دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی
#هوشنگ_ابتهاج
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
همه کسانی که به شما
نزدیک می شوند
دوستتان ندارند
بعضی نمیتوانند از دور
شلیک کنند...
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
فراق از عمر من می کاهد
ای نامهربان؛ رحمی...
👤مهدی اخوان ثالث
#استوری
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
امروز چنان مستم
کز خویش برون جستم
ای یار بکش دستم
آنجا که تو آنجایی...
👤مولوی
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
به تهِ هيچي فكر نكنيد
تهِ راه
تهِ رابطه
تهِ دنيا
تهِ جيب
تهِ زندگي
اين ته ها غمگينتون ميكنن...!!
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
این داستان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است
یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود.
گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟!
گفت: من کلاه کسی را برنداشتم.
گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست.
گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم.
بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده امااز خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد.
برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند.
از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن
احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود
گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟
گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟
داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
✨﷽✨
#داستانکهای_پندآموز
👑پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد.
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، پرندهو قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. ...
اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.
تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند.
این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید.آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان ، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود.
پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.
بعد توضیح داد :
👌آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود ، بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامیکه شرایط سختی بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود.
🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید
🔹امام صادق: آنگاه که روزگار، زمانۀ ستم باشد و مردمش اهل نیرنگ باشند، اعتماد به هرکسى درماندگى است.
#صبح_نو
⏳امروز پنجشنبه
۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
۲۷شوال ۱۴۴۴
۱۸ مه ۲۰۲۳
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak
واسه خوب کردن حال آدما حتما نمیخواد دکتر باشی
یه ذره مهربون باشی کافیه ...
🌸🌸🌸🌸🌸 @Dastaanak