قدیم یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛ اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره! با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره... زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید👌 دهہ شصتےها @dahee60

‏بچه های امروز با اسکوتر میرن سوپرمارکت ما قدیما با کپسول گاز خالی میرفتیم با کپسول پر برمیگشتیم. دهہ شصتےها @dahee60

یادش بخیر قبلنارسم بر این بود که فقط عیدها لباس نو میخریدن. از همین رو اواسط سال نوبت ترمیم لباسا میشد و بازسازی و وصله زدن سر زانوهای شلوار😊 دهہ شصتےها @dahee60

اجرای مناسب ایرج طهماسب (آقای مجری)دربرنامه کودک دهه 60 دهہ شصتےها @dahee60

هیچی به اندازهی یه لیوان چای نمیتونه حال آدم رو خوب کنه مخصوصا از اونایی که عطر دارن مزهی قدیما رو میدن مزه ی چایی مادربزرگا ☕️☕️ دهہ شصتےها @dahee60

اجرای مناسب ایرج طهماسب (آقای مجری)دربرنامه کودک دهه 60 دهہ شصتےها @dahee60