ادامه مطلب👆👆👆👆👆 همین طلبه ها ریزه خواران درگاه ما هستند؛ بله همین طلبه ها ریزه خواران سر سفره ما هستند؛ اگر گره ای به کارت افتاد، خدا را به همین ریزه خوارانی که طلبه های ما هستند قسم بدهید، خدا مشکل شما را برطرف می کند، خدا حاجت شما را می دهد، خدا به حق اینها(طلبه ها)، روا می کند و اون حاجت و مشکلت برطرف می شود. آقای الهی می گوید: به امام زمان گفتم: یابن الحسن! شما از طلبه ها راضی هستید؟ امام زمان تأملی کردند، سر پایین انداختند، لحظاتی سکوت کردند، بعد سرشان را بلند کردند و فرمودند: آقای الهی! ما غیر از این طلبه ها، کسی رو نداریم. اینهایند که همین چراغِ سو سوی دین را روشن نگه داشتند، همین هایند که محرم و صفر را زنده نگه داشتند، همین ها هستند که یک نمازی، یک روزه ای، یک یابن الحسنی گرفته و گفته می شود، اگر صدای مردم به نام ما بلند می شود به همت همین هاست. ما غیر از همین ها (طلبه ها) کسی رو نداریم. اگر کسی بگوید: من اگر زمان سیدالشهدا می بودم؛ ابی عبدالله رو یاری می کردم و جواب هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی، ابی عبدالله را می دادم... من می گویم: برادر جان! ظهر روز جمعه است. گوش کن، دارد صدا می یاد، صدای آقای مظلومی دارد می یاد که هزار و چندین سال است که دارد صدا می زند: هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی کد شرکت کننده:۹۱۹ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

کد شرکت کننده:۷۸۸ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

"عالمان دین وارثان انبیاء هستند! یعنی کار انبیاء به عالمان دین واگذار شده است. کار انبیاء #تعلیم و #تربیت است پس کار طلبه هم باید تعلیم و تربیت باشد. 👈پس اگر از شما پرسیدند حوزه رفتید که چه کاره شوید؟!🧐 بگویید کار ما #اقامه_دین است که به صورت کلی این وظایف را بر عهده داریم: 🔻1 .تحصیل معارف دینی 🔻2 .تحقیق در آموزه های دینی 🔻3 .تبلیغ دین 🔻4 .دفاع و پاسداری از دین 🔻5 .تربیت دینی انسانها 🔻6 .جامعه سازی دینی

چرا باید طلبه شد؟

کسوت طلبگی

مثال حوزه علمیه، داستان قطار در حال حرکت است با شاگردی در مکتب امام صادق علیه السلام این حرکت را شروع کردیم بوعلی ها - علامه مجلسی ها و شیخ بهائی ها، تحویل دادیم تمدنی بی نظیر ساختیم در طوفان و باران ناملایمات حرکت کردیم در جنگ با دشمن نیز متوقف نشدیم در هر زمانی فقه کارآمد و اصول شایسته به کمکان آمد و حرکت کردیم گرچه بعضی وقت ها کودکانی بازی گوش،شیشه این قطار را شکستند و یا افرادی فریب خورده با سنگ پرانی می خواستند مانع حرکت شوند اما این قطار متوقف نشد در سربلندی پیشرفت باز خود را ترمیم کردیم و حرکت را ادامه دادیم با تحولی کارآمد بر توان این قطار افزودیم از موانع پیش روی هیچ ترسی نداریم، چون قدرت خداست که توان این قطار است تو هم در این قطار هم سفر ما باش و این را بدانکه... فقط به قطاری که در حال حرکت است سنگ می زنند وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ سخن آنها تو را غمگين نسازد! تمام عزّت (و قدرت)، از آنِ خداست؛ و او شنوا و داناست سوره مبارکه یونس آیه۶۵

سلام علیکم یک دعوتی دارم از سوی "دوستداران علم و تقوا" می خواهم شما را دعوت کنم به سربازی امام زمان، کارت دعوت را برایتان ارسال کرده ام به گمانم الآن در مقابل شما باشد بله همین بروشور و دفترچه ساده ی روبروی شما، کارت دعوت ما است تحفه یک طلبه است به کسانی که می خواهند در مسیر طلبگی قدم بگذارند خوشحالم از اینکه الان شما را هم در جمع "دوستدارن علم و تقوا" می بینیم از طرف ما هم به تمام کسانی که علاقمند به یاری امام زمان هستند سلام برسانید و به آنها بگویید: زمان ثبت نام حوزه علمیه شروع شده است و می توانند برای کسب اطلاعات این بروشور و دفترچه را مطالعه کنند یکی از دوستان می گفت: برای رساند این بروشور و دفترچه به دست مخاطبان، تنها مخاطب خود را نوجوانان و جوانان علاقمند به حوزه نبینید بلکه علاوه بر آنها والدین، مربیان، معلمان، دبیران و تمام کسانی که می تواند برای تشویق به طلبگی و سربازی امام زمان نقش آفرینی کنند ببینید. راستی اگر نیاز به اطلاعات بیشتری دارید می توانید با شماره 05132008200 تماس بگیرید. امیدواریم رضایت امام زمان شامل حال همه ما گردد.

