لانا دل ری از زحل اومده بچه ها

Sweet dreams babies:)✨🌙

I knew I'd wish you would've changed your mind, I knew you'd miss me once the moment died:) #Peace

بامدادان به کام🗿☁️

Halloween🎃🧟 🎬How I met your mother #VisualBook

#VisualBook #Wallpaper

چقدر لیریکشو درک میکنم:)

خب بالاخره ناشناس بذارم من ک همینجوری رگباری لفت دارم پس هرچه بادا باد

_نمیدانم . _قم زندگی میکنم ولی الان ی شهر دیگه خوابگاهم . _نه اسم مستعارمه . _ایران🗿 . _آره مذهبم برام خیلی مهمه . _نه چون لینک پرایوت نمیاد بالا تو این ناشناسه . _ @entezarrrrrrr . _سلام چی؟ . _یکی از معروف ترین آثار ادبی جهانه دیگه، برای فهمیدن زیباییش هم باید کتابخون حرفه ای باشید هم سلیقتون باشه کتابایی که تفکر محورن

_منم همون طرفام داداش خوشبختم🤝 . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11026 مخلصم انشاالله موفق باشی، ی سریا از این استرسی که به دانش آموزا میدن پول درمیارن پس باورشون نکن:) . _من که مشاور نیستم داداش😂ولی با این نمرات اگه اون آزمون تست شخصیت شناسی هم ی جوری بدی ک علاقت به تجربی مشخص باشه میاری دیگه از چی نگرانی . _😂😂😂😂 . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11031 خب میم ی عکس یا فیلمیه که تو روش متن خودتو پیاده میکنی و خیلی مچن باهم، بیشترم جنبه فان داره . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11031 چی بگم والا پاره پورگی از همین الان شروع شده با درسا😂

_ https://eitaa.com/Chocolate2005/11031 داداش باز این حرف مسخره ترم اولیو نکش وسط، من برای یکی که مقطع دکترا میخونه تعریف کردم ی سری چیزارو جا خورده بود اصن . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11033 داداش ترکیدنا تازه شروع شده، باورم نمیشه بعد دوازده سال جای استراحت دوباره خودمو انداختم تو دل درس و کار😩🚶 عان راستی، موفق باشی✨ . _اعتماد ک نمیدونم منظورتونو، ولی خب ی سری توقعات هست که رواعصابم میره، ی سریا میخوان کاملا باب میلشون باشی که خوابگاه مث اتاق خودشون باشه ولی خب نمیشه دیگه🚶 اما درکل خوبه

_ https://eitaa.com/Chocolate2005/11027 آره، جناب نیل. . _تازه کجاشو دیدی امروز باز دارم برمیگردم قم😂تازه من ب نظرم خیلی به اشتراک میذارم همه چیو😂ولی خدایی من تو این خوابگاه داغون میشم تا برگردم خونه بعد تو میگی ی دفعه ای مسلمون؟ 🗿😂 . _ من ک مطمئنم مسخرم میکرده🤣🤣 . _اناذر لاو کلا اهنگ عجیبیه . _جناب ممبر تنبلی نمیکنم زیر درس و شرایط جدید زندگی در حال له شدنم ولی خب کم کم سر و سامون میگیره کارام وقتم ی کم آزادتر میشه میبینم.

_ینی چی؟🤔 . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/10874 خییلی، عاشقشم اصن . _اینو ک گفتم . _ نمیتونست کاری کنی اون بنده خدا، فقط باید میرفت گزارششونو میداد . _ بله حتما https://eitaa.com/besoy_khoda . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11062 جالبه من خیلی از ایشون خوشم نمیاد😂 . _🙂😂 . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11076 سریال آشنایی با مادر How I met your mother

_از اونجایی که خیلی مشخصه، عرض کردم بعدش که این خیلی هوشمندانه نبود و به طبع هوش خاصی هم برای فهمش نیاز نبود🗿😂 . _بله درسته👌🏻 . _لالایی؟🗿 من لالایی نذاشتم . _ @ida_bishamlu . _ https://eitaa.com/Chocolate2005/11109 این جریان مفصلی داره فقط بدون داره دوباره میخونه تا حق آلبوماشو که منیجرش بدون اطلاع فروخته بود بیاد دست خودش دوباره

_ https://eitaa.com/Chocolate2005/11078 سخت نبود که تا الان🤔خصوصا لیسنینگاش ک آبکی بود . _چه خوشی با هفت نفر ادم تو ی اتاق بیست و چارمتری😂💔 . _🤣🤣🤣هیچکی ب جز همون عموم تاحالا نگفته بهم اینو😂 . _شما بزرگواری، کارکشته چیه من اول راهم تازه😂💔ترم اولی تازه واردم من با کنکور زبانم اومدم دانشگاه و هیچی هم تست و اینا نزدم براش فقط کلاس زبانمو جدی و مستمر ادامه دادم و ول نکردم

