هدایت شده از "هیکآری" نــور
نه بابا حسودی چیه..😒
کتابخانه✯خنجرداران📚🗡️
یاخدا اینارووووو، وای بمیری.😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🪄🪄🪄🪄🪄
فقط خدا میدونه بعد از خوندن کتاب عشق پیچیده چقدر به درگاهش درخواست بخشش کردم...
کتابخانه✯خنجرداران📚🗡️
فقط خدا میدونه بعد از خوندن کتاب عشق پیچیده چقدر به درگاهش درخواست بخشش کردم...
تو درخواست بخشش کردی، نویسنده ی بدبخت که دیگه...
دیزی دارکر - آلیس فینی
همه برای جشن گرفتن به خانه قدیمی مادربزرگ در یک جزیره میروند و حضورشان در این جزیره، آغاز سلسله اتفاقاتی است که قرار است رخ بدهد. خانه که به سبک ویکتوریایی با برجکهای گوتیک ساخته شده است، در جزیره کورنیش قرار دارد. جزیره که هربار گرفتار جزرومد دریایی میشود، ارتباطش را با باقی جهان از دست میدهد.
مادربزرگ عجیب و غریب خانواده، وقتی همه مهمانها سر میرسند از راز این تولد پردهبرداری میکند: او همه را دور هم جمع کرده است تا وصیتنامهاش را بخواند. اما وقتی نیمه شب آغاز میشود، مهمانها بدن بیجان مادربزرگ را میبینند. عجیبتر از آن، متنی است که با گچ روی کاشیهای آشپزخانه نوشته شده است: خانواده دیزی دارکر، سالهای زیادی را با دروغگویی زندگی کردهاند. حالا قرار است پیش از مرگشان، درسهایی بیاموزند.
یک ساعت بعد از مرگ مادربزرگ، نفر بعدی به قتل میرسد. گذرگاه دریایی به زیر آب رفته و اعضای خانواده دارکر، در جزیره، با قاتلی که قصد جان تک تکشان را دارد، گیر افتادهاند. حالا ذهن همهشان درگیر یک سوال است: چطور میتوانند خودشان را از این مخمصه نجات دهند؟
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیزی دارکر - آلیس فینی
𝕯𝖆𝖌𝖌𝖊𝖗𝖘' 𝕷𝖎𝖇𝖗𝖆𝖗𝖞 ୨୧ 📚
سنگ، کاغذ، قیچی - آلیس فینی
گاه تمام سرمایهگذاری عاطفیات را بر روی یک آدم قرار میدهی و زمانی که او میرود یا دیگر مانند سابق نیست، تو خالی خالی میشوی. گویی در یک قمار بزرگ همهی سرمایهات را باخته باشی. این همان احساسی بود که این اواخر آدام و کاملیا، هر دو در حال تجربهی آن بودند. اما اشتباه نکنید. رمان سنگ، کاغذ، قیچی کتابی عاشقانه نیست! آلیس فینی ، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز، در اثر حاضر که چهارمین رمان اوست، داستانی رازآلود را برایتان روایت میکند که هرچقدر هم تلاش کنید نمیتوانید پایان آن را حدس بزنید. داستان زوجی جوان که رابطهشان به بنبست خورده و تصمیم گرفتهاند از دل ویرانی، چیزی تازه بسازند. به همین دلیل هم هست که به اسکاتلند میروند تا با فاصله گرفتن از شلوغیهای شهر لندن مشکلاتشان را حلوفصل کنند. اما برای دو شخصیت اصلی کتاب سنگ، کاغذ، قیچی، به سیاقِ همهی رمانهای معمایی، هیچچیز آنطور که انتظار دارند، پیش نمیرود...