eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ 🔆اولين سرى كه در اسلام به فراز نيزه رفت پيامبر اسلام سپاهى را براى جنگ فرستاد و به آنان فرمود: در فلان شب و فلان ساعت راه را گم مى كنيد. هنگامى كه راه را گم كرديد به سمت چپ برويد! وقتى طرف چپ رفتيد، شخصى را مى بينيد كه در ميان گوسفندانش مى باشد، راه را از ايشان بپرسيد، او خواهد گفت : تا مهمان من نشويد راه را به شما نشان نخواهم داد. او گوسفندى مى كشد و از شما پذيرايى مى كند، آنگاه راه را به شما نشان مى دهد. شما سلام مرا به او برسانيد و بگوييد من در مدينه ظهور كرده ام . لشكر حركت كرد. همان شب كه پيغمبر فرموده بود راه را گم كردند، به طرف چپ رفتند با عمروبن حمق مواجه شدند. وى پس از پذيرايى از لشكر راه را نشان داد ولى فراموش كردند سلام رسول خدا را به ايشان برسانند. وقتى كه خواستند حركت كنند عمروبن حمق پرسيد آيا پيغمبرى در مدينه ظهور كرده است ؟ گفتند آرى ! عمربن حمق پس از شنيدن اين مژده به سوى مدينه حركت نمود خود را محضر پيامبر رساند و مسلمان شد. مدتى در حضور پيغمبر مانده بود حضرت به او فرمود به وطن خود برگرد! هنگامى كه على بن ابى طالب خليفه شد نزد او برو! عمربن حمق به وطن خود بازگشت . وقتى كه اميرالمؤ منين به كوفه آمد عمرو نيز به خدمت حضرت رسيد و در حضور امام ماند. روزى على عليه السلام به عمربن حمق فرمود: خانه دارى ؟ عمرو گفت : آرى ! فرمود: آن خانه را بفروش و ميان قبيله ازد خانه بخر! زيرا هنگامى كه از ميان شما رفتم فرمانروايان ستمگر در تصميم كشتن تو خواهند بود، ولى قبيله ازد از تو حمايت مى كنند و نمى گذارند تو را بكشند، تو از كوفه به سوى موصل خواهى رفت ، در بين راه به مرد زمين گيرى بر مى خورى ، در كنار او مى نشينى و آب مى خواهى وى به تو آب مى دهد. سپس از تو احوال پرسى مى كند شما وضع خود را براى وى توضيح بده و او را به دين اسلام دعوت كن ! او مسلمان خواهد شد. آنگاه به رانهاى وى دست بمال ! خداوند پاى او را شفا خواهد داد و برمى خيزد و همراه تو مى شود. مقدارى راه كه طى كردى به مرد كورى بر مى خورى ، از او هم آب طلب مى كنى او به تو آب خواهد داد، تو حال خود را به ايشان نيز بگو و او را به اسلام دعوت كن ! پس از آن كه مسلمان شد، دستانت را به چشمان او بكش ! چشمانش را خداوند شفا خواهد داد و او نيز با تو همراه مى شود و اين دو رفيق ، بدن تو را دفن مى كنند. عده اى سوار براى دستگيرى ، تو را تعقيب خواهند نمود و در نزديكى قلعه موصل به تو مى رسند. هنگامى كه سواران را ديدى از اسب پياده شده داخل آن غار مى شوى كه در آن حدودهاست . زيرا بدكاران جن و انس در ريختن خون تو شريك خواهند شد. پس از آن كه اميرالمؤ منين عليه السلام به شهادت رسيد، ماءمورين معاويه خواستند عمروبن حمق را دستگير كرده و به شهادت برسانند از كوفه به موصل فرار نمود هر چه على عليه السلام فرموده بود، پيش آمد. عمرو به همه دستورات امام عمل كرد. وقتى كه به نزديك قلعه موصل رسيد، به آن دو همراهش گفت : به طرف كوفه نگاه كنيد! اگر چيزى ديديد به من اطلاع دهيد. ايشان گفتند: سوارانى مى بينيم كه مى آيند. عمرو پياده شد، اسبش را رها نمود و داخل غار شد ناگهان مار سياهى آمد و او را نيش زد و كشت ! هنگامى كه سواران رسيدند، اسب را ديدند. گفتند: اين اسب مال اوست . مشغول جستجوى وى شدند، ناگاه جسدش را در ميان غار پيدا كردند، ولى به هر عضو از اعضايش كه دست مى زدند از هم جدا مى شد. عاقبت سر مبارك وى را از پيكرش جدا نموده و نزد معاويه آوردند! معاويه دستور داد سر مقدس وى را بالاى نيزه زدند. اين اولين سرى بود كه در اسلام بر فراز نيزه رفت . 📚 بحار: ج 44، ص 130. ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋💥🦋 ✍️ حفظ آرامش هنگام بی‌احترامی 🔹روزی جوانی به ملاقات دانایی رفت و به او هتک‌حرمت نمود، ‎اما دانا بی‌اعتنا به این اهانت، آرام او را نگاه کرد. 🔸وقتی بعدها دوستانش راز این آرامش را از او پرسیدند، گفت: تصور کنید کسی برای شما هدیه‌ای بفرستد و شما آن را نگیرید، یا نامه‌ای به دستتان برسد و شما آن را باز نکنید. 🔹حال آنکه احتمال دارد محتویات نامه یا آن هدیه هیچ تأثیری بر شما نگذارد. 