🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🪷 خدا به موسی گفت: قحطی خواهد آمد...
به قومت بگو آماده شوند.
🪷 موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد...
🪷 مدتی گذشت اما قحطی نیامد،
موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید.
🪷 خدا به او گفت: من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند...
من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
به همدیگه رحم کنیم تاخدا هم بهمون رحم کن
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نتيجه خيال پردازى
🌴روزى حجاج بن يوسف ثقفى در بازار گردش مى كرد، شير فروشى را مشاهده كرد كه با خود صحبت مى كند، در گوشه اى ايستاد و به گفته هايش گوش داد كه مى گفت :
🌴اين شير را مى فروشم و با سود آن و سودهاى آينده روى هم مى گذارم تا به قيمت گوسفندى برسد، يك ميش تهيه مى كنم هم از شيرش بهره مى برم و بقيه درآمد آن سرمايه تازه اى مى شود بالاخره با يك حساب دقيق به اينجا رسيد كه پس از چند سال ديگر يك فرد سرمايه دارى خواهم شد و مقدار زيادى گاو و گوسفند خواهم داشت .
🌴آنگاه دختر حجاج بن يوسف را خواستگارى مى كنم ، پس از ازدواج با او شخص مهمى مى شوم و اگر روزى دختر حجاج از اطاعتم سرپيچى كند با همين لگد چنان مى زنمش كه دنده هايش خورد شود.
همين كه پاهايش را بلند كرد، به ظرف شير خورده و به زمين ريخت .
🌴حجاج جلو آمد و به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازيانه جانانه به او بزنند.
🌴شيرفروش از ريختن شيرها كه سرمايه كاخ آرزويش بود خاطره افسرده اى داشت . از حجاج پرسيد كه چرا مرا بى تقصير مى زنيد؟
حجاج گفت : مگر نه اين بود كه اگر دختر مرا مى گرفتى چنان لگد مى زدى كه پهلويش بشكند، اينك به كيفر آن لگد بايد صد تازيانه بخورى
✾📚 @Dastan 📚✾
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تعریف حاج آقا عالی از شیخ رجبعلی خیاط در حضور رهبر انقلاب
✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨
#پندانه
🌼باز شدن درب جهنم با یک جمله!
✍مدتی است که این اصطلاح بین مردم رایج شده است: "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بداخلاقی و بدرفتاری شده است!اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان یا دوست و همکارمان فریاد میکشیم و در نهایت با هزار تا منت گذاشتن میگوییم: "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم!
پس کی میخواهیم حقالناسهای ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟ "پرخاشگری" رذیلهای سمی است که دنیا و آخرت ما را به باد میدهد. رذیلهای که ائمه معصومین علیهمالسلام به شدت از آن نهی کردهاند. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند:«در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى.» در حدیث دیگری از پیامبر صلى الله علیه و آله میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است.»
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «كاملترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.»باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختیهای روزگار برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی مستقیم به جهنم است.
📚جهاد النفس وسائل الشیعة/ترجمه افراسیابى 69/281
📚احتجاجات/ترجمه بحار الانوار/ج35٠،2
✾📚 @Dastan 📚✾
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 زن روزه دار و بد زبان
🔹پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدند که زنی به کنیزش فحش و ناسزا میگوید، در حالی که روزه دار هم هست.
حضرت دستور دادند طعامی آوردند و به آن زن فرمودند: «بخور!»
زن عرض کرد:
یا رسول الله! من روزه دار هستم!
حضرت فرمودند:
«چگونه روزه داری، در صورتی که به کنیزت فحش میدهی؟»
🔹سپس فرمودند:
«روزه فقط خودداری از خوردنیها و آشامیدنیها نیست، خداوند روزه را حجاب قرار داده از تمامی آنچه که روزه روزه داران را از بین میبرد.»
🔹آنگاه فرمودند: «ما قل الصوام و أکثر الجواع:
چقدر روزه داران واقعی کم هستند، و گرسنگان زیاد.»
📚 بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۹۳
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اهمیت مناجات در سحرگاهان
سخنان مهم شنیده نشده از اهمیت زیاد سحر و مناجات با خدا،
لطفا به دقت گوش کنید.
.
در این روزگار فتنهگون،
در هر شهری یک مجلس مناجات لازم است...
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆عقوبت شقى ترين افراد
🌼اميرالمؤمنين على (عليه السلام) مى فرمايد:
روزى به سمت بيرون كوفه خارج شدم و قنبر پيشاپيش من در حركت بود. در اين هنگام ابليس رو به ما مى آمد.