حلقه معرفت بود، وقت از نیمه شب هم گذشته بود، درست بعد از یک جلسه ی پُر از پرسش و پاسخ، پدر و پسری به پیش من آمدند، قبل از اینکه چیزی بگویند با ناراحتی از روی میز من بروشور و دفترچه پذیرش حوزه علمیه را برداشتند، پدر شروع کرد به صحبت کردند، هیچ وقت آن صحنه و آن جمله اول را فراموش نمی کنم، با چهره ای گرفته، دائم بروشوری که سه تا، خورده بود را مثل یک خطکش به روی دست می زد و با لحنی تلخ به نوشته بروشور اشاره می کرد و می گفت: همه زیر سر این مسیر است. خادم حرم امام رضا با آوردن چند چایی به فریادم رسید. توانستم با مهمان کردن به یک چایی کمی آنها را آرام کنم. داستان آن پدر و پسر داستان یک خانواده پزشک بود با دو فرزند پسر که دوقلو بودند و حالا قلو اول تصمیم گرفته بود طلبه شود، آن شب آن بروشور و دفترچه خیلی به من کمک کرد. خدا را شکر که قبلا آن را با دقت مطالعه کردم، با یاری امام زمان و عنایت ولی نعمتم حضرت ثام الحجج علی بن موسی الرضا علیهم السلام صحبتم با آنها پدر و پسر بقدری خوب جلو رفت که در آخر صحبت، قلو دوم تصمیم گرفت: او نیز طلب شود، پدر هم که اول در جبهه مخالفان عرصه طلبگی بود الآن درجمع "دوستدارن علم و تقوا" قرار گرفته بود، به آنها شماره 05132008200 را دادم تا برای شناخت بهتر از کسوت طلبگی تماس بگیرند. بعد از آن گفتگو یک راست به پابوسی امام رضا علیه السلام رفتم و از این لطف و عنایتی که امشب کردند تا بتوانم به جمع سربازان امام زمان یک نفر را دعوت کنم سپاسگزاری کنم.

دیشب خیلی غصه خوردم، امشب نیز هنگامی که داشتم سخنرانی مرحوم شیخ احمد کافی را گوش می دادم، احساس می کردم که او دائم دارد من را خطاب قرار می دهد، آتش شب گذشته ام با نهیب های او بیشتر از پیش می شد، وقتی مرحوم کافی، خودش را خطاب قرار داد که (آی شیخ! حواست هست؟!!! شاید روز قیامت یک نفر از بهشتیان برگردد و به تو بگویید: شیخ! من با گفته های تو بهشتی شدم، چرا تو به سمت بهشت حرکت نمی کنی؟ مگر به حرفت، کلامت، راهت اعتقاد نداشتی؟!!!). با صدای گریه های بلندم، پسرم وارد اتاقم شد، یک لیوان آب در دست داشت، به ساعت روی میزم نگاه کردم، ساعت 11:45 شب بود. متوجه شدم که صدای گریه هایم او را از خواب بیدار کرده است. کنارم آمد و گفت: بابا چی شده؟ نمی توانستم علت واقعی را بگویم اما بالاخره او توانست حرف از زیر زبانم بکشد. داستان دیشب را گفتم و دفاع نکردن از مصطفی را اقرار کردم، به او گفتم که مصطفی دیشب تنها بود و من از کلام به حق او دفاع نکردم. دیشب در جمع جوان مسجد این بحث داغ بود که حوزه برویم یا دانشگاه و من از مصطفی دفاع نکردم. مصطفی تنها بود و با اینکه من می دانستم که سعادت دنیا و آخرت در مسیر طلبگی است اما از او دفاع نکردم، تا امشب خودم را با این جمله آرام می کردم که دفاع از مصطفی و تبلیغ از حوزه علمیه و دعوت برای طلبه شدن، داغ کردن تنور امام جماعتی خودم است، من امام جماعت این مسجد هستم اگر از طلبگی دفاع کنم مردم فکر می کنند که دارم سنگ خودم را به سینه می زنم، امشب فهمیند که این وسوسه شیطان بوده است و من از این غافل بودم که من در اینجا ملاک نیستم بلکه یاری امام زمان معیار است

