✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
🔖 قسمت اول
⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، بهسبب بعضی از جنبههای منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) میباشد.
☑️آیت اللّه ناصری دولتآبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم میآوریم.
🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی میگوید:
🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سالهای بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم.
سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف میشدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم.
🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند.
در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی میگریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را میخواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود:
▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند:
🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!»
▫️ من از سیّد پرسیدم:
🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟
▫️ سیّد گفت:
🔸 «بله!»
▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت:
🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ میزنند و میخواهند شما را همراه خود ببرند.»
▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم:
🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چهشده که میخواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟!
▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و میخواهد من نیز در این سفر طبق معمول سالهای گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم.
به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان میباید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت:
🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروانها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمهها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.»
🚙 من نیز فورا لوازم و خیمهها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛
⛺️ چادرها را برافراشتم و فرشها را گستردم.
👮🏽♂ در این حال یکی از شرطههای سعودی (پلیسهای عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت:
🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!»
▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم:
🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم.
▫️ گفت:
🔸 پس امشب نباید بخوابی!
▫️ پرسیدم:
🔹 چرا؟
▫️ گفت:
🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!»
▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان میآوردم.
میگفتم:
🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی!
(ادامه دارد)
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت دوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم.
⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم:
🔹 از چه جهت؟
▫️ فرمود:
🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمیآید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.»
▫️ بعد فرمود:
🔶 «دلت میخواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ فرمود:
🔶 «برخیز و غسلی بهجا آور و وضو بگیر!»
▫️ عرض کردم:
🔹 هوا طوری است که نمیتوانم با آب سرد غسل کنم.
▫️ فرمود:
🔶 «من بیرون میروم، تو آب را گرم کن و غسل نما!»
▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم.
چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند:
🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که میگویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.»
▫️ و بعد از نماز فرمودند:
🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را میخوانم. تو هم با من بخوان!»
▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو میریخت. هر جملهای را که میخواند، در ذهن من میماند و من فورا آن را حفظ میکردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد.
من با اینکه با کتابهای دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند:
🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمیتواند آن را بخواند و از یاد تو نیز میرود!»
▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمهای از آن در ذهن من باقی نماند.
(ادامه دارد)
۰✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت سوم
▫️ پس از پایان دعا به آقا عرضه داشتم:
🔹 آقا این توحید من، به نظر شما خوب است؟ من میگویم که همه هستی را از درخت و گیاه و زمین و ... خداوند آفریده است.
▫️ فرمودند:
🔶 «خوب است! و بیش از این از شما انتظار نمیرود!»
▫️ عرض کردم:
🔹 آیا من حقیقتا دوستدار اهل بیت هستم؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری! و تا آخر هم خواهید بود. اگر آخر کار شیاطین بخواهند فریب دهند، آل محمّد (ص) به فریاد میرسند.»
▫️ پرسیدم:
🔹 آیا امام زمان (ع) در این بیابان تشریف میآورند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «امام الآن در چادر نشسته است!»
▫️ من با همه این نشانهها و قرینهها باز متوجّه نشدم. به نظرم رسید منظور این است که امام (ع)، اکنون در چادر مخصوص خود نشستهاند.
دوباره پرسیدم:
🔹 آیا فردا امام (ع) با حاجیان به عرفات میآیند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «آری!»
▫️ عرض کردم:
🔹 کجا میروند؟
▫️ فرمودند:
🔶 «جبل الرّحمه»
▫️ دوباره عرضه داشتم:
🔹 اگر رفقای کاروان بروند، امام (ع) را میبینند؟
▫️ فرمود:
🔶 «میبینند امّا نمیشناسند!»
▫️ عرض کردم:
🔹 فردا شب امام زمان (ع) به چادر حاجیان هم سر میزنند و عنایتی میکنند؟
▫️ فرمود:
🔶 «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عبّاس (ع) خوانده میشود، میآید.»
▫️ بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده، فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 خیر آقا جان!
▫️ فرمودند:
🔶 «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید.»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پول را بگیر و حجّ امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
▫️ پرسیدم:
🔹 آقا نام پدر شما چیست؟
▫️ فرمودند:
🔶 «حسن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 نام خودتان چیست؟
▫️ فرمود:
🔶 «سیّد مهدی!»
▫️ آقا را تا دم چادر بدرقه کردم.
✨ در اینوقت، آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقهای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم.
