#منادای_نکره_مقصوده هم از #معارف است.
ابن مالک درشرح کافیة گفته:
هفتمین ازمعارف منادی نکره مقصوده است:یارجلُ.
ودر شرح تسهیل گفته:
تعریف منادی نکره مقصوده به إشاره بسوی آن است؛
وگفته:
این حرف تصریح سیبویه است.
میرزا ابوطالب:
عبارت ابن مالک دو احتمال دارد:
1-منادای نکره مقصوده جزء قسم سوم از معارف است(اسم إشارة).
2-منظور ابن مالک بیان کیفیت تعریف منادای نکره مقصوده است(علت تعریف آن مواجهه و حضورحسّی یاعقلی است).
نتیجه:
طبق احتمال اول منادای نکره مقصوده قسم مستقلی از معارف نیست.
ولی بنابر احتمال دوم،منادای نکره مقصوده،قسم مستقلی از معارف است(قسم هفتم).
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#تجزیه_و_ترکیب_الفیه
حرف «یاء» در کلمه «مدنی» چیست؟ آیا جزء کلمه است یا ...؟
المعرب و المبنی:
وَ الإسمُ مِنهُ مُعرَبٌ وَ مَبنِىّ لِشَبَهٍ مِنَ الحُرُوفِ مُدنِى
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#سؤال دوستان: آیا بحث #اتصال_دو_ضمیر_منصوبی_مثل_سلنیه #کاربرد #قرآنی هم دارد؟
#نمونه های #قرآنی برای #سلنیه:
سوره بقره آیه 137: فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ
سوره هود آیه28: أَ نُلْزِمُكُمُوهَا
سوره حجر آیه 22: فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ
سوره احزاب آیه 37: زَوَّجْنَاكَهَا
سوره ص آیه23: فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا
سوره محمد آیه 37: يَسْأَلْكُمُوهَا
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#حاشیة_الصبان دو #جدول درباره #اسم_اشاره دارد یکی از خودش و یکی از #اشمونی
اگر این دو را ببینید و کپی کنید خیلی خوب است.
دروس الشباب
#تجزیه_و_ترکیب_الفیه حرف «یاء» در کلمه «مدنی» چیست؟ آیا جزء کلمه است یا ...؟ المعرب و المبنی:
در شعر: وَ الإسمُ مِنهُ مُعرَبٌ وَ مَبنِىّ لِشَبَهٍ مِنَ الحُرُوفِ مُدنِى
واژه «مدنی» اسم فاعل از ریشه «دنو» به معنای نزدیک کننده است؛ ولی حرف یاء در کلمه «مدنی» از شعر فوق، لام الفعل نیست و جرف اشباع می باشد.
توضیح اینکه:
ترکیب «لشبه من الحروف مدنی» از قرار ذیل است:
لشیه: جار و مجرور و متعلق به محذوف؛ خبر مقدم برای «مدنٍ» که مبتدای مؤخّر است و «من الحروف» متعلق به «مدنی» است.
پس لام الفعل «مدن» یعنی حرف یاء همانند لام الفعل «قاض» به خاطر جریان قواعد اعلال و التقاء ساکنین، در حالت رفعی و جری می افتد.
حال در این شعر برای اینکه قافیه شعر درست شود، کسره نون «مدن» اشباع شده و تبدیل به یاء می شود.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #عَلَم:
الف- تعریف الفیه از علم شخص:
#سیوطی، قیود این تعریف را بیشتر توضیح داده است.
ب- در اضافه «سعید کرز» (اضافه اسم به لقب)، سیوطی به اصطلاح #اضافه_اسم_به_مُسَمَّی اشاره کرده است و یک بار دیگر هم در باب اضافه از آن نام خواهد برد ولی هرگز آن را توضیح نمی دهد.
ولی #ابن_عقیل در باب علم، وجوب اضافه را بر طبق مبنای بصریین می داند
هیچ کدام از این دو شرح، به فرضی که اسم علم، مفرد دارای «أل» باشد اشاره نکرده اند، مثلا اگر «جاء الحارثُ کرزٌ» باشد، اضافه اسم علم با اینکه مفرد است ممتنع است زیرا اسم دارای «أل» در مانند این مثال، اضافه نمی شود.
