eitaa logo
| مَعْبــَـــــــ🌴ــــــرْ |    
304 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
34 فایل
〰〰𝓜𝓐𝓑𝓐𝓡〰〰 〰〰
مشاهده در ایتا
دانلود
❖﷽❖ بھ‌یادت‌قانعم‌حتے‌،خیالت‌رانگیرازمن دلیل‌ِبودنم،حسِّ‌محالت‌رانگیرازمن توبودے‌ڪھ‌دل‌من‌راخودت‌پروازمیدادے پناھِ آخرے،اےعشق،بالت‌رانگیرازمن #مهدی‌جان
"بِسْم‌ِرَب‌ّالشُهَدا‌والْصِدیقینْ" #سردار_‌حاج‌_میرزامحمد_سلگی جانبـاز سرفراز دفاع مقدس فرمانده دلاور گردان ابوالفضل(ع) رئیس‌ستاد لشکر۳۲ انصارالحسین(ع) و راوی کتاب " آب هرگز نمی میرد " پس از سال‌ها تحمل رنج ناشی از عوارض شیمیایی و جراحات جانبازی به قافله‌ی یاران شهیدش پیوست. #هنیئا_لڪ_یا_شهید #روحش_شاد_باصلوات
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویر مقام معظم رهبری در جبهه‌های نبرد
4_5771789146439811994.mp3
6.9M
۞﴾﷽﴿۞ 🎼زیر بارون...آسمون همیشه حرمت داره 🎤حسیݩ شریفــــــۍ وصل ممکن نیسٺ همیشه فاصله‌اۍ باید باشد😔💔 ولی باید دچارت بود
آیت الله حائری شیرازی: چند سال قبل از ظهور، بوی آن به مشام اهل معنویت می رسد یعقوب (علیه السلام) از #کنعان با آن فاصله بسیار به برادران و خویشانش گفت: «اِنّی لَاَجِدُ ریحَ یوسُف لَولا ان تَفنُدون»: من بوی یوسف را می شنوم، اگر مرا مسخره نمی کنید، مرا دست نمی اندازید. قرآن اشاره می کند که بزرگان عالم نمی توانند همۀ آنچه را که احساس می کنند با مردم مطرح کنند. مردم ظرفیت شنیدن احساسات بزرگان را ندارند. اگر بزرگان آنچه را که درک می کنند به مردم منتقل کنند، مردم آنها را مسخره خواهند کرد. به همین جهت می گوید: «انی لاجد ریح یوسف لولا ان تفندون» امام زمان علیه السلام وقتی می خواهند پا بگذارند در رکاب، چند سال مانده به ظهورشان، آنهایی که عاشقش هستند از فاصله دور رایحه اش را می شنوند! شامه انسان اگر زکام نباشد و قدری روحانیت در او باشد، رایحه ظهور را آرام آرام استشمام می کند. #اَلَّلهُمـّ_عجِّل_‌لِوَلیِڪَ‌_الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر به محضر محبوب شرط ها دارد...☝️ #حبیب باش که دعوت به کربلات کنند😍 خداوند مقرب ترین👌 بندگان خویش را از میان #عشاق برمی گزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشـ♥️ـق می گشایند. #شهید_مرتضی_آوینی 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣ 🔮دخترم قلم را در میان انگشت هایش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل ميت به او خیره مانده بود نوشت📝 «از بدم می آید» با همه ی غمی که بر دلش بود خنده اش گرفت؛ آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید چه می دانست! حتما نه‼️ 🔮خبرنگاری کرده بود؛ شاعری هم، حتى كتاب📕 داشت، اما چندان دنیا گردی نکرده بود. لاگوس را در آفريقا می شناخت؛ چون آنجا دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را، چون به آن جا مسافرت می رفت. بابا بين و ژاپن مروارید تجارت می کرده و آن ها خرج می کردند؛ هرطور که دلشان می خواست. با این همه، او آن قدر بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصل خیز است که برای زیتون و نخل🌴 هر چند نمی فهمید چرا. 🔮نمی فهمیدم چرا مردم باید هم را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم😔 از جنگ داخلی، از مصیبت. خانه ما در صور زیبا بود، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها خرابش کرد. شب ها در این بالكن می نشستم، گریه می کردم و می نوشتم. از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت📛 با دریا حرف می زدم، با ماهی ها، با آسمان. 🔮این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه📰 چاپ می شد، اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود و من هم اسم او را شنيده بودم فقط همين. درباره اش هیچ چیز نمی دانستم، ندیده بودمش. اما تصورم از او آدم جنگ جوی بود که شریک این جنگ بود. 🔮ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی، روحانی شهرمان پیشم آمد و گفت: «آقای می خواهد شما را ببیند که من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم؛ مخصوصا این اسم را😞 سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنانند و خودشان اهل مطالعه اند... و می خواهند شما را ببینند. ... 🌹🍃🌹🍃
????از شهدا یاد گرفتم : ????از ابراهیم هادی ، پهلوانی را . ????از حاج همت ، اخلاص را .. ????از باکری ها ، گمنامی را .. ????از علی خلیلی، امر به معروف را .. ????از مجید بقایی ، فداکاری را .. ????از حاجی برونسی ، توسل را .. ????از مهدی زین الدین ، سادگی را .. ????از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را ????بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ام !! @
🍂 عقب عقب می رویم #طنز_جبهه حاج صادق آهنگران 💠 در کشور ما هر برنامه ای که عمومی شده و در سطح کشور فراگیر می شود داستانهای طنزی هم درباره ی آن پرداخته و در سطح جامعه منتشر می گردد. 💠 نوحه هایی هم که من می خواندم از این قاعده مستثنی نبود و برای بعضی از نوحه ها شعرهای طنزی هم ساخته می شد مثلاً برای نوحه ی بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت                  از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت شعر طنزی با این کیفیت ساخته بودند: بهر آزادی شوش از مولوی باید گذشت                 از کنار  دکه ی احمد یخی باید گذشت و نمونه هایی از این قبیل حتی این شوخی ها به جبهه ها هم رسیده بود. 💠 مثلاً هر وقت در عملیاتی عدم الفتح و عقب نشینی داشتیم وقتی کمی جلو می رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است بعضی از رزمندگان که در آن شرایط روحیه خوبی داشتند و شوخ بودند به محض اینکه مرا می دیدند می خواندند: به کربلا می رویم عقب عقب می رویم که این طنز مربوط می شد به نوحه ی سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم. ☺️☺️☺️
من اینجا ریشه در خاکم ... من اینجا عاشقِ این خاکم ... من اینجا تا نفس باقی ست می‌مانم... #به_یاد_امام_و_شهدا_صلوات