سربند یعنی ....
دیگر دلت بندِ این و آن نیست
آن را محکم گرِه بزن
و خودت را وقف
صاحب نامش کن ...
.
پ ن: سربندهایی مزین به نام ائمه اطهار(ع) ابتکاری از هنرمند "منصور واحدی" بود که در دوران دفاع مقدس و بعد از آن در اجتماعات، رزمایشها و دفاع از حرم نمود یافت. بستن این سربندها روحیهای به رزمندهها میدهد و وحشتی در دل دشمنان میاندازد.
🕊همیشه دوستت دارم ای شهید ...
🌷
مادری قاب عکس در دستش
تکبهتک از تمامی شهدا
زیر لب، پارهپاره میپرسید:
«پسرم را ندیدهاید شما؟»
پدری آنطرف کنار درخت:
«آه! دنیای بیوفا! تا کِی؟!
ناامیدش نکن؛ چرا باید،
چشم این زن به راه باشد هی؟»
پسری بعد سالها دوری
مادرش را میان مردم دید
هرچه فریاد زد که: «اینجایم!»
به کسی جز خودش صدا نرسید
کاروان، نرم و بیصدا رد شد
چشمهای پسر ولی جا ماند
از نگاه غریب مادر داشت
کوهی از بغض و حرف را میخواند
کاروان مثل روز اول رفت
مادری بین اشکها گم شد
و دوباره شهید گمنامی
جای مادر، نصیب مردم شد
.
{رضا احسانپور}
.
#جنگ
#شهید
#مادر_شهید
#پدر_شهید
#دفاع_مقدس
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 یاحسین و یاحسین و یاحسین
مهدی رسولی
#توسل
#کلیپ
#هفته_دفاع_مقدس
🌷
#فیلم
هفته دفاع مقدس گرامی باد🌹
مجموعه ای از خاطره انگیزترین فیلم های #دفاع_مقدس تقدیم شما عزیزان میشود.
هزینه دانلود هر فیلم: ۵۰ صلوات جهت شادی ارواح طیبه شهدا و امام راحل
لینک مستقیم دانلود هر فیلم قرار داده شده که با کلیک بر روی لینک ، فیلم مورد نظر دانلود خواهد شد.
این فیلم ها را دسته جمعی ببینید.
پرواز در شب
yon.ir/a0XFk
تونل
yon.ir/4p9HU
شمارش معکوس
yon.ir/vtjkz
حمله به اچ 3
yon.ir/Dqjoj
ستارگان خاک
yon.ir/fqd0G
عقاب ها
yon.ir/qrkKx
خداحافظ رفیق
yon.ir/uGw87
آخرین شناسایی
yon.ir/NusDo
دکل
yon.ir/xY6km
پرواز در شب
yon.ir/z50Zb
معراجی ها
yon.ir/eC9xR
آژانس شیشه ای
yon.ir/RrCeA
سجده بر آب
yon.ir/BCNPV
مهاجر
yon.ir/7i906
شب واقعه
yon.ir/82JBw
دیده بان کیفیت خوب
yon.ir/4KPq8
دیده بان کیفیت متوسط
yon.ir/ONK2s
کانی مانگا
yon.ir/C1D74
گلوگاه شیطان
yon.ir/5SvLA
اخراجی ها 1
yon.ir/zGavA
اخراجی ها 2
yon.ir/0QnQu
به کبودی یاس
yon.ir/2ecix
سفر به چزابه
yon.ir/2M3ag
یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس گرامیباد🌹🌷
شادی ارواح طیبه شهدا و امام راحل صلوات
#نشر_این_پیام_صدقه_جاریه_است
#هفته_دفاع_مقدس
🌷
🍂 یادش بخیر.....
یادش بخیر جنگ و روزهای سختش...
هر روز صبح ساعت های 4.30 صبح صدای بلندگو های بوقی چادر تبلیغات با نوای قرآن شروع صبحی دوباره را به ما نوید می داد. آروم آروم بلند می شدیم. به طرف تانکرهای آب کنار چادرها حرکت می کردم. نگاهی به اطراف اردوگاه می انداختم.
یادمه بچه ها اسم اردوگاه پشت پادگان کرخه رو حصیر آباد گذاشته بودند. چراغ های نفتی چادر ها یکی یکی پر نور تر می شد. در هرکدام از چادرها یکی خارج می شد. همین موقع ها بود که ابراهیم سمیع تو میکروفونی که دستش بود داد میزد عجلو به الصلاه.... برادران.. مهیا شوند برای نماز جماعت....