ابن عقیل هم -اگر چه اصطلاح اضافه اسم به مسمی را در باب اضافه، چند کلمه ای بیشتر توضیح داده است-، ولی خیلی وارد گود نشده است.
***برای توضیح این اصطلاح و فایده این اصطلاح و کاربرد آن، خوب است به کتاب «إملاء ما منّ به الرحمن» که با نام «التبیان فی إملاء ما من به الرحمن» هم چاپ شده و از ابوالبقاء عکبری است مراجعه کرده و ترکیب اولین آیه قرآن را بخوانید. إضافه (بسم الله)
ج- فرق علم شخص و علم جنس، در شرح ابن عقیل بهتر توضیح داده شده و از این توضیحات، فرق بین علم جنس و اسم نکره دانسته شده و فایده علم جنس معلوم می شود.
د- کسی که این باب از شرح ابن عقیل را بخواند به خوبی این مطلب را می چشد که معارف دو دسته اند: معارفی که فقط در لفظ معرفه اند (مثل علم جنس) و معارفی که لفظا و معناً معرفه اند(مثل علم شخص)
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#توضیح #تعریف #علم_شخص از #الفیة_ابن_مالک:
اسم یعین المسمی مطلقا علمه کجعفرو....
واژه «إسم» در تعریف فوق مبتدا بوده و جمله «یعین المسمی مطلقا» صفت آن است و برای همین ابتدا به نکره، جایز است. «علمه» نیز خبر است.
#توضیح «#یعیّن_المسمی»:
سبب معیّن بودن و منحصر بودن مسمی (چیزی که اسم بر آن دلالت می کند) دو چیز است: 1- یا به خاطر این است که اسم، معرفه است(پس وضع، باعث تعیین مسمی شده است). 2-یابه خاطر اینکه فردش منحصر است، هر چند آن اسم، نکره است، مانند: شمس
#توضیح «#مطلقا»:
دلالت علم برمسمای معین به نحومطلق است، یعنی بدون قرینه لفظی یامعنوی.
یعنی:
دلالت معارف بر شیء یا شخص معیّن بر سه گونه است:
الف- معارفی که با کمک یک قرینه لفظی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل هیچ کس و چیز دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1-معرفه به «أل»
2-مضاف به معرفه
3-موصول
4-ضمیر غایب
5- منادی نکره مقصوده
ب- معارفی که با کمک یک قرینه معنوی، معنا و مسمای معیّنی دارند و شامل کس دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1- ضمیر حاضر (متکلم و مخاطب)
2-اسم إشاره
ج- معارفی که بدون قرینه لفظی یامعنوی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل چیز دیگری نمی شوند که عبارتست از: عَلَم
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #إشتغال:
الف- در تعلیقه محمد محیی الدین عبدالحمید بر شرح ابن عقیل، شروط ارکان اشتغال ذکر شده است در حالی که در متن یا حواشی یا شروح سیوطی به این مطلب نپرداخته اند.
ب- در تعریف اشتغال، سیوطی می گوید: «قد عمل في ضميره أو سببه»؛ در حالی که ابن عقیل می گوید: « عمل فى ضمير ذلك الاسم أو فى سببيّه»
یعنی سیوطی از تعبیر «سببه» استفاده می کند و ابن عقیل از تعبیر «سببیه» و درست همین است که ابن عقیل گفته زیرا اسم مضاف به ضمیر، سبب نیست بلکه ضمیر سبب ربط «مشغولٌ به» به «مشغولٌ عنه» است. پس مشغول عنه، «سببی» است -یعنی اسمی است که به وسیله اضافه ضمیرِ مشغولٌ عنه، با اومرتبط شده است- نه «سبب»
و سببی یعنی: پیوسته و مرتبِط
ج-درباره عامل نصب مشغول عنه، ابن عثیل مفصل تر و واضح تر سخن گفته است.
د- در تعلیق محیی الدین یک عنوان تحت «الأشياء التى لا يعمل ما بعدها فيما قبلها عشرة أنواع» مطرح شده که در سیوطی و حواشی و شروح آن نیست.