خب دیگه خیلی زیادن بقیش برای فردا

آخیش بالاخره هم اتاقیام رفتن و تنها شدم🚶

اگه تو خوابگاه به هرکی ی اتاق جدا میدادن دیگه با خوابگاه هیچ مشکلی نداشتم، حتی تا حدی فرصتم محسوب میشد:/ #خوابگاه

It's the last thing you wanted, It's the first thing I do:/ I tell you that I think I'm falling back in love with you:)

نشستم با والدینم دوساعت درمورد چندلر و زندگیش و فرندز حرف زدم و اوناهم خیلی قشنگ گوش دادن و همراهی کردن حتی از مطالبی که خودشون این چند روز خونده بودن راجبش بهم گفتن و احساس همدردی کردن و گفتن درک میکنیم که ناراحت شدی:/ #VisualBook

بابام داشت میگفت ک طبیعیه، خودشم وقتی خسرو شکیبایی فقید از دنیا رفت خیلی ناراحت شده بوده:/ #VisualBook

ادیتاشو به بابام نشون دادم حالا جفتمون میخوایم گریه کنیم:/ میگه: آخیی چه ادیتای تلخی🥲روحت شاد چندلر مامانمم خییلی ناراحت شد ادیتارو دید، خودش رفته بود زندگی نامشو خونده بود دیروز البته:/ #VisualBook

تو جاده بودیم بابام به سوپری اشاره کرد گفت چیزی نمیخوای بخری؟ من گفتم نه! فک کنم دیگه بزرگ شدم:/البته بهش نگفتم که دو دقیقه قبل اومدن هم چیپس خورده بودم هم بیسکوییت ترجیح دادم متشخص جلوه کنم🗿

for: @Chocolate2005 from: @dazire دو هفته از فوت امنیفایل گذشته بود. هنوز حالت به شدت افتضاح بود... هنوز باورت نمیشد. کلا تو حال خودت بودی.. هروقت که حالت خیلی بد میشد تو مسیر مدرسه راهنمایی‌تون پیاده روی می‌کردی. درست مثل همین امشب...! هوا اون شب به طرز عجیب غریبی سرد بود؛ طوری که حتی از قطره های اشکت هم بخار بلند میشد!! حس بدی داشتی برای همین تصمیم گرفتی زود برگردی. وقتی چرخیدی تا راه اومده رو برگردی باد خیلی تندی یهو وزید و همون لحظه هم قطع شد. به سمت خونه پا تند کردی. همش حس میکردی یه نفر داره تعقیبت می‌کنه. بعد از چند دقیقه با صدای پایی که بهت نزدیک و نزدیک تر میشد مطمئن شدی که تنها نیستی! نمیدونستی چیکار کنی و سرجات خشکت زده بود، صدای پا لحظه به لحظه نزدیک تر و سریع تر میشد. بالاخره برگشتی تا پشت سرت رو نگاه کنی... اما چه برگشتنی!! امینفایل درحالی که قلاده یه سگ دستش بود گفت: میدونستم یه نفر داره تعقییمون میکنه! و گردنش رو بدون اینکه به بدنش حرکتی بده یه طور کامل چرخوند. فکر میکردی عقلتو از دست دادی.. کاملا شکه بودی! فقط صدای فریاد دلخراش یه مرد رو شنیدی و مثل تیری که شلیک بشه به سمت خونه دویدی. و تا اخر عمر با هیچکس درمورد اون شب حرفی نزدی.

قشنگ تو خیابون مدرسه راهنماییمون تصور کردم خودمو، عجب داستانی😂 خیلی جذاب بود واقعا لذت بردم، ولی اگه واقعی بود قطعا حداقل با ی نفر درمورد اون شب صحبت میکردم و همون موقعم با روح امنیفایل میرفتیم ی فلافل میزدیم باهم منم ی عالمه سرزنشش میکردم ک چرا مرده😂 خیلی ممنون و مچکرم لطف کردید واقعا، مثل همیشه تخیل و داستان پردازی عالی👌🏻✨🙏🏻

_سلام، خریده بودم خورده بودم بعد سوار ماشین شدم😂😂سیر بودم دیگه، وگرنه هیچکی مث من باور نداره که خوراکی و بزرگسالی باهم هیچ مغایرتی ندارن:/ . _نگفتم به بابام که، اون فک کنم دیگه بزرگ شدمه رو باید ی خط پایین مینوشتم🗿اونو با شما بودم

Good night fellas🎃👻🌙