eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ميثم مطيعى در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با حضور در حسینیه مرحوم داوود العاشور شهر بصره عراق به زبان عربی به مداحی پرداخت این حسینیه جزو بزرگترین حسینیه های عراق میباشد شهادت حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم •✾📚 @Dastan 📚✾•
💢در تام، قیامت هر شخص قیام میکند.. ۱_قلم اول 🔸 ، یکی از دستور العمل هاست. آنهایی که به حرف آمدند، از ناحیه به حرف آمدند. رحمت رحیمه ی الهی است. 📙شرح اسفار اربعه 🔸کاری کنیم که وجودمان همه الهی باشد، گفت و شنودتان همه الهی باشد . ، یکی از دستور العمل هاست، باید تن به کار برد. 📒صدو ده اشاره ۲_ قلم دوم 🔸در بسیاری از موارد در برای انسان حالاتی پیدا می شود که در غیر از این موقع امکان ندارد پیدا شود! 📒مهرتابناک ۳_ قلم سوم 🔸صمت یعنی، . حرفهایی که فایده ندارد ، نزن! خداوند متعال می فرماید؛ هیچ کلامی از دهان شما بیرون نمی آید ، مگر اینکه نگهبانی آماده است و آن را ضبط می کند. ۴_ قلم چهارم 🔸در تام، قیامت هر شخصی قیام می کند. 📒شرح دروس معرفت نفس 🔸دلیل اینکه ما به جایی نمی رسیم به خاطر اینست که نمی کنیم؛ باید مهر را بر لب بزنیم و حرکت کنیم. 📒شرح دروس معرفت نفس ۵_ قلم پنجم 🔸خوش دارم که در نیمه‌های شب در مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم و با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم. •✾📚 @Dastan 📚✾•
مردی شبی را در خانه ای روستایی می‌گذراند... پنجره های اتاق باز نمی شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...! " او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! " افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد... •✾📚 @Dastan 📚✾•
#ماجرای_تنها_سفری_که_با_همسرم_رفتم: تصویری از شهید مهدی باکری و همسرشان بانو صفیه مدرس؛ همسر شهید اینطور نقل می کند که: "خیلی دوست داشتم در زندگی مشترکم یک سفر هم شده با #مهدی بروم اما جنگ مجالی برای این کار به او نمی‌داد حتی یکبار که از او خواهش کردم بیا فقط سه روز به عنوان ماه عسل به مشهد برویم گفت: ای وای بر من در حالی که دوستانم دارند در جنوب #شهید می‌شوند، بخواهم با همسرم برای تفریح بروم؟! تنها البته یکبار رفتیم سفر به سوریه اردیبهشت سال ۶۲ قرار شد ۶ نفر از فرماندهان سپاه برای مأموریتی به سوریه بروند به آنها اعلام شده بود که می‌توانید اعضای خانواده را هم با خودتان ببرید تا جایی که در ذهنم هست خانواده سردار عزیز جعفری، سردار رحیم صفوی هم بودند حسن باقری شهید شده بود اما مادرش به همراه سردار محمد باقری و خانمش آمده بودند، یک آقای شریعتی نامی هم اهل مشهد بودند که او را نمی‌شناختم و بعد از جنگ هم دیگر او را جایی ندیدم... حدود ۸ روز آنجا بودیم یک خانه دادند گفتند پخت و پز هم با خودتان دو روز مردها رفتند لبنان و ما تنها بودیم آخرین باری که رفتم برای زیارت حضرت زینب سلام الله علیها نشستم به دعا خواندن و حواسم پرت شد همه سوار ماشین منتظر من بودند هر چه گشتند مرا پیدا نکردند وقتی پیدایم کردند یکی از خانم ها گفت: آقامهدی به شدت استرس و اضطراب داشت تا تو را پیدا کرد این عکسی را هم که مشاهده می‌کنید سرلشکر محمد باقری که اکنون فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هستند از ما در هواپیما گرفتند •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند . . . . و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند . . شب شد ، ناله ی این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه ، صاحب گوسفد قربانی و چند نفر دیگر هم بودند ، هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم ، بی توجه ناله میکرد ، بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم ، تا صبح ناله کرد ، ناله کرد ، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند ، قصاب رسید اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد . . . نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد . . . سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر محل ادرار حیوان بسته شده بود را باز کرد ، گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد . . . . . فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود . . . . قصاب گفت من سر این زبان بسته را نمی برم ، بگذارش برای سال بعد ، صاحبش در حالیکه اشک میریخت ، گفت میبرمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه . . وقتی بعضی ها می گویند فساد نهادینه شده ، مصداقش یکی از این اتفاقات است . که اگر یک کیلو گرم به وزن گوسفند اضافه شود چند هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد ، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته می دهند ، حیوانی که چقدر سفارش به آسایش وآرامش آن در دین شده است ، لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم و انسانیت برای کسب آن فدا می شود ، راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم ؟ ! کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟ مقلد کدام باورها هستیم؟ انسانیت به کجا رسیده؟ خداوند در آیه یک تا چهار سوره مطففین با لحنی شدید و تهدید آمیز می‌گوید: «... وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ، أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ؛ وای بر کم‌فروشان! آنها که به هنگام خرید، حق خود را به‌طور کامل می‌گیرند، و به هنگام فروش از کیل و وزن کم می‌گذارند، آیا آنها گمان نمی‌کنند که در روز عظیمی برانگیخته خواهند شد، روز رستاخیز در دادگاه عدل خدا...» •✾📚 @Dastan 📚✾•
