من به تنهایی معتاد بودم. اگر هروز کمی با خودم خلوت نمی کردم مثل این بود که ضعیف تر می شدم. چیزی نبود که به آن افتخار کنم! اما وابسته اش شده بودم، تاریکی داخل اتاق، برایم مثل نور آفتاب بود.
من چیزی از عشقمان به کسی نگفته ام آن ها تورا هنگامی که در اشک های چشمم تن می شسته ای ، دیده اند.