(ادامه دارد)
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت چهارم (آخر)
▫️ آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند:
🔶 «این پولها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟»
▫️ فرمود:
🔶 «وقتی که حاجیان، نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مدّاح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم (ع) کرد، من به چادر شما میآیم.»
▫️ در اینوقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم.
هرچه به اینطرف و آنطرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم:
🔹 راستی او که بود؟ سیّد مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: «جدّم حسین، عمویم عبّاس.. .»
▫️ قرینهها و نشانهها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بیتاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان (ع) همسخن بودهام.
👮🏽♂ از صدای گریه و ناله من، شرطه سعودی (پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت:
🔸 «چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟»
▫️ گفتم:
🔹 نه! مشغول مناجات با خدایم.
▫️ او با تعجّب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت (ع) گریستم.
فردای آن روز، قصّه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت:
🔸 «ای حجّاج! متوجّه باشید که این کاروان مورد توجّه و عنایت امام زمان (ع) است.»
▫️ همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم، جز آنکه فراموش کردم بگویم آقا وعده کرده است که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم (ع) به چادر ما میآید.
🌌 شبهنگام، حاجیان پس از نماز، روضهای گرفتند و مدّاح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم (ع) زد و حالی در چادر بر پا شد. در آنوقت، به یاد سخن آقا افتادم. هرچه نگاه کردم، آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم:
🔹 خدایا! وعده امام (ع) حق است!
✨ در اینوقت، امام (ع) به خیمه تشریففرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسهای برپای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که:
🔹 بیایید و امام زمانتان را ببینید!
▫️ که امام اشارتی کردند و من بیاراده و بیاختیار بر جای خود ایستادم.
روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم. (۱)
⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه ی ۳۳۸
(۱). آب حیات، صص ۳۸۹- ۳۹۳.
ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست
بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست
ای امیر عرفه یوسف زهرا، مهدی
حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
💐عيد سعيد قربان مبارك باد💐
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🤲 دعا برای ظهور امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه در روز جمعه، عید فطر و عید قربان
✅ از امام ابی جعفر محمّد باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
▫️《در روز جمعه، عید فطر و قربان، وقتی قصد خروج از منزل نمودی، بگو:
📜 اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأ فی هذَا الْیَوْمِ أوْ تعبأ او أعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَهٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَ جائِزَتِهِ وَ نَوافِلِهِ فَإلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ وِفادَتی وَ تَهْیِئَتی وَ إعْدادی وَ اسْتِعْدادی رَجاءَ رِفْدِک وَ جَوائِزِکَ وَ نَوافِلِکَ.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ عَلىًّ أمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِکَ، وَ صَلِّ – یا رَبِّ – عَلى أئِمَّهِ الْمُؤْمِنینَ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدٍ،
📃 خدایا؛ هرکس در این روز مهیّا گشته یا آماده شده یا حاضر شده یا آمادگی یافته تا نزد مخلوقی برود و امید پاداش و عطیّه و بخششی از او دارد؛ پس ای آقای من؛ کوچ کردن من و مهیّا شدن من و حاضر گشتن من و آمادگی من به سوی تو به امید پاداش و بخشش تو است. بارخدایا؛ بر بنده و فرستادهات و برگزیده از بندگانت، محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم، و بر علی علیه السّلام امیر مؤمنان و وصیّ پیامبرت درود فرست، و ای پروردگارم؛ درود فرست بر پیشوایان مؤمنان: امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر.. .
▫️ و امامان را تا آخر نام ببر تا به نام صاحبت (حضرت مهدی ارواحنا فداه) برسی و بگو:
📜 اَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً. اَللَّهُمَّ أظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَ سُنَّهَ رَسُولِکَ حَتّى لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَهَ أحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.
📃 خدایا؛ گشایشی آسان برایش مقرّر فرما؛ نصرتی باعزّت عنایتش فرما؛ خداوندا؛ دینت را و نیز سنّت پیامبرت را به وسیله او ظاهر فرما تا هیچ حقّی از ترس هیچ کسی پوشیده ندارد.
📜 اَللَّهُمَّ إنّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فی دَوْلَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإْسْلامَ وَ أهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَ النِّفاقَ وَ أهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاهِ إلى طاعَتِکَ وَ الْقادَهِ إلى سَبیلِکَ، وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَهَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ. اَللَّهُمَّ ما أنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ وَ ما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ.