وقتی وارد چادر نمازخونه میشدم نور ضعیف و گوشه های تاریک نمازخونه رد پای بچه های نماز شب خوان گردان را می دیدی که هنوز در سجده بودند و شانه هاشان مانند بید می لرزید. ...الهی العفو اونا آهنگ خاصی را برای ما بهمراه داشت....
کاشکی یکبار دیگه تکرار می شد اون روزها.......
#یادش_بخیر!
🌷
4_5927281264796107422.mp3
1.65M
🍂 نواهای ماندگار
🔻 حاج صادق آهنگران
کرب و بلا ای حرم و
تربت خونبار حسین
این نوحه در تیرماه 1361 و در محل انرژی اتمی دارخوین، خوانده شد و تا سالها بر سر زبان ها بود.
اشعار از مرحوم استاد حبیب الله معلمی است، که بیشتر حال و هوایی جبهه ای و کربلایی دارد و مناسب این ایام .
🔹قسمتی از تصویر این مجلس
در ادامه تقدیم میشود. 👇👇
-----•○◈◆❂ ❂◆◈○•-----
#هفته_دفاع_مقدس
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سرود "آقازاده" سیاسی ترین سرود تاریخ انقلاب
🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شایداستورۍ📲💔
غُربتِ بسیجےهای
خامنہایی را
تنہا آغوش مهدی عج
تسکین خواهد بود* ..!
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
❣ اشک سردار
بعد از فتح المبین اولین فرزندش به دنیا آمد.
دختری که بر اثر فلج مغزی قادر به حرکت نبود. گاهی با او به منزلش می رفتم و می دیدم چطور با دخترش بازی می کند درحالی که فرزند هیچ عکس العملی نشان نمی داد. و من تعجب می کردم از اینهمه توجه و محبت سردار.
✨ در روزهای شروع جنگ خواهرش ۷۰ ررصد جانباز شد.
✨ در طریقالقدس برادرش ابراهیم را از دست داد.
✨ در رمضان پایش زیر تانک له شد.
✨ در خیبر شیمیایی شد.
✨ سال ۶۲ فرزند دوم (امیر) سالم بدنیا آمد.
✨ در بدر دستش از مچ قطع شد.
✨ قبل از کربلای ۴ در مسجد بودم که بسراغم و گفت: برویم بیرون حرف بزنیم.
رفتیم نشستیم لبه پیاده رو مسجد
گفت:
- سید! دو روزی است خدا بچه سومم را بهم داده، دختره... و شروع کرد به گریه کردن.
_ خب! خدا بهت بچه داده این که گریه ندارد.
- آخر این هم مثل اولی معلوله.
می گفت و گریه می کرد. ناراحت شدم فردا صبح نزد برادر رئوفی فرمانده لشکر رفتیم، جریان را که برایش تعریف کردم گفت: برو دنبال کارهای درمانش اگر مشکل مالی هم داشتی کمک می کنیم اصلا نگران نباش.
بچه را به اصفهان برد. دکتر قول داد که اگر عملش کند، خوب میشود.
۷۵ هزارتومان هزینه عملش شد که آن موقع مبلغ بسیار زیادی بود.
✨ بعد از عمل، اسماعیل در کربلای۴ شهید شد و بچه هم تغییری نکرد. وقتی دوباره بچه را بردند پیش دکتر و فهمید پدرش شهید شده، منکر قولش شد و گفت: من قولی ندادم.
✨ ۱۷ سال از شهادت اسماعیل می گذشت که یک شب در خوابش را دیدم که کنار گهواره بچه اش نشسته و گریه می کند.
صبح با ناراحتی از خواب بیدار شدم و رفتم خانه شان و احوال بچه ها را پرسیدم. همسرش گفت:
- دختر اولمان فوت کرده.
✨ بیماری فرزندان و حتی مشکل جسمی خودش، او را از جبهه جدا نکرد.
امام جمعه و فرمانده لشکر، تکلیف جهاد را از گردنش برداشته بودند.
با وجود همه مشکلاتش، حاضر نشد لحظهای جبهه را ترک کند تا سرانجام در عملیات کربلای ۴ در حالی که فرمانده گردان کربلا را بعهده داشت، بعنوان غواص خط شکن شرکت کرد و جزء نفرات اول در نوک پیکان قرار داشت به شهادت رسید و گردانش موفق ترین گردان در کل عملیات لقب گرفت و سالها بعد تفحص گردید.
راوی: سید مجید شاه حسینی
همرزم شهید
شادی روح سردار شهید
حاج اسماعیل فرجوانی صلوات
🌷