می خواهم برگردم ؛ به روزهایِ خوبی ؛ که مادربزرگ زنده بود ،،، که پدربزرگ ، نفس می کشید ... برگردم به حیاطِ قدیمیِ ساده ای ؛ که همیشه ی خدا ... بویِ کاهگِل و شمعدانی می داد ... رویِ حاشیه ی حوضِ آبی رنگِ میان حیاط بنشینم و آب بازی کنم ، خیس شوم ، آنقدر که غصه و بی مهری های دنیا از جسمِ خسته ام پاک شود ... می خواهم به روزگاری برگردم ؛ که سفره ی ساده ی مادربزرگ ؛ انگار به اندازه ی آسمان ، وسعت داشت ... و هیچکس از سادگیِ غذا ، یا کوچکیِ اتاق ، شکایت نمی کرد ، تلویزیون ها سیاه و سفید بود ، و برنامه ها محدود ، ولی جانمان در می رفت برای هر ثانیه تماشایش ... آن روزها همه چیز بی تکلف و دلنشین بود ... همه مان بی توقع ، خوش بودیم ... بدونِ چشم داشت ، محبت می کردیم ... و از تهِ دل می خندیدیم ... دلم برایِ خنده هایِ بی ریایم ... برایِ دلخوشیِ ساده ی آن روزهایم تنگ شده ... پدربزرگم رفت ... مادربزرگم رفت ... و آن دورهمی هایِ جانانه ؛ به خاطرات پیوست ... روزهایِ خوب بر نمی گردند ، افسوس ... ما برایِ بزرگ شدنمان ؛ بهایِ سنگینی پرداختیم ... #نرگس_صرافیان_طوفان دهہ شصتےها @dahee60

دلم هوای کودکی ام را کرده یه جاده بارونی یه موزیک قدیمی که پدر دوست داره و منی که روی بخار شیشه نقاشی میکشه.. دهہ شصتےها @dahee60

▪️گزیده ای از برنامه رادیویی "صبح جمعه با شما" با حضور زنده یاد منوچهر نوذری . . . ببینید و لذت ببرید 👌 دهہ شصتےها @dahee60

شما رو با این نوستالژی تنها تون میزارم🥺 دهہ شصتےها @dahee60

انگار تمامِ خوشبختی رو پشت این درها جا گذاشتیم♥️ دهہ شصتےها @dahee60

میخوام بهت ثابت کنم که پیر شدیم 😢 دهہ شصتےها @dahee60

در این روزهای سردوزیبای پاییزی دلم خانه‌ای به گرمی روزگار قدیم می‌خواهد... روزگاری که همه چیز رنگ دگر داشت غصه پر رنگ نبود غم آشیانه نداشت صفا، صف اول بود محبت پایان نداشت کاش آن روزها تکرار داشت.... کاش زمان نقطه توقف داشت... خلاصه بگویم، جهانم روزگاری از جنس قدیم میخواهد... دهہ شصتےها @dahee60

خاطره یعنی: گذشته ، نگذشته.. دهہ شصتےها @dahee60

کاری که مجید تو خواستگاری دختره کرد، آمریکا با هیروشیما نکرد😂 دهہ شصتےها @dahee60