📛 #سخن_چینی و #غیبت 📛 🔹فردی نزد حکیمی رفت و گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر #غیبت و #بدگویی کرده؟ 🔹حکیم با تبسم گفت او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟ ♦️♦️یادمان باشد هیچوقت سبب #نقل_کینه ها و #دشمنی ها نباشیم❗️ 🌹امام علی علیه السلام: 💢هر کس سخن چین را پیروی کند، دوستی را به نابودی کشاند. 📚 نهج البلاغه، حکمت٢٣٩ 🌹امام علی علیه السلام: 💢در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود، اما خیانتکار است. 📚 نهج البلاغه، نامه 53 •✾📚 @Dastan 📚✾•
خزان زود هنگام و كبود شدن ياس بوستان پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، تسليت باد . •✾📚 @Dastan 📚✾•
❣️ هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین(علیه السلام) خواهم کرد و او را دعا می کنم شهید حسین محرابی •✾📚 @Dastan 📚✾•
به یاد @zendegishahid یاد باد آن روزگاران یاد باد بعد از عملیات بود که برای مرخصی عازم شهر خود شدیم قرار بود پانزده روز تبریز باشیم... موقع اومدن با ایشان تو یک کوپه بودیم ... نزدیک‌های تبریز برایش پیشنهاد دادم که یکی دو روز بریم ارومیه دیدن خانواده دوستانِ شهیدمان... ولی با کمال تعجب، نپذیرفت... فرمود: از فردا سرم شلوغ است تا پایان مرخصی... گفتم به سلامتی عقد و شیرینی و... گفت: نه بابا کجای کاری چه عقدی چه کشکی... گفتم: پس چی ؟ از من اصرار و از او انکار، نگفت که نگفت... خیلی حساس شده بودم که این پانزده روز رو چیکار داره... خلاصه دو روز بعد دنبال آدرس خونشون بودم که از مرحوم رحیمعلی شهری (پدر شهیدان حسین و حسن شهری) که پاسدار بود و در تدارکات کار میکرد پیدا کردم... محله فقیر نشین بود... رفتم سراغ‌اش، خونه نبود، خونه بسیار محقرانه بود ولی باصفا... مادرش که زنی بسیار مٶمنه و باصفا بود فرمود: پسرم لنگ ظهر اومدی سراغش، الان سرکاره... گفتم: سر کار؟ تعجب کردم، حیران و مبهوت کوچه شون را طی میکردم که سر کوچه داداش کوچیشو دیدم... بعد از سلام علیک، سراسیمه پرسیدم: داداش کجاست؟ در کمال سادگی گفت: الان براش نهار برده بودم ... سریع وسط حرفش پریدم و گفتم: آدرسشو بده که کار واجب دارم. آدرسو گرفتم و راهی شدم ... ساعت دو و نیم ظهر بود رسیدم محل کارش... از دور ایستادم و حیرانش شدم... رشید اسلام ، با لباس کارگری در گوشه‌ای از ساختمان روی زمین نشسته بود و مشغول خوردن ناهار بود...، آنهم چه نهاری، دو تخم مرغ آب پز و دو سیب زمینی آب پز . _غذائی که الان اکثر قریب به اتفاق وزیر وزراء و اکثر نمایندگان مجلس، میل میفرمایند_ خدایا این همون رزمنده دریادل است این همون شیر بیشه میدان نبرد زاهد شب است که کارگری میکند ... نتوانستم جلوی خود را بگیرم... دوان دوان به طرفش رفتم و نشستم کنارش و در آغوش کشیدم و گریه کردم... میخندید و میگفت: پسر دیونه شدی چرا گریه.. گفتم: پسر تو داری کارگری میکنی؟ فرمود: بله داداش خواهر دم بخت داریم، باید تلاش کنیم... تبسمی کرد و فرمود: اندازه‌ی حقوقم ان شاءالله در این پانزده روز کار میکنم (حقوق مان سه هزار و هشتصد تومان بود) یه تیکه وسیله میخرم از جهیزیه خواهرم... عملیات کربلای پنج به دیدار معبودش شتافت... چه مردانی بودند؟ خدا میداند و بس... بگذار فراموش کنند حق شهدا را و در دنیای پست خود، دنبال قدرت و شهرت و... بروند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🍁 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟ شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم. پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند! شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم. اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند. دوم: با هم مصافحه می کنند. سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاء الله می گویند. چهارم: از گناه استغفار می کنند. پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند. ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند... •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅آیت الله مولوی #قندهاری (ره) از آخرین شاگردای آقای قاضی (ره) بود، یک کسی پیش ایشان آمده بود گفت: آقاجان، من دارم از این دنیا میروم نسل و اولاد ندارم ، بچه ام نمیشه این بنده خدا میگه رفتم پیش آشیخ حسنعلی نخودکی (ره) و از ایشون یک ختمی گرفتم برای بچه دارشدن. این ختم رو هم انجام میدهم ، هر کاری می کنم اثر نمی کند. آیت الله مولوی قندهاری به این آقا میگه که: خداوند برای تو یک چیزهایی در نظر گرفته تو عالم دیگر ، جبران می شود ان شالله وقتی این آقا از درب خانه بیرون رفت، آیت الله مولوی قندهاری به اطرافیانش گفت: #نفرین_پدر پشت سرش هست ، اون ختم و چیزهای دیگه هیچ اثری ندارد ، نفرین پدر پشتش هست امام رضا علیه السلام در یک روایتی یکی از آثار عاق والدین و نفرین پدر و مادر را ، نسل آدم کم میشه تا قطع بشود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
مردی از حکیم پرسید: ای حکیم مرا پندی بده تا عیب‌های خودم را بشناسم ! حکیـــــم گفت : کافیست یک عیب زنت را به او بگویی و خواهی دید که تمام عیب های خودت، پدر، مادر و بستگانت را به تو خواهد گفت 😂 •✾📚 @Dastan 📚✾•