📃 خدایا؛ ما به سوی تو مشتاق هستیم در مورد دولتی باکرامت، که اسلام و اسلامیان را بدان عزیز نمایی و نفاق و اهلش را خوار و ذلیل کنی، و ما را در آن دولت، از فراخوانان به فرمانبرداریت، و از رهبران راه خودت قرار ده؛ و کرامت دنیا و آخرت را روزیمان فرما. خدایا؛ آنچه از حقّ و حقیقت را که نشناختیم، به ما بشناسان و به آنچه دست نیافتیم، ما را به آن برسان.
▫️ در اینجا برای امام عصر صلوات اللّه علیه دعا کن، و دشمنانش را نفرین نما، و حاجتت را درخواست کن، و سخن آخرت اینگونه باشد:
📜 اللّهُمَّ استَجِب لَنا اللّهُم اجعَلنا مِمَّن تَذَکَّرَ فیهِ فَیَذَّکَّر. (۱)
📃 خداوندا؛ (دعای ما را) به اجابت برسان، خداوندا؛ ما را از کسانی قرار ده که تذکّر دهند و متذکّر شوند.》
⬅️ صحیفه مهدیه، صفحه ۲۵۸
(۱). اقبال الأعمال: ۵۸۵.
🏷 #امام_محمد_باقر_علیه_السلام #امام_زمان_عج #حدیث #عید_قربان #عید_فطر #جمعه #دعای_فرج #حاجت
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S3W94
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ اطلاعاتی دربارهی آیت الله سید علی خامنه ای که شما را شگفت زده میکند😮
اگر مخالفشی ببین ببین با کی دشمنی🤯
اگر موافقشی ببین ببین چه کسی رهبرته😎
📛 سخنان مخالفین خارج نشین دربارهی ایشون
📖 تخصص ها
🗯 دانستنی های تکان دهنده
👨🏻🎓 سخنان دانشجوی نخبه مخالف ایشون
💯 اثرگذارترین شخصیت صد سال آینده ؟
❌ توصیف ضدانقلاب از زندگی رهبری
🔎 ماجرای انگشتر عقد رهبری
🤵🏾♂ نظر دبیرکل وقت سازمان ملل در خصوص آیتالله #خامنهای
🪧 حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او نیست
🤲🏻 کسی که عبادت او یک کمونیست را مجذوب میکند
📚 کسی که سطح مطالعه اش حیرت آور است
🎤 کسی که سخنرانی او در کنگره حافظ، حتی پس از ۳۰ سال، نطق ادبی برگزیده سازمان ملل است
📜 تسلط حیرتآور در بحث زبان و ترجمه
🌟 گوش تان به فرمان #رهبری باشد...
✨ نظر آیتالله بهجت درخصوص رهبری
_____
🎞 برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی
🎬 اندیشکده راهبردی سعداء
⚡️ نشر حداکثری
✨ ذخیره ی خدا
به فدای جسم و جانت که شه جهانیانی
به مدیح تو چه گویم که تو خود جهان جانی
به خیال خال رویت شده طی بساط عمرم
نظری به حال زارم که تو محیی جهانی
ز چه رو شبی به سویم نظری نمی نمایی
به برم نمی نشینی به برت نمی نشانی
تو که واقفی ز حال دل زار ناتوانم
چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی
نه زبان آن که گویم غم و ماجرای دل را
نه تحملی که سازم به فشار زندگانی
شب و روز در فراقت زِ دو دیده اشک ریزم
که مگر کنی عنایت به ضعیف خسته جانی
همه شب پیام وصل تو رسد به گوش جانم
همه روز حاضرم من ز برای جان فشانی
به رهت دو دیده بر در که مگر ز در درآیی
رخ خوب خود نمایی و کنی هر آن چه دانی
تو ذخیره خدایی که برای دادخواهی
به تو جلوه ها نماید که کنی جهان ستانی
من بینوای حیران بنشسته ام مهیا
که رسد به گوشم از غیب صدای آسمانی
⬅️ دیوان حیران؛ علامه محمدحسن میرجهانی طباطبائی(۱)، صفحه ۴۱
(۱). علامه میرجهانی از دلباختگان امام زمان (عج) بودند که خدمت امام زمان (عج) هم تشرف داشته اند.
🏷 #شعر_مهدوی #امام_زمان_عج #انتظار
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S15W7
✨ یاران خاص امام زمان (عج) در قرآن: فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ
✅ امام باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه
📜 «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا» (۱)
📃 «در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را حاضر میکند؛»
فرموده است:
🔶 «منظور از «خیرات»، ولایت اهلبیت است و منظور از «یأت بکم»، یاران قائم (ع) میباشند». (۲)
📜 «و استبقوا الخیرات: الخیرات: الولایه، و یأت بکم: یعنی اصحاب القائم (ع)».
