eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
امتحان سخت ‌ روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم. استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشورها خواهد داد. دکتر بنی احمد فقط ۱ سئوال داد و رفت: مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟ از هر که پرسیدم نمیدانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما براستی کسی نمیدانست. همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر؛ از شمشیرزنیش، از آشپزی برای سربازان، از برپا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادتهایش و … استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت. ۱۴ تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. در تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود مردود! برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم. استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟ همه گفتیم آری! گفت خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟! پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود استاد؟ گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده، پاسخ صحیح "نمیدانم" بود. همه 5 صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد "نمیدانم"! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بی شرف ها نبینند ‼️ به بهانه درگذشت اردشیر زاهدی 🔻 مصاحبه متفاوت اردشیر زاهدی(وزیرخارجه پهلوی) در اواخر حیات: 🔹نمی‌دانید این ایران چقدر عزیز است 🔹من برای حاج قاسم احترام زیادی قائلم 🔹 ایرانی‌های برانداز هیج شرف و شرافتی ندارند 🔹براندازان پستان مادر خود را گاز میگیرند 🔹غلط میکنند میخان حکومت ایران عوض کنند 🔹ما که پول برداشتیم و فرار کردیم حق نداریم حرف بزنیم! 🔻 : فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ . فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ . وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (اعراف ۱۲۰_۱۱۸) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بچه ابتدایی ۹ سالشه موضوع آورده خونه : راجع به بوسِ الاغِ وفادار ، ۱۰ صفحه تحقیق کنید! کل خانواده بسیج شدن راجع به انواع الاغ‌ها اعم از وفادار و بی‌وفا مطلب جمع کردن نیم صفحه هم نشد! مامانش با معلمشون دعوا که این چه موضوع مسخره‌ای هست که به بچه ها میدین؟ تازه معلوم شده موضوع تحقیق، "بورس اوراق بهادار" بوده! اینم عاقبت درس خواندن آنلاین😐😂😂😂 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حضرت صادق (ع)با عده ای که کالای زیادی برای فروش با خود می بردند در سفری همراه بود بین راه اطلاع دادند که یک دسته دزد در فلان محل برای غارت کردن کاروان اجتماع کرده اند از شنیدن این خبر همراهان آن جناب طوری متوحش شدند که آثار ترس در صورتشان آشکار دیده می شد امام (ع)فرمود: ناراحتی شما از چیست چرا اینقدر متوحش شدید؟ عرض کردند سرمایه و کالای تجارتی داریم می ترسیم از دست بدهیم ممکن است؟ در اختیار شما بگذاریم راهزنان اگر بدانند متعلق به شما است شاید چشم طمع نداشته باشند. فرمود از کجا میدانید شاید آنها برای سرقت اموال من آمده باشند در این صورت بی جهت سرمایه خود را از دست داده اید عرض کردند چه کنیم؟ صلاح میدانید کالای خود را در زمین پنهان کنیم فرمود این کار بیشتر باعث تلف شدن آنست زیرا ممکن است مطلع شود و آنها را بردارد یا در بازگشت جایش را پیدا نکنید گفتند پس چه باید کرد پاسخ داد: بسپارید به کسیکه آنرا از هر گزند و آسیب نگه می دارد افزایش سرشاری نیز بهر قسمت از آن کالا میدهد بطوریکه هر قسمت آن بیشتر از دنیا و آنچه در اوست ارزش پیدا کند هنگامی به شما باز دهد که نهایت احتیاج را به آن داشته باشید سؤال کردند آن شخص کیست فرمود پروردگار جهان. پرسیدند چگونه بخدا بسپاریم. توضیح داد که بر فقرا و مستمندان صدقه دهید. گفتند اینجا بیچاره و مستمندی نیست که به آنها بدهیم، فرمود تصمیم بگرید یک سوم از اموال خود را صدقه بدهید تا خداوند بقیه را از پیش آمدی که می ترسید نگه دارد تصمیم گرفتند. فرمود اینک در پناه خداوند اموالتان نگه داشته میشود براه خود ادامه دهید 📚 عیون الاخبار ج دو ص ۸ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حضرت امام على عليه السلام إنَّ مَكرَمَةً صَنَعتَها إلى أحَدٍ مِن النّاسِ ، إنّما أكرَمتَ بِها نَفسَكَ و زَيَّنتَ بِها عِرضَكَ، فَلا تَطلُب مِن غَيرِكَ شُكرَ ما صَنَعتَ إلى نَفسِكَ؛ ‏ اگر به كسى خوبى كردى در واقع با اين كار خود را گرامى داشته اى و به خودت آبرو داده اى، پس به سبب خوبى اى كه در حق خودت كرده اى، از ديگران خواهان تشكر مباش. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص382 و 383 ، ح8695 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