🌼من به او گفتم : تو پيرمرد بدى هستى !
ابليس گفت : يا اميرالمؤمنين چرا چنين مى گويى ؟ به خدا قسم ، برايت حديثى نقل مى كنم كه خودم از خداى عزوجل بدون واسطه نشنيده ام :
🌼آن هنگام كه به خاطر گناهم به آسمان چهارم فرود آمدم چنين ندا كردم : اى خداى من و اى آقاى من ، گمان نمى كنم مخلوقى شقى تر از من خلق كرده باشى ؟!
خداوند به من چنين وحى كرد: بلى ، از تو شقى تر هم خلق كرده ام ، نزد مالك (خزانه دار جهنم ) برو تا به تو نشان دهد.
🌼نزد مالك رفتم و گفتم : خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: شقى تر از مرا نشانم ده .
مالك مرا به جهنم برد و در طبقه بالا را برداشت . آتش سياهى بيرون آمد گمان كردم مرا و مالك را در خود فرو برد. مالك به آتش گفت : ((آرام باش )) و آرام گرفت .
سپس مرا به طبقه دوم برد. آتشى بيرون آمد كه از اولى سياه تر و گرم تر بود، به آن گفت : ((خاموش باش )) و خاموش شد. تا آنكه مرا به طبقه هفتم برد و هر آتشى كه از طبقه اى خارج مى شد، شديدتر از طبقه قبل بود.
🌼در طبقه هفتم آتشى بيرون آمد كه گمان كردم مرا و مالك را و همه آنچه خداوند عزوجل خلق كرده را در خود فرو برد. دست بر چشمانم گذاردم و گفتم : اى مالك دستور ده تا خاموش شود وگرنه من خاموش مى شوم .
🌼مالك گفت : تو تا روز معين خاموش نخواهى شد، سپس دستور داد و آن آتش خاموش شد. دو مرد را ديدم كه بر گردنشان زنجيرهاى آتشين بود و آنان را از بالا آويزان كرده بودند و بالاى سر آنان عده اى با تازيانه هاى آتشين ، آنان را مى زدند.
پرسيدم : اى مالك ، اين دو نفر كيانند؟
گفت : آيا آنچه بر ساق عرش بود نخوانده اى ؟
🌼- و من قبلا يعنى دو هزار سال قبل از آن كه خداوند دنيا را خلق كند خوانده بودم ؛ لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، ايدته و نصرته بعلى (يعنى محمد را به على مؤ يد نموده و يارى كردم ) -
مالك گفت : اين دو نفر ( . . . و . . .) دشمن آنان و ظالمين بر ايشان هستند
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺✨درود خدای مهربان
🌺🍃درود شور دوباره
🌺✨درود طراوت عشق
🌺🍃درود آوای زندگی
🌺✨درود دوستان خوبم
🌺🍃به روزمهربانی
🌺✨خوش آمدین!
🌺🍃امروز را با لبخندشروع کنید
🌺✨روزتان راجشن بگیرید
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🤔کدام عمل صرفا برای خداست
وَ قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: اَوْحَى اللَّهُ تَعالى اِلى مُوسى عليه السلام هَلْ عَمِلْتَ لى عَمَلاً قَطُّ؟ قالَ اِلهى صَلَّيْتُ لَكَ، وَ صُمْتُ، وَ تَصَدَّقْتُ، وَذَ كَرْتُ لَكَ، فَقالَ اِنَّ الصَّلاةَ لَكَ بُرْهانٌ، وَالصَّوْمَ جُنَّةٌ، وَ الصَّدَقَةَ ظِلٌّ، وَ الذِّكْرَ نُورٌ، فَأَىُّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لى؟ فَقالَ مُوسى عليه السلام دُلَّنى عَلى عَمَلٍ هُوَ لَكَ؟ فَقالَ يا مُوسى هَلْ والَيْتَ لى وَلِيّاً، وَهَلْ عادَيْتَ لى عَدُوّاً قَطُّ؟ فَعَلِمَ مُوسى عليه السلام اَنَّ اَحَبَّ الْأَعْمالِ، اَ لْحُبُّ فِى اللَّهِ وَالْبُغْضُ فِى اللَّهِ
خداوند متعال به حضرت موسى عليه السلام وحى كرد، آيا هرگز براى من كارى كرده اى؟ موسى عليه السلام گفت خدايا برايت نماز خوانده ام، روزه گرفته ام، صدقه داده ام، و برايت ذكر گفته ام، خداوند فرمود: نماز دليل، )و راهنمايى براى عبور از پل صراط( است، و روزه )براى تو( سپر )در مقابل آتش(است و صدقه )در روز قيامت براى تو( سايه است، و ذكر نور است )كه بوسيله آن هدايت مى شوى(، پس چه كارى براى من كرده اى؟ موسى عليه السلام گفت مرا به كارى كه براى توست راهنمائى كن، خداوند فرمود اى موسى آيا هرگز به خاطر من دوستى را دوست داشته اى و به خاطر من دشمنى را دشمن داشته اى پس موسى عليه السلام دانست كه محبوب ترين اعمال، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.
