eitaa logo
دبستان پسرانه علمی
1.8هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
288 فایل
ارتباط با ادمین @mortezaad سایت موسسه شهید مدنی www.shahidmadani.net سایت دبستان علمی www.elmischools.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاس ۴۰۴ سرکار خانم علیپور
عکس دسته جمعی کلاس پنجم ۳ ب مناسبت روز معلم با حضور آقای بارانی
تکریم روز معلم کلاس ۵۰۴ خانم خدایاری عزیز🌹
🌸 حسین تلیسچی ❇️ رتبه اول قرائت قرآن ❇️ پایه ششم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد حسین شیری مشعوف ❇️ رتبه دوم قرائت قرآن ❇️ پایه پنجم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد حسین عبدالله زاده ❇️ رتبه اول قرائت قرآن ❇️ پایه دوم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد فرهام گیو ❇️ رتبه اول قرائت قرآن ❇️ پایه اول مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد علی صلواتیان ❇️ رتبه اول حفظ عمومی ❇️ پایه ششم مدارس ناحیه ۲
🌸 محسن فضلعلی ❇️ رتبه اول حفظ ۱۰ جزء ❇️ پایه چهارم مدارس ناحیه ۲
🌸 علی محمدی فدا ❇️ رتبه اول حفظ عمومی ❇️ پایه پنجم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد امین مرتضی ❇️ رتبه اول حفظ ۵ جزء ❇️ پایه پنجم مدارس ناحیه ۲
🌸 علی دوست پرست ❇️ رتبه دوم اذان ❇️ پایه دوم مدارس ناحیه ۲
🌸 طاها طاووسی کامکار ❇️ رتبه دوم اذان ❇️ پایه ششم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد پارسا امیر کهریزی ❇️ رتبه سوم اذان ❇️ پایه پنجم مدارس ناحیه ۲
🌸 مهدیار حیدری فرج ❇️ رتبه اول مداحی ❇️ پایه اول مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد حسین روشن روان ❇️ رتبه اول مداحی ❇️ پایه ششم مدارس ناحیه ۲
🌸 امیر مجتبی موحدی ❇️ رتبه اول مداحی ❇️ پایه پنجم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد پویا نادر بیگی ❇️ رتبه اول مداحی ❇️ پایه جهارم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد پارسا افروزی ❇️ رتبه دوم مداحی ❇️ پایه سوم مدارس ناحیه ۲
🌸 محمد طاها رضوان ❇️ رتبه دوم مداحی ❇️ پایه دوم مدارس ناحیه ۲
پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، با عجله راهی بیمارستان شد , او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. ‌‌                     🩺🩺🩺🩺🩺🩺 به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمی دانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟ پزشک لبخندی زد و گفت: متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم...                               💊💊💊💊💊💊 پدر با عصبانیت گفت: آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا میمرد چکار میکردی؟ پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: من جوابی را که در کتاب مقدس گفته شده میگویم: از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم " شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است" پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد ، برو و برای پسرت از خدا شفا بخواه ... ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا...                        🩺🩺🩺🩺🩺🩺 پدر زمزمه کرد: نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است ! عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد : خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد... و سپس بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید ! پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟!!    ‌                     💊💊💊💊💊💊 پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد : پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد،با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند... ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
41.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمی دانم کدامین جمله را برای توصیف محبت هایتان بنویسم.نمی دانم چگونه شما را توصیف کنم.معلمی از جنس بلور،آسمانی و مهربان..❤️از طرف شاگردان کوچک کلاس ۲۰۱ تقدیم به معلم مهربان و دلسوزشان خانم وثاقتی عزیز❤️
کلاس ۱۰۵ خانم عظیمی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلم عزیزم ، سرکار خانم خوشنودان ، ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم…تمام شکوفه ها و گل های سپاس را نثار قدم های پر مهرتان میکنم روز معلم بر شما مبارک🌹🌹🌹 از طرف دانش آموزان کلاس ۱۰۱