💢حسين محمدي برنامه نويس ايراني با انتشار پستي در حساب توئيترش از وجود باگ امنيتي و امکان دسترسی به شماره تلفن ادمین های تلگرام خبر داد
❌تلگرامم هم حفره امنیتی داره😐 هم اطلاعات کاربراش رو می فروشه
انقدر توی سر پیام رسان داخلی نزنید مرغ همسایه🐓 غاز نیست
❌عکس باز شود
@Dolatyar1 🇮🇷بسوی دولت یار👈
♨️ حسابتان را با خدا صاف کنید و به مردم کار نداشته باشید.
🇮🇷بسوی دولت یار👇
Join🔜 @Dolatyar1🇮🇷
💢با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید،که اگر آرام گذارید لحظه ای آرامتان نمیگذارند!!!
Join🔜 @Dolatyar1🇮🇷
♨️۱۷،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ (۱۷هزارمیلیارد) تومان درآمد دولت از افزایش نرخ دلار💸 به ۴،۲۰۰ تومان!!!
🏢 بانک مرکزی کل کسری بودجه امسال و خطوط اعتباری بدهی بانکها و موسسات مالی غیرمجاز را با یک #شعبده_بازی_کوچک ۱۰ روزه جبران کرد!!!
🇮🇷بسوی دولت یار👇
Join🔜 @Dolatyar1
💢به آموزش #حجاب هم که می رسیم می گویند افراط نکنیم!!!
🇮🇷کانال بسوی دولت یار(عج)👇
Join🔜 @Dolatyar1♨️
👤| از خدمات مهم #امیرکبیر حمایت از #تولیدات_داخلی بود؛
دستور داد #لباس_نظامیان را از شال چوفای پشمین مازندران و شال دستی کرمان تهیه کنند تا ایران مجبور به خرید شال های کشمیرِ هند نباشد!
Join🔜 @Dolatyar1🇮🇷
❌ #مسلمان صبح #کافر شب!!!
👤 #نعمان_ابن_بشیر روایت میکند که:
پیش از ساعت ظهور فتنه هایی بروز میکند همچون اینکه شب تار باشد و شخص در صبح #مومن بوده و چون شب فرا رسد #کافر گردد؛
و یا شب کند در حالی که #مومن بوده و صبح کند در حالی که #کافر شده است و گروهی دین و اخلاق خود را به #متاعی_ناچیز از دنیا بفروشند.
📚کنزالاعمال؛ج۱۴؛ص۲۲۹
Join🔜 @Dolatyar1♨️
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
👉 @Dolatyar1
#با_اجازه_پدرم_بله...
✍ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ خونواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ...
ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ…
ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ
ﺩﺧﺘﺮ خانومی ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ...
ﮔﻔﺘﻢ:
ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟
چطور مگه...؟!
ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ...
ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ،
میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش...
زد زیر گریه و گفت:
یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ...
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍین ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ...
میشه به جای ظهر پنجشنبه،
شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ...؟!
شب جمعه...
ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا،
بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ...
ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ...
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن...
ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن...
👉 @Dolatyar1
کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼہ ﺧﺒرررﻩ…؟!
ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮﻧہ ست…!
ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ
ﺩﯾﺪﯾﻢ...
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد:
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبرید...؟
ﻧﺒﺮﯾـﺪش...
یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ...
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ی ﻋﻘﺪم باشه...
ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ...
ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ...
ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ تا تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ...
استخوون دست باباشو برداشت…
کشید رو سرش و گفت:
"بابا جون…
ببین دخترت عروس شده…
برای بار سوم میپرسم:
عروس خانوم وکیلم...؟
با اجازه پدرم...بله...😌
راوی : #از_بچه_های_تفحص_اصفهان
♦️کانال بسوی دولت یار(عج)👇
Join🔜 @Dolatyar1🇮🇷