📚کتاب احادیث الطلاب ص 121
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نتيجه بى احترامى به پدر
🦋در حالات حضرت يوسف نوشته اند: يوسف نامه اى از مصر براى پدرش حضرت يعقوب فرستاد كه من قصد زيارت شما را دارم و ميل دارم كه شما تشريف بياوريد، بعد از آن لباس هاى فاخر مملوكانه براى پدر اولاد و نوه ها فرستاد كه همه خود را زينت كنند و با عزت و احترام وارد مصر شوند.
🦋بعد از آن كه نامه يوسف به حضرت يعقوب رسيد، مهياى سفر مصر شد و با هفتاد نفر از اولاد و نوه ها روانه راه شدند، حضرت يوسف در هر منزلى مهمان دار معين كرده بود كه براى آنان پذيرايى كنند وقتى كه با كمال شوكت به نزديكى هاى مصر رسيدند، از آن طرف حضرت يوسف با چند هزار سوار و علمدار با شوكت و جلال به استقبال بيرون آمدند، همين كه چشم حضرت يعقوب به حضرت يوسف افتاد بى اختيار خود را بر زمين انداخت و تكيه به يكى از فرزندان كرد و بنا كرد پياده به جانب يوسف رفتن !
🦋اما حضرت يوسف پياده نشد چون به او گفته بودند نقص است براى پادشاهى كه پياده شود.
در همان حال جبرئيل آمد و گفت : اى يوسف پدر پيرت پياده و تو سواره از ادب به دور است ، خداوند مى فرمايد:
🦋بدن هيچ پيغمبرى در قبر نمى پوسد اما بدن تو مى پوسد به واسطه اين كه احترام پدرت را به جا نياوردى . سپس جبرئيل فرمود:
اى يوسف بنا بود هفتاد پيغمبر از نسل تو بيرون آيد ولى چون احترام به پدر را ترك نمودى نسل پيغمبرى از تو خارج شد ((والله اعلم ))
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆وعده بدون ان شاءالله
🌱آورده اند كه : مردى زن صالحى داشت . آن زن ، پيوسته به شوهرش مى گفت : كه در كارهايت ، ان شاءالله بگو. اما آن مرد به سخن همسرش چندان اعتنايى نمى كرد، بلكه او را مسخره مى نمود.
🌱روزى هنگام غذا خوردن به چيزى احتياج پيدا كردند. آن مرد براى تهيه آن از خانه بيرون رفت و به همسرش گفت : تو به غذا خوردن مشغول باش ، من به زودى باز مى گردم .
زن گفت : بگو ان شاءالله !
🌱مرد گفت : مطلب ، خيلى كوچك و ساده است و نيازى به گفتن ان شاءالله ندارد و از خانه بيرون رفت . جالب آن كه به محض خروج از منزل ، ماءموران به اتهام دزدى او را گرفته و به زندان بردند. بعد از يك مدت طولانى به خاطر رفع تهمت و كشف مجرم اصلى ، آزاد شد و روانه منزل گرديد.
🌱وقتى درب خانه را كوبيد، همسرش گفت : كيستى ؟
مرد گفت : من هستم ، ان شاءالله !
زن گفت : تو كى هستى ؟
🌱مرد گفت : من شوهر تو هستم ، ان شاءالله !
زن ، درب منزل را گشود و پرسيد در اين مدت كجا بودى ؟
مرد گفت : در زندان به سر مى بردم ، ان شاءالله !
🌱زن گفت : مگر چه گناهى مرتكب شده بودى ؟
مرد گفت : گناهى نداشتم ، فقط گناهم نگفتن ان شاءالله بود، ان شاءالله !
🌱آرى ، گاهى بى اعتنايى به يك حقيقت غيرقابل انكار و كوچك انگاشتن آن ، انسان را دچار زحمت و گرفتارى مى كند، و سزاوار است كه در همه حال خدا را از ياد نبريم و در انجام كارها بر او توكل و به او اميد داشته باشيم .
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چگونه عرب بیابانی با شنیدن آیاتی از قرآن فقیه شد؟
👤حجةالاسلام قرائتی
✾📚 @Dastan 📚✾