eitaa logo
『 در محضر شهدا 🇵🇸』
1.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
139 فایل
بسم‌رب‌الشهدا‌‌♥! 🌸 کپی با ذکر یک صلوات بھ نیت تعجیل در فرج امام‌ زمان (عـج) انجام‌ شود🌸 •خادم‌کانال‌🌷️‌‌⇩ @Shohada3136 @unknown_Soldier_3_13 •خط‌ناشناس📬⇩ @N_darmahzarshohada313 •بایگانی‌محفل‌های‌کانال📁⇩ @B_darMahzarSHohada313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_986167433.mp3
4.21M
📖 ترتیل سریع جزء ۲۲ قرآن کریم 🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی ❤️ 👌 💢 حجم: ۴ مگابایت ⏰ زمان: ۳۳:۴۷
❤️شناخت شہدا❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از اولین لحظات شنیدن خبر شهادت حاج‌قاسم و ابومهدی المهندس ◾️برشی از مستند «قاسم»
1_460851729.mp3
4.29M
بسم رب الشهدا💚 به وقت قرار مهدوی💔 خواندن 💚دعای عهد💚 با صدای استاد علی فانی💛 همه گویند به امید ظهورش صلوات😔💔 کاش این جمعه بگویند به تبریک ظهورش صلوات💚😊 التماس دعا🙏🤲 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 💚در مـحـضــر شـهـــدا💚 @DarMahzarSHohada313
💎وصاياى مهم امام عليه السلام در بستر شهادت: ▪️وَکُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً 🌓«و همواره دشمن (سرسختِ) ظالم و يار و مددکار مظلوم باشيد» 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امشب غوغا کنید 💔ظهور را تمنا کنید 👤استادپناهیان یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(؏) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعای فرج تا میتونین کپے کنین🙃 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ ♡دَر مَـحْـضَـرُ الشُّـهَـداء♡ @DarMahzarSHohada313
یا امام رضا اگر بناست که لطف کسی به ما برسد خدا کند فقط از جانب شما برسد . نخواه منت بیگانه بر سرم باشد خوش است خیر همیشه از آشنا برسد
همه دعوتید به پویش جهانی ختم صلوات جهت تعجیل در فرج امام زمان(عج) برای شرکت در این پویش جهانی و اطلاع از سایر بخشهای آن به سایت زیر مراجعه فرمایید www.theonlyhope.info حرم مطهر رضوی
سعی کنیم حتی با یک صلوات هم که شده در این ختم جهانی شرکت کنیم التماس دعا
『 در محضر شهدا 🇵🇸』
⭕️امشب غوغا کنید 💔ظهور را تمنا کنید 👤استادپناهیان یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(؏) راه یـارے🔚 1.
حتما حتما حتما ببینیــد🖐🏽💔 رفقــا بیایم امشب هرجور کههه شده حاجت ظهور آقا امام زمان(؏) رو از خدا بگیریم...🙂💔👌🏻 اگہ یک شب رو تمنای ظهور کنیم خدا دست رد به سینمون نمیزنه🙃🖐🏽 امام‌زمان(؏):بہ‌شیعیان‌و‌دوستان‌ما‌بگویید‌کہ‌خدا‌را بہ‌حقّ‌عمّہ‌ام حضرت‌زینب(س)‌قسم‌دهند‌کہ‌فرج‌را نزدیک‌گرداند♥️🍃 📚(شیفتگان مهدی، ج ۱،ص۲۵۱)📚 بیایم امشب از تهههه دل خدا را بہ حق عمه‌جانمان حضرت زینب(ع) قسم دهیم تا ظهور را نزدیک گرداند کہ با ظهور آقا همهههه مشکلات جهان حل میشه🙂🙃💕 این هشتک را جهانے کنیــم↯🙃👀 التماااااس دعای فرج💔✨ التماس دعای شهادت🤲💚
🖤 عليه السلام فرمودند: 🍀 التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ 🍃 سرنوشت (مُقَدَّر شدن)، در شب نوزدهم است و محكم ساختن، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى)، در شب بيست و سوم 📖 الكافی، ج4، ص159 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
. جهــــت شادی روح شهـــدا صلواتـــــــــــ . دهم رمضان سال 92 حرفهایش برای رفتن به سوریه شروع شد و دیگر تا 15 رمضان به اوج رسید. حتی یکبار تا فرودگاه رفت و برگشت. گذرنامه‌اش مشکل داشت و نتوانست به سوریه برود. خودمان به دنبالش رفتیم و مصطفی را از فرودگاه آوردیم. در مسیر فرودگاه تا خانه فقط با صدای بلند گریه می‌کرد. روزه بود، سریع در خانه سفره افطار را پهن کردم. بعد از افطار مشغول جمع کردن وسایل بودم که گفت می‌خواهد برود و با یکی از دوستانش دعوا کند. مصطفی همیشه قربان صدقه دوستانش می‌رفت و لفظش در مقابل دوستانش «فدات شم» بود. تعجب کردم. مصطفی ای که همیشه آرام بود و اهل دعوا نبود می‌خواهد با کدام دوستش دعوا کند؟ او کم عصبانی میشد اما خیلی بد عصبانی میشد. به او گفتم که من هم همراهش می‌آیم، طبق روال همیشه زندگی. آن زمان ماشین نداشتیم. با آژانس به میدان شهدای گمنام در فاز 3 اندیشه رفتیم. آنجا اصلا محل زندگی نبود که مصطفی دوستی داشته باشد و بخواهد با او دعوا کند. چندتا پله می‌خورد و آن بالا 5 شهید گمنام دفن بودند. من از پله ها بالا رفتم و دیدم که مصطفی حتی از پله ها هم بالا نیامد. پایین ایستاده بود و با لحن تندی گفت: «اگر شما کار اعزام مرا جور نکنید، هرجا بروم می‌گویم که شما کاری نمی‌کنید. هرجا بروم می‌گویم دروغ است که شهدا عند ربهم یرزقون هستند، می‌گویم روزی نمی‌خورید و هیچ مشکلی از کسی برطرف نمی‌کنید. خودتان باید کارهای من را جور کنید». دقیقا خاطرم نیست که 21 یا 23 رمضان بود. من فقط او را نگاه می‌کردم.گفتم من بالا می‌روم تا فاتحه بخوانم. او حتی بالا نیامد که فاتحه‌ای بخواند؛ فقط ایستاده بود و زیر لب با شهدا دعوا می‌کرد. کمتر از ده روز بعد از این ماجرا حاجتش را گرفت. سه روز بعد از عید فطر بود که برای اولین بار اعزام شد. (همسر شهید مصطفی صدرزاده) . . .