⭕️ آبان هست ولی نه آبان مد نظر ضدانقلاب ها اعتراض هست ولی نه اعتراض مد نظر منافقا اينجا ايرانه و ماییم که تصمیم میگیریم چطور و به چی اعتراض کنیم🇮🇷✌🏽 👤 گندم ایزدی 👈 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
‌ 💠 در جوانی اسبی داشتم. وقتی از کنار دیواری عبور می‌کرد و سایه‌اش به دیوار می‌افتاد، اسبم به آن نگاه و خیال می‌کرد اسب دیگری است! به همین خاطر خرناس می‌کشید و سعی می‌کرد از آن جلو بزند و چون هر چه تند می‌رفت، می‌دید هنوز از سایه‌اش جلو نیفتاده، باز هم به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام می‌شد، سایه‌اش از بین می‌رفت و آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت -که مرکب توست- می‌خواهد در جنبه‌های دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی می‌کشد... ▪️نقل از حاج اسماعیل دولابی ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچقدر هم شنیده باشید، به شنیدن مجددش می ارزد خیلی خری 😅😅 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دو داستان خیلی کوتاه! ▪️ گفت: کی هستی؟ 🔻 بسیجی ▪️ چیکار می‌کنی ؟ 🔻 روزای عادی فحش میخورم، روزای شلوغ، گلوله! ــــــــــــــــ ــــــــــــــــ ▪️گفت: خمینی کم آورده، بچه فرستاده جنگ. 🔻بسیجی گفت: نه! خمینی سن عشقو کم کرده... هفته بسیج گرامی باد🌺 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
تو را می‌توان بار‌ها و بار‌ها دوست داشت❤️❤️ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌺یک روایت فوقِ قشنگ! |@DasTanaK_ir 🔹امام رضا علیه السلام از پدرشان امام کاظم علیه السلام نقل می کنند که در یک شب زیبای مهتابی، عده ای از یاران خاص امام صادق علیه السلام در محضر ایشان نشسته بودند. برخی از آنها به امام عرض کردند: یابن رسول الله! چه آسمان زیبایی! چه ماه و ستارگان درخشانی! 🔹امام صادق علیه‌السلام به آنها فرمودند: شما این حرف را میزنید در حالیکه مدبرات چهارگانه (جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل) نیز گاهی به زمین نگاه می کنند و شما و برادران شما در گوشه گوشه زمین و نوری که از شما به آسمان و آنها می رسد را مشاهده می کنند در حالیکه از ستارگان درخشان تر است و همین سخنی که گفتید را می گویند: چقدر نور این مومنین زیبا است!! (كان قوم من خواص الصادق عليه السلام جلوسا بحضرته في ليلة مقمرة مضحية فقالوا: يا بن رسول الله ما أحسن أديم هذه السماء وأنوار هذه النجوم والكواكب فقال الصادق عليه السلام انكم لتقولون هذا وان المدبرات لأربعة جبرائيل وميكائيل وإسرافيل وملك الموت عليهم السلام ينظرون إلى الأرض فيرونكم واخوانكم في أقطار الأرض ونوركم إلى السماوات و اليهم أحسن من أنوار هذه الكواكب وأنهم ليقولون كما تقولون: ما أحسن أنوار هؤلاء المؤمنين!📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۵) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️مگه رهبر معصوم است که ولایت مطلقه دارد؟ ❗️عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب دو قرن سکوت، جنایات اعراب در حمله به ایران را بر ملا کرده است... ❗️مگه قرآن نمیگه«لا اکراه فی‌ الدین» پس چرا ؟ ❗️ چطور امام علی هر شب برای فقرا شیر می‌برده؟ ظرف یک‌بار مصرف که نبوده... 👈 پاسخ‌شبهات‌فضای‌مجازی👇 https://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06 (تقدیر شده از: نهاد رهبری و دفتر تبلیغات حوزه)
مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود و گروهی از ماهی‌گیران را تماشا می کرد، در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود. با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم. آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم. یکی از ماهی‌گیران پاسخ داد: اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم. این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم. مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت. در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود، ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند. طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد. مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیال‌بافی تلف نکن. قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند، زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمی کند.. ‌‌‎‎‌‌ ‌‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°﷽°• 🎙استاد سید محمد جواد حسینی 📖سورۀ به شمس 🎼نغمه: کرد 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشن گرافی خیارات شرعی: در چه شرایطی می‌توان یک معامله را شرعا و قانوناً فسخ کرد؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حقیقت ارزش زنان در غرب!