eitaa logo
aware_shiites
5هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3هزار ویدیو
17 فایل
🌷دروسی که هر روز در کلاسهای حضوری تدریس می‌شود در این کانال با آقایان و بانوان بزرگ منش به اشتراک گذاشته می‌شود🌷 #خانم_خراسانی @Fighter_loves_God
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20210906-WA0022.m4a
14.21M
جناب حمزه سلام الله علیه و توهین ابوسفیان به مزار جناب حمزه جانبازانی که دشمنان اسلام را به وحشت انداختند نقش علی علیه السلام در نجات دوباره مسلمانان و جان پیامبر 15 شهریور 1400 28 محرم 1443 6 سپتامبر 2021
🌷 سلام علیکم جمیعا 🌷 عزیزان بزرگوار چقدر از《آگاهی》 لذت میبرید ؟  
AUD-20210907-WA0001.mp3
12.82M
از آگاهی لذت ببر قسمت 1️⃣ همراه پاسخ به سوالات مرتبط # آگاهی 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0002.mp3
13.12M
از آگاهی لذت ببر قسمت 2️⃣ همراه پاسخ به سوالات مرتبط # آگاهی 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0003.m4a
9.37M
از آگاهی لذت ببر قسمت 3️⃣ همراه پاسخ به سوالات مرتبط هنر می‌خواهد《 نه گفتن》 باجوان آخرالزمان چگونه رفتار کنیم ؟ # آگاهی 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0004.m4a
15.91M
از آگاهی لذت ببر قسمت 4️⃣ همراه پاسخ به سوالات مرتبط تربیت کودکان پشت سرهم # آگاهی 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0005.m4a
12.95M
از آگاهی لذت ببر قسمت 5️⃣ پاسخ ۳ سوال ؛ چرا زیبایی های خود را گاهی زشت می‌بینیم؟ تفاوت دورویی و تواضع قوه فرقان و ارتباط آن با خطبه متقین # آگاهی 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
یک سلام عاشقانه پایان ماه محرم ۱۴۴۳محضر عشق عالم امکان حضرت حسین سیدالشهدا...... امان از شام 😭
🌷 بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌷 سلام علیکم آیا میدانید بزرگوار که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در ناحیه مقدسه با 100صفت شخصیت جدشریفشان حسین علیه السلام را معرفی کردند ‼️ اگر مایل هستید تشریف بیاورید کلاس درس خانم خراسانی باهم بیاموزیم🌷 کلاس مشترک خانم ها و آقایان بزرگوار است❗ محتوای گروه ها یکی ست با ضربه زدن روی یکی از لینک های آبی رنگ ، در یکی از کلاسها مهمان شوید عزیزان . 《 گروه های تلگرام 》 https://t.me/bidary2021 با 46000 نفر عضو https://t.me/BayghanyDars_khurasani لینک آرشیو دروس 🌷🌷🌷🌷🌷 《 گروه ایتا 》 آرشیودرس خانم خراسانی خانم خراسانی ۳۰ سال تدریس به نَفسِ خودکردوباشمابه اشتراک گذاشت.زمان کوتاه،ظهوریارنزدیک،ابلیس ویهود در جنگ‌ علنی باخدا https://eitaa.com/BayghanyDars_khurasani 🌷🌷🌷🌷🌷 《 گروه های واتساپ 》 گروه چهارم : https://chat.whatsapp.com/B9O548rxHCZ9Z1z9lBxYQK گروه سوّم : https://chat.whatsapp.com/EgIh8RkD2180oWiFfcqLc9 گروه دوم : https://chat.whatsapp.com/Hgnho4qlS3r3BRQCwlo46y گروه اول : https://chat.whatsapp.com/DmYhW7A5mOJFKElGPMz50A 🌷🌷🌷🌷🌷
درس6️⃣2️⃣صحیفه سجادیه آداب شهر نشینی آداب تشیع در تفکرات جهانی از زبان امام سجاد علیه السلام. 🌷🌷🌷🌷🌷
AUD-20210830-WA0009.m4a
13.42M
درس زیبای 6️⃣2️⃣ صحیفه سجادیه قسمت 1️⃣ امام سجاد علیه السلام و تصویر جامعه جهانی شیعه آداب آپارتمان نشینی در جامعه شیعه آداب شهرنشینی در جامعه شیعه 14 شهریور 1400 27 محرم 1443 5 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0008.mp3
11.82M
درس زیبای 6️⃣2️⃣ صحیفه سجادیه قسمت 2️⃣ امام سجاد علیه السلام و تصویر جامعه جهانی شیعه آداب آپارتمان نشینی در جامعه شیعه آداب شهرنشینی در جامعه شیعه 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0009.mp3
14.63M
درس زیبای 6️⃣2️⃣ صحیفه سجادیه قسمت 3️⃣ امام سجاد علیه السلام و تصویر جامعه جهانی شیعه آداب آپارتمان نشینی در جامعه شیعه آداب شهرنشینی در جامعه شیعه 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
AUD-20210907-WA0010.m4a
10.21M
2 ماجرای زیبا و پراز تربیت از زندگی امام سجاد علیه السلام 16 شهریور 1400 29 محرم 1443 7 سپتامبر 2021
کارهایی که باعث شد شهید یوسف اللهی(شهیدی که سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید به خاک سپرده شود) در سن کم به درجه عرفانی والا برسد از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید دائما ذکر خدا می گفت قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 💥 ۵ داستان از شهید حسین یوسف الهی 🔹شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود. 1⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت می‌شود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمی‌شوی". با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می‌نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟ 2⃣مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد! 3⃣برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی می‌تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت! 4⃣همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم. محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می‌شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می‌کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می‌گردیم. پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! 5⃣همرزم شهید: زمستان سال 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد! از این ماجراها در سینه بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله
بسیار نهفته است. خداداندچه رابطه ای بین شهیدقاسم سلیمانی وشهیدیوسف الهی بوده است، خدایا تورابه امام حسین (علیه السلام)راه شهدارانشان مابده تا از قافله عقب نمانیم التماس دعا🙏