6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بلاگر روسی رفته یکی از اقامتگاه های اصفهان
واکنش این بلاگر روس به زیبایی این اقامتگاه رو ببینید😄
🆔@Clad_Girls
⌕ســلام🧐!
ما یه تیم هنری هستیم،
دورهم جمع شدیم
برای ایــنکه بتونیم به شما توی یـادگــــیری گرافیک اونم به صورت حرفه ای همــراه با
قیمــــــت مناسب کمــــــک کنــــــیم 💥๑ˎˊ˗
༉‧༉‧༉‧༉‧༉‧༉‧༉‧
❞ تازه میتونی بعدا باهاش درآمد زاییهم کنی😉!
قیمتشم که خیلی پایینه فقط ۲۵۰ تومان
خودتو با ما همراه کن☝️🏿
❌نکته ویژه:
به دلیل نذر فرهنگی برای عزیزان بسیجی و فرهنگی با تخفیف ویژه ۲۰ درصد حساب میشه
از دستش نده😎
جهت ثبت نام عدد دو را به آیدی زیر ارسال بفرمایید:
@Dreamart_admin
『DREAMART_ORG| تیمهنـریدریمآرت』
🌸 دختــران چــادری 🌸
⌕ســلام🧐! ما یه تیم هنری هستیم، دورهم جمع شدیم برای ایــنکه بتونیم به شما توی یـادگــــیری گرافیک
☝️😍
🔴 پیشنهاد ویژه ادمین برای شرکت در یک دوره خیلی عاااالی 😍
یک کلام ختم کلام
هر نقدی که دغدغه اش به جای اصلاح گشت ارشاد، حذفش باشه، بازی تو زمین دشمنه...
والسلام
"اسماعیلی"
🆔@Clad_Girls
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ببینید، منطق طرفدارانِ به عقاید همدیگه احترام بذاریم رو...😳😳😳😐
نمردیم و معنی احترامم فهمیدیم 🤦♀😅
«بازیگران پمپئو»
🔹 روایتی از پشت پرده دو قطبی سازانی که با نیت ایجاد شکاف و اختلاف بین مردم در پوششهای مختلف فعالیت میکنند
#کلیپ استاد #رائفی_پور
#حجاب
#کشف_حجاب
#مسیح_علینژاد
#استاد_رائفی_پور
🆔 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما واقعا نحوه تذکر هم بلد نیستیم...
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید| تصويری كه آرميتا برای رهبرمعظم انقلاب از روز حادثه ترور پدرش نقاشی كرد
🌹سالگرد شهادت دانشمند هستهای؛ شهید داریوش رضایی نژاد
🆔@Clad_Girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــــان جـــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_سی_و_یکم از صدای ضعیفی که از بیرون
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_سی_و_دوم
از نگاه مادر هم میخواندم که کنجکاو و منتظر، چشم به دهان مریم خانم دوخته تا ببیند چه میگوید و او با لبخندی که همیشه بر صورتش نقش بسته بود، شروع کرد:
_راستش ما به خواست مجید اومدیم بندر عباس تا جای پدر و مادرش که نه، به جای خواهر و برادر بزرگترش باشیم.
سپس نگاهی به مادر کرد و پرسید:
_حتماً اطلاع دارید که پدر و مادر مجید، به رحمت خدا رفتن؟
و مادر با گفتن:
_بله، خدا رحمتشون کنه!
او را وادار کرد تا ادامه دهد:
_خُب تا اون موقع که عزیز جون زنده بودن، جای مادرش بودن و بعد از فوت ایشون، جواد غیر از عمو، مثل برادر بزرگترش بود. حالا هم روی همون احساسی که مجید به جواد داشت از ما خواست که بیایم اینجا و مزاحم شما بشیم.
از انتظار شنیدن چیزی که برایش این همه مقدمه چینی میکرد، قلبم سخت به تپش افتاده و او همچنان با چشمانی آرام و چهرهای خندان میگفت:
_ان شاء الله که جسارت ما رو میبخشید، ولی خُب سنت اسلامه و ما بزرگترها باید کمک کنیم.