هـ- در شرح سیوطی به ترکیب آیه « وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما » و علت رفع مشغول عنه -که در اینجا نصبش بهتر است- اشاره شده ولی در ابن عقیل، چیزی نگفته است. اگر چه سخن سیوطی و حواشی آن بسیار مجمل است و اساس بحث در این آیه هم ربطی به باب اشتغال ندارد و به فاء شبه جواب و شروط 5گانه آن بر می گردد. (به شرح تسهیل ناظر الجیش مراجعه کنید)
و- سیوطی درباره «زيد قام و عمرو أكرمته» نکته ای دارد که خیلی جالب و قابل استفاده است اگر چه باعث پیچیدگی متن آموزشی شده است.
ز- ابن عقیل ذیل راجح الرفع به نظر سیبویه اشاره کرده و از #ابن_شجری که از #سادات_حسنی است نیز نام برده و نظرش را نقل نموده است در حالی که سیوطی کمتر به آراء سیبویه و سایر قدماء -به طور ویژه ومعین- توجه نموده است. افتخار ابن عقیل این است که الکتاب را می فهمد.
ح- ابن عقیل بیت «و سوّ في ذا الباب وصفا ذا عمل.......» را بهتر وکامل تر توضیح داده است، همان طور که بیت قبل را هم بهتر گفته است.
ط- شرح بیت آخر این باب، «و علقة حاصلة بتابع ....» نیز در شرح ابن عقیل خیلی واضح تر و کامل تر بیان شده است و در شرح سیوطی ناقص و مضطرب می باشد.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
💻معرفی_منبع درباره
#دانش_زبان_و_ادبیات_قرآن_کریم #دانش_زبان_و_ادبیات_عربی #علوم_ادبی_و_اهمیت_آن #استاد_مهدی_رضایی
🔉#صوتی_فارسی
💎ضرورت ادبیات خوانی در حوزه های علمیه و آسیب شناسی آن
👨🏫استاد مهدی رضایی
🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان»
🆔 @arabicliteraturehozehkh
#نکات_تکمیلی #شرایط_استعمال_أیّ_موصوله (#موصولات#مشترک)
«أىّ» از موصولات مشترک و از #مبهماتی است که در کتب درسیِ ما به نحو شایسته ای به آن نپرداخته است ، اگر چه در #قواعد_الأساسیة ، به نحو مختصر بیان شده ، ولی باز هم طلاب ، درباره این موصول چیزی نمی دانند ، چون عده کمی به این کتاب نیم نگاهی دارند ؛ لذا در اینجا با اختصار درباره« أىّ »سخن می گوئیم:
1- هرگز #مبتدا واقع نمی شود ، و به تبعِ این نکته ، إسم هیچ یک از #نواسخ نیز واقع نمی شود.
2- «أیّ»موصوله به #معرفه إضافه می شود.ابن مالک در باب إضافه می گوید:
وَ أخصُصَن بِالمَعرِفَةِ مَوصُولَةً«أیّاً»و بالعَکسِ الصِّفَةِ
3- به نظر #کوفیین و #ابن_هشام ، باید #عاملِ «أیُّ» از نظر #زمانی ، #مُستَقبِل باشد .
4- و به نظر همین جماعت ، باید #عاملِ «أیّ» ، #مقدّم باشد ، و #تأخیرِ آن از «أیّ» جایز نیست ؛ اگر چه ابن مالک و بصریین هر دو نکته(3و4)را إدعای بی دلیل می دانند ، ولی دلیلِ این جماعت این است که : مثالی که فاقدِ دو نکته فوق باشد ، از عرب شنیده نشده است ؛ بنابر این سخن کوفیین خالی از وجه نیست.