✳️ پینوشت: ظاهرا منظور از این حدیث ۳۱۳ یار خاص امام زمان (عج) هستند که هنگام ظهور با اعجاز الهی همگی به گرد ایشان حاضر خواهند شد.
⬅️ روزگار رهایی، جلد ۱، صفحه ۴۲۵
(۱). بقره: ۱۴۸.
(۲). بحار الانوار جلد ۵۲ صفحه ۲۸۸ و الامام المهدی صفحه ۳۲.
🏷 #قرآن #امام_زمان_عج #ظهور
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S3W132
💎 راهکار بهجت العارفین (ره) برای کسب خشوع در نماز
❓ سؤال:
🔹 برای آنکه در نماز با خشوع باشیم چه کنیم؟
☑️ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 در اول نماز توسل حقیقی به امام زمان علیهالسلام باید داشت، تا عمل را با تمامیت مطلقه انجام بدهید.
⬅️ کتاب حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، صفحه ی ٣٧٢
🏷 #امام_زمان_عج #نماز #آیت_الله_بهجت_ره
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S7W111
❇️ حضرت مهدی (عج) در خطبه غدیر
✅ در احتجاج از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله در خطبه غدیر چنین نقل شده که فرمود:
🔸《 توجّه کنید!
خاتم امامان از ما مهدی- صلوات اللّه علیه- میباشد.
آگاه باشید!
✨ اوست چیرهشونده بر همه دین،
✨ اوست انتقام گیرنده از ظالمین،
✨ اوست فاتح و منهدمکننده دژها،
✨ اوست که تمام قبائل اهل شرک را نابود میسازد،
✨ اوست که خونبهای تمام اولیای حقّ را میگیرد،
✨ اوست که از دریای ژرف مینوشاند،
✨ اوست که هرکسی را براساس فضل و شایستگی سمت میدهد،
✨ او برگزیده و منتخب خداوند است،
✨ او وارث همه علوم و محیط بر همه آنها است،
✨ اوست که از پروردگار خود خبر میدهد و حقایق ایمان به او را مطلع میسازد [برپای میدارد]،
✨ او است که صاحب رشاد (= به راه راست رفتن، رستگاری) و سداد (= راستی و درستی در کردار و گفتار) در رأی و عمل میباشد،
✨ امور دین به او واگذار شده و پیغمبران قبل و امامان پیشین به او مژده دادهاند،
✨ او حجّت باقی است و بعد از او حجّتی نیست،
✨ و حقّی نیست مگر با او
✨ و نوری نیست جز نزد او،
✨ کسی بر او غالب و منصور نمیشود.
✨ او ولیّ خداوند در زمین و حاکم الهی بر خلایق و امین پروردگار در ظواهر و اسرار است.》
▫️ و در قسمت دیگری از این خطبه آمده است:
🔸《ای گروههای مردم! نور مخصوص خداوند- عزّ و جلّ- در وجود من است، سپس در وجود علی تجلّی خواهد کرد و سپس در نسل او تا قائم مهدی که حقّ خداوند و هرحقّی را که برای ما هست، میگیرد.》 (۱)
⬅️ مکیال المکارم در فوائد دعا برای حضرت قائم (علیه السلام)، جلد ۱، ص: ۹۳
(۱). کمال الدین: ۱/ ۲۵۲.
🏷 #حضرت_محمد_ص #امام_علی_علیه_السلام
#خطبه_غدیر #امام_زمان_عج #حدیث #عید_غدیر #اهل_بیت #ظهور
💚در مسیر مهدویت💚
🌐 @DarMasireMahdaviat
🧮 S3W97
✨ وعده ی خدا به اهل بیت
✅ امام هادی علیه السلام:
بار خدایا!
وعدهای را که به اهل بیت (ع) دادهای تحقّق بخش
و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان
و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار
و به برکت وجود او، دلهای مرده را زنده ساز
و خواستههای پراکنده را یک پارچه گردان
و زنگار ستم را از راه خود بزدای
تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از حقّ و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند.
⬅️ «مصباح الزائر، صفحه ۴۸۰»
🌸 میلاد با سعادت امام هادی عليه السلام را به محضر مبارک امام زمان علیه السلام و همه محبین ایشان تبریک عرض میکنیم.