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد! حتما هم اتفاق افتاده! 📚 @DasTanaK_ir دیشب ساعت یک در مسیر خانه متوجه خانمی شدم که کنار خیابان ایستاده و بیش از ۲۰ خودرو اطرافش را گرفته‌اند. دختر بی توجه به مزاحمت‌ها دور میدان میچرخید، همه خودرو ها هم به دنبالش و تعدادشان هم افزوده میشد. گوشه‌ای ایستادم، حدودا ۲۲ساله و مشخص بود دختر موجهی است و از این آزارها ناراحت است. صحنه ای که شاید فقط با حمله گله کفتارهاو گرگ های درنده به یک موجود بی پناه قابل مقایسه باشد! خواهرم همراهم بود رفت و نیم ساعتی صحبت کرد، من هم با فاصله اندکی کنارشان ایستادم تا شاید از مزاحمت‌ها کم شود. خواهرم برگشت و گفت دو شب قبل با خانواده دعوایش شده و وسایل‌ش را جمع کرده و از خانه بیرون زده! از ترس با خانواده هم تماس نگرفته، دوستانش هم جایی نداشتند که این دو شب را بماند. نه جایی برای ماندن داشت و نه پولی برای هتل رفتن! دو روز تمام در خیابان راه رفته.راه !بدون اینکه بخوابد با اصرار خواهرم سوار ماشین شد. رفتیم برایش غذا گرفتیم. از آنچه فکر میکنید داغون‌تر و خسته تر بود، تمام مدت اشک ریخت. نیم ساعتی صحبت کردیم تا راضی شد با۱۳۷تماس بگیریم، پذیرفت شب را در یکی از مراکز بگذراند. برایش سخت بود ولی چاره‌ای نداشت. باید شب را درخیابان بین گرگ‌ها بگذراند! یا به خواسته آن‌ها تن بدهد یا همین خستگی و گرسنگی را ادامه دهد. موبایلش هم از عصر خاموش بود که در ماشین شارژ کرد. فقط مادرش چند پیام داده بودم. ساعتی گذشت و بچه‌های مددکار آمدند، باهاش صحبت کردند، قبول کرد برود و شب را در یکی از سراها بماند. از خودروی ما پیاده نشد پشت سر خودرو شهرداری حرکت کردیم و رفتیم تا یکی از سراهای نگهداری. در راه از یک سوپرمارکت وسایلی که فکر میکردیم شاید نیازش بشود را خریدیم. قبول نمیکرد ولی باز هم چاره‌ای نداشت. امروز صبح با یکی از رفقا در شهرداری تماس گرفتم تا موضوع را پیگیری کند. عصر تماس گرفت که شهردار با خانواده او تماس گرفته و به همراه چند مددکار با خودش و خانوده‌اش صحبت کردند. حال خوب اینکه آشتی کردند و امشب در خانه و اتاق خودش راحت خوابیده. به خواهرم پیام داده بود ومیگفت یک قدم تا آنچه نباید فاصله داشته! بین جبر و وجدان در حال جنگ بوده وشاید لحظات آخر یک اتفاق نجاتش داده. به حال هم بی تفاوت نباشیم! از کنار هم بی تفاوت رد نشویم! یک لحظه شاید یک عمر را تغییر دهد، هر کار بدی دفعه اولش سخت است! و بعد از آن عادی شود، همه بد به دنیا نمی ایند و اجبار به راه‌هایی میکشاند که شاید برگشت از آن خیلی سخت و غیر ممکن باشد. اگر با چنین مواردی برخورد کردید که حتما برخورد کردید یا میکنید بی تفاوت از کنار اتفاقات کنارمان رد نشویم. این موارد به راحتی از طریق اورژانس اجتماعی و شهرداری قابل حل است و حتما می‌توانیم از یک فاجعه یا بحران در آینده یک انسان مثل خودمان موثر باشیم. کنار هم بمانیم… ✍علیرضا وهاب‌زاده (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حکم صورت‌های مختلف شک در نمازهای چهار رکعتی (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
نکته‌های ناب (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
الهی نامه (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ماجرای نامه به رهبری 🔶 به مناسبت سالروز اعلام پایان حکومت داعش در منطقه توسط (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دعایی از امام صادق علیه‌السلام برای زمان غیبت (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
♨️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان 🔹 یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می‌گوید: «نیمه شبی در از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه‌ها گل آلود و تاریک بودند و من با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچه‌های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟! 🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می‌گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم. 🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت اجازه پیدا می‌کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی گردم. ☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم. 📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بوستان حدیث (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b