#موصولات #موصولات_مشترک #أیّ #شرایط_أیّ
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
1- #سیوطی در ابتدای باب با ذکر این نکته که چرا ابن مالک ابتدا از #مبتدا_و_خبر صحبت کرده و سپس بعد از تکمیل بحث #نواسخ_مبتدا_و_خبر به سراغ باب #فاعل رفته است به یک بحث معروف در علم نحو اشاره کرده که با این عنوان مطرح می شود: «إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا» یعنی: اگر امر دائر شد بین اینکه اسم مرفوع را فاعل برای فعل مقدر بدانیم یا مبتدایی که خبرش در تقدیر است، چه کنیم؟ کدام ترکیب درست است؟
مثلا در آیه (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ) نقش «الله» چیست؟ آیا تقدیر آیه این است؟«اللّهُ خَلَقَهُم»، یا «خَلَقَهُمُ اللّهُ»؟
پاسخ این سؤال در گروه حل این مسأله است که اصل در مرفوعات چیست؟ فاعل یا مبتدا؟
#شرح_ابن_عقیل از ذکر این نکته خالی است.
برای مطالعات تکمیلی در این بحث می توانید به بابپنجم مغنی ذیل همین عنوان مراجعه نمایید: إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا؛ فالثانى أولى
2- #شرح_ابن_عقیل در بحث #مبتدای_وصفی به ترکیب #لیس_قائمٌ الزیدان به عنوان #مبتدای_وصفی پرداخته و آن را شرح می دهد؛ در حالی که #سیوطی به بررسی این ترکیب و امثال آن نپرداخته است.
نیز مثال «أ قائمٌ أبواه زیدٌ» را بررسی می کند که آیا مبتدای وصفی هست یا نیست، به طور کلی شرح و توضیح و بررسی تطبیقی مبتدای وصفی بر مثال ها، در #شرح_ابن_عقیل کاربردی تر و جزئی تر است.
3- در #شرح_ابن_عقیل به علت #اختلاف_ادباء در #ترکیب #آیه (أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ) پرداخته است ولی #سیوطی مثال #قرآنی برای #مبتدای_وصفی ذکر نکرده است.
4- در بحث #خبر_جامد و اینکه آیا #متحمل_ضمیر هست یا نه؟ عبارات #سیوطی سخت تر است و عبارات #ابن_عقیل شیوا تر و جامع تر است.
5- شرح بیت « و أبرزنه مطلقا حيث تلا ما ليس معناه له محصّلا» در #شرح_ابن_عقیل، مفصل تر و گویاتر است.
اگر چه هم #ابن_عقیل و هم #سیوطی در این بیت دچار کم گویی اند و تکمیل مطلب را باید در #شرح_اشمونی_بجویید.
6- ذیل بیت « و أخبروا بظرف أو بحرف جر ناوين معنى «كائن» أو «استقر». » #ابن_عقیل به مذاهب مطرح در تقسیم خبر به سه قسم: مفرد؛ جمله؛ و ظرف و جار و مجرور اشاره کرده و استدلال آنها را بیان می کند ولی #سیوطی وارد این بحث نشده است.
7- #ابن_عقیل به حدی درباره #متعلق جار و مجرور دقیق سخن گفته که به #غلی مشهور #طلاب هم به طور غیر مستقیم اشاره دارد و می گوید «#مُستَقِرّ» به صیغه #اسم_فاعل است. پس تقدیر «مُستَقَرّ» به صیغه اسم مفعول، غلط است.
8- اگر چه #ابن_عقیل در شرح بیت: « و لا يكون اسم زمان خبرا عن جثّة و إن يفد فأخبرا» مثال های بیشتری دارد ولی #سیوطی در بیان قاعده های مطرح در ذیل این بیت، دقیق تر و کامل تر است.
9- #مسوغات_ابتدا_به_نکره در #شرح_ابن_عقیل کامل تر از #سیوطی است.
بررسی مثالهایی نظیر «إن ذهب عير فعير فى الرّباط» و «شرّ أهرّ ذا ناب»، و «شىء جاء بك» و #ترکیب_اسم _مرفوع بعد از #کَم و ... که در #شرح_ابن_عقیل بررسی شده است، طلبه را برای فهم دقیق تر مثل های عربی و عبارات #مغنی آماده تر و مأنوس می کند.