من از این غافل بودم که من در اینجا ملاک نیستم بلکه یاری امام زمان معیار است. دعوت به طلبگی یعنی دعوت به یاری امام زمان. پسرم با محبت اشک های روی صورتم را پاک کرد و یک بوسه ای از پیشانی من گرفت و گفت: پدرجان ناراحت نباش، مصطفی تنها نیست من هم او را یاری می کنم، نه تنها من، بلکه تمام دوستداران علم و تقوا، جوانان را به مسیر طلبگی دعوت می کنند، حتی شماره 05132008200 را طراحی کرده ایم تا پاسخگویی جوانان و خانواده های آنها باشد. این دلگرمی پسرم، من را به سجده شکر کشاند تا از خداوند سپاسگزاری کنم و طلب یاری امام زمان نمایم.

طلبگی یعنی رشد معنوی... کد شرکت کننده:934 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

با طلبه شدن می خواهم زندگی ام هم آهنگ با امام زمان باشه

در این غروب شکایت می کنم نه از تو بلکه از خودم که چرا تو را دیر شناختم و اکنون خدا را شکر می کنم که با دعوت تو به طلبگی می توانم مسیر تو را ادامه دهم کد شرکت کننده:۱۴ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

همه با هم نسل به نسل تو را یاری خواهیم کرد #دعوت به طلبگی کد شرکت کننده:۷۳۶ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

گرم صحبت نسبت به پذیرش حوزه علمیه بودیم که یکباره تلویزیون شهری تیزر این پذیرش را پخش کرد و دوستم گفت زین سو بوی یاری می‌رسد کاندرین ده شهریاری می‌رسد و من هم با لبخندی خاص گفتم: شاهد از غیب رسید. چرا برای یاری امام زمان اقدام نکنیم، مگر نه اینکه طلبگی سربازی اوست...

بحثمان داغ داغ بود، درست مثل شله های داغ سر سفره افطار؛ دو گروه شده بودیم. هیچ گروهی نمی گذاشت، رقیبش صحبت کند. حرف ها در هم غاطی پاتی شده بود، درست مثل شله های سر سفره افطار؛ تنها کسی که ساکت بود مهدی بود، به او گفتم: تو هم چیزی بگو، نظرت در باره طلبگی چیه؟!! او قاشقش را برای سرد شدن شله، دور کاسه می چرخاند اما من فکر می کردم می خواهد با این کارش من را آرام کند. بی صبرانه منتظر جواب او بودم. کمی اخم کردم و گفتم: می بینی که بچه های چی میگن: آینده، شغل، کار، زندگی، فکر اقتصادی... تو چی می گی؟ طلبگی اینها رو داره؟!!! قاشق را پر از شله کرد و از ظرف در آورد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً...

لیندا اسم قبلی او بود جامعه الزهرا تحصیل می کرد از او پرسیدم: اهل کجایی؟ گفت: انگلیس گفتم: کدام شهر؟ گفت: لندن گفتم: اینجا چه می کنی؟ گفت: آمده ام تا حسین را یاری کنم کد شرکت کننده:۷۳۶ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

چرا می خواهی طلبه بشوی؟ 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

خدایا! عشق به یاری امام زمان را در وجود من شعله ور کن 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

طلبگی یعنی یاری موعود 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

خدا کند، اسم من را در بین یارانت بنویسی.... یا امام زمان! من را هم به طلبگی قبول کن... یا امام زمان! می خوام با طلبگی، عباداتم عطر و بوی شما را داشته باشه. اباصالح! من را هم به طلبگی قبول کن... 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

با طلبگی می خواهم مرحمی برای دردهای امام زمان باشم 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

با طلبگی می خواهم مرحمی برای دردهای امام زمان باشم 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af

نگاهم به پرچم مسجدت افتاد دلم مثل کبوتری سبک بال به دور گنبدت چرخید دلم مثل تار و پود نخ های پرچمت به ولایت تو گره خورد با خودم گفتم: کاش پرچمت بودم، کاش به سویت هدایت می کردم دلم همچون کبوتری به دور گنبدت چرخید کاش بتوانم راه سردار را ادامه بدهمـ.. طلبگی را پرچم مسجدت دیدم طلبگی را باران رحمتت دیدم... طلبگی را سربازی تو دیدم... مسیر طلبگی را راه رسیدن به تو دیدم 🔶 آدرس کانال پویش دوستداران علم و تقوی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/245170349C95911a12af