مادر مثل اینکه متوجه منظور مریم خانم شده باشد، با لبخندی ملیح صحبتهای او را دنبال میکرد و من که انگار نمیخواستم باور کنم، با دلی که در سینهام پَر پَر میزد، سر به زیر انداخته و انگشتان سردم را میان دستان لرزانم، فشار میدادم که سرانجام حرف آخرش را زد:
_راستش ما مزاحم شدیم تا الهه خانم رو برای مجید خواستگاری کنیم.
لحظاتی جز صدای سکوت، چیزی نمیشنیدم که احساس میکردم گونههایم آتش گرفته و تمام ذرات بدنم میلرزد.
بیآنکه بخواهم تمام صحنههای دیدار او، شبیه کتابی پُر خاطره مقابل چشمانم ورق میخورد و وجودم را لبریز از خیالش میکرد که ادامه صحبت مریم خانم، سرم را بالا آورد:
_ما میدونیم که شما اهل سنت هستید و ما شیعه. قبل از اینم که بیایم بندرعباس، جواد خیلی با مجید تلفنی صحبت کرد. اما نظر مجید یه چیز دیگهاس.
و من همه وجودم گوش شده بود تا نظر او را با همه وجودم بشنوم:
_مجید میگه همه ما مسلمونیم! البته من و جواد هم به این معتقدیم که همه مسلمونا مثل برادر میمونن، ولی خُب اختلافات مذهبی رو هم باید در نظر گرفت. حتی دیشب هم تا نصفه شب، مجید و جواد با هم حرف میزدن. ولی مجید فکراشو کرده و میگه مهم خدا و قبله و قرآنه که همهمون بهش معتقدیم!
سپس به چشمان مادر نگاه کرد و قاطعانه ادامه داد:
_حاج خانم! مجید تمام عمر روی پای خودش بزرگ شده و به تمام معنا مثل یه مرد زندگی کرده! وقتی حرفی میزنه، روی حرفش میمونه! یعنی وقتی میگه اختلافات جزئیِ مذهبی تو زندگی با همسرش تأثیری نداره، واقعاً تأثیری نداره!
مادر با چمشانی غرق نگرانی، به صورت مریم خانم خیره مانده و کلامی حرف نمیزد. اما نگاه من زیرِ بار احساس، کمر خم کرده و بیرمق به زیر افتاده بود که مریم خانم به نگاه ثابت مادر، لبخند مهربانی زد و گفت:
_البته از خدا پنهون نیس، از شما چه پنهون، از دیشب که ما اومدیم و شما رو دیدیم، به این وصلت هزار بار مشتاقتر از قبل شدیم. بخصوص دختر نازنین تون که دل منو بُرده!
و با شیطنتی محبتآمیز ادامه داد:
_حیف که پسر خودم کوچیکه! وگرنه به جای مجید، الهه جون رو برای پسر خودم خواستگاری میکردم!
ادامه دارد...
✍🏻به قلـــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباهله به چه معناست؟
🆔 @Clad_girls
اِی دختر ... 😊♥
بدان دوست داشتن بد نیست
دوست داشته شدن هم بد نیست
این چرا و چگونه بودنش بد است ..
اینکه هر هفته عاشق یکی شوی
این هفته عاشق موی او..
هفته دیگری عاشق تیپ کس دیگر بد است..
دختر...
بدان قلب تو حریم شخصی تو است
نه کاروانسرای پسران...
بدان عاشقی وقت دارد...
خروس بی وقتِ عاشقی نباش ..
با عقلُ منطق عاشق شو
نه با قلب و احساس
عاشق کسی شو که شود مرد زندگیِ تو
نه یک خاطره تلخ در دفتر خاطرات جوانی ات ..
✍ #شین
#سبک_زندگی
💓 @Clad_girls
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
°🌍🗒°
-همانندرعایتتمـــــامقوانینبشر!'
.
.
#ریحانه 🌱
🆔️ @clad_girls