10- #شرح_ابن_عقیل بسیار دقیق تر کامل تر به شرح بیت « و الأصل في الأخبار أن تؤخّرا و جوّزوا التّقديم إذ لا ضررا» پرداخته است ولی #سیوطی حق مطلب را ادا نکرده است.
#ابن_عقیل در این بحث، به #ابن_شجری و نظر علمای مدرسه #بصره و #کوفه هم اشاره دارد.
طلبه ای که #شرح_ابن_عقیل بخواند می داند که در #ترکیب ««زيد قائم»، و «زيد قام أبوه»،و «زيد أبوه منطلق» #اختلاف است نه اینکه دو وجه صحیح باشد. در حالی که از #سیوطی این مطالب به دست نمی آید.
11- مصرع «كذا إذا ما الفعلُ كانَ خبراً» در #شرح_سیوطی دقیق تر توضیح داده شده و #سیوطی در اینجا #حق_استاد_و_پدر را به جا آورده و منشأ شرح خود را که #حاشیه پدرش بر #الفیه است، معرفی می کند.
12- #شرح_ابن_عقیل بر بیت «كذا إذا عاد عليه مضمر ممّا به عنه مبينا يخبر» دقیق تر و بهتر و کامل تر از #شرح #سیوطی است و به #اختلاف_بین_نحویین در #ترکیب «ضَرَبَ غُلامُهُ زيداً» و #فرق آن به «صاحبها فى الدّار» نیز اشاره می کند. که چرا نحویین مثال دوم را ممتنع می دانند ولی در صحت مثال اولی اختلاف نموده اند؟
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
May 11
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
...ادامه:
13- #شرح_ابن_عقیل می گوید: گاهی هم مبتدا محذوف است و هم خبر (خذف هر دو رکن)، و مثال قرآنی هم می آورد؛ ولی #سیوطی این مطلب را ندارد.
14- #شرح_ابن_عقیل در توضیح #حذف_خبر_بعد_از_لولا، دقیق تر و کامل است، ضمن اینکه اقوال این مسأله را بدون پیچیدگی بیان کرده است در حالی که در #سیوطی این مطلب نیامده است.
15- #سیوطی #حذف_خبر بعد از «لوما» را در ضمن یک جمله بیان کرده است ولی #ابن_عقیل نگفته.
16- #شرح_ابن_عقیل در باره «#نص_یمین» (مبتدایی که #صریح_در_قسم باشد) بسیار کامل تر و دقیق تر و متنوع تر از #سیوطی است.
17- درباره #حذف_خبر بعد از #واو_معیّت چندین نظریه است که #ابن_عقیل به دو مورد آن اشاره کرده است و منبع هم معرفی کرده ولی #سیوطی چیزی نگفته است . نسبت به #ابن_عقیل کم گویی نموده است.
18- شرح « و قبل حال لا يكون خبرا عن الّذي خبره قد أضمرا» و بیت بعدش:
#ابن_عقیل ضمن ترکیب این مثال ها و شرح قاعده، توضیح داده است که در چه مواردی «إذا...» در تقدیر است و در چه مواردی «إذ...» در حالی که #سیوطی متعرض این نکته نشده و در شرح عبارت هم ، دچار پیچیده گویی شده است.
19- در مواضع #حذف_مبتدا هم #ابن_عقیل ، مطالبی را گفته که اصلا در سیوطی نیامده است مثل اینکه مرجع ضمیر مبتدای مقدر قبل از مخصوص، چیست؟ و به چه معناست؟ و مثل اینکه #فی_ذمتی_لأفعلنَّ را چه کسی نقل کرده و ترکیبش چیست؟
20- #ابن_عقیل ضمن طرح اقوال درباره امکان #تعدد_خبر و بیان #شرایط_تعدد_خبر که در برخی از آراء نحوی گفته شده، به بررسی #قرآنی این مسأله هم پرداخته است در حالی که #سیوطی هیچ کدام از این مطالب را بیان نکرده و صرفا ظاهر الفیه را شرح داده است.
21- تعداد #شواهد #قرآنی و #ضرب_المثل ها و #اشعار مطرح در این باب، در #شرح_ابن_عقیل بیشتر از کتاب #سیوطی است.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d