🔸هرگاه مورد اهانت قرار گرفتید نیز این‌گونه بیندیشید، هیچ‌گاه آرامش خود را از دست نخواهید داد. 🔹مقام و منزلتی که بی‌پیرایه باشد، هرگز با بی‌احترامی دیگران خدشه‌دار نمی‌شود. 🔸کسی نمی‌تواند ارزش آبشار نیاگارا را با انداختن آب دهان در آن کم کند! ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی: «عصاره حیات پُر برکت این شهید جاوید در شهادت او ظهور کرده است. او شاگرد قرآن و عترت بود، قرآنی و ولایی فکر میکرد، قرآنی و ولایی جهاد میکرد، قرآنی و ولایی شربت شهادت نوشید. حاج قاسم از آن شهدای ممتاز بود که هم بدنش در بهشتِ بدنی است و هم روحش در بهشتِ روحی است. شهیدقاسم سلیمانی هم به راه افتاد، هم به مقصد رسید ، هم ﴿عِندَ مَلِیكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ است، هم از ذات أقدس الهی بشارت می طلبد که راهیان راه او به مقصد برسند.» ۹۹/٩/١۶ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🔆 پنج سفارش از رسول خدا(ص ) مردى به نام (ابو ايوب انصارى ) محضر پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد: يا رسول الله ! به من وصيتى فرما كه مختصر و كوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده ، عمل كنم . پيغمبر فرمود: پنج چيز را به تو سفارش مى كنم : 1- از آنچه در دست مردم است نااميد باش ! چه اين كه ، براستى آن عين بى نيازى است . 2- از طمع پرهيز كن ! زيرا طمع فقر حاضر است . 3- نمازت را چنان بخوان كه گويا آخرين نماز تو است و زنده نخواهى ماند تا نماز بعدى را بخوانى . 4- بپرهيز از انجام كارى كه بعدا به ناچار از آن پوزش طلبى . 5- براى برادرت همان چيزى را دوست بدار كه براى خودت دوست دارى . 📚بحار: ج 74، ص 168. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡✨الــهــی ؛ 🦋✨كه امشب ذهن همه پر از قشنگی 🧡✨و فکرای خوب باشه 🦋✨الــهـــی ؛ 🧡✨كه زیباترین حس 🦋✨تو همین لحظه مهمون 🧡✨دلــتــون بــاشــه 🦋✨شـــبـــتـــون معطر به حضور خدا ‌ ‎‎‎‎‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️نیایش صبح گاهی ﺧﺪﺍﯾﺎ !!! ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﻭﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﻡ ؛ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ !!! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ، ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ ،،، ﺳﻼﻣﺘﯽ ،،، ﺁﺭﺍﻣﺶ ،،، ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ،،، ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ . ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮ ﺁنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻞ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ . ﺁﻣﯿﻦ ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸 🔆حدود همسايه مردى از انصار خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: من خانه اى در فلان محل خريده ام و نزديكترين همسايه ام آدمى است كه اميد خيرى از او ندارم و از شرش نيز خاطر جمع نيستم . رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام ، سلمان ، اباذر و (راوى مى گويد: چهارمى شايد مقداد باشد) دستور فرمود كه با صداى بلند در مسجد فرياد زنند كه هركس همسايه اش از آزار او آسوده نباشد، ايمان ندارد، آنان نيز در مسجد سه بار فرمايش حضرت را با صداى بلند به مردم اعلان كردند. سپس حضرت با دست اشاره كرد و فرمود: چهل خانه از چپ و راست و جلو و عقب همسايه محسوب مى شود. 📚بحار: ج 74، ص 152. ✾📚 @Dastan 📚✾
💬 | متن پیام: سلام لطفا بیشتر در مورد توبه بزارید درمورد کساییی بزارید که توبه کردن و نمیخوان کسی از گذشتشون چیزی بدونه و اونو مخفی میکنن ایا این کارشون گناهه ✍️سلام در پاسخ به این سوال که شاید سوال دیگران هم باشد،ماجرای خواندنی ذیل را از حضرت علی علیه السلام مطالعه کنیم: کتاب من لا یحضره الفقیه ـ به نقل از اَصبَغ بن نُباته ـ: مردی نزد امیر مؤمنان(ع) آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! من زنا کرده ام، مرا پاک گردان. امیر مؤمنان(ع) رویش را از او برگرداند و فرمود: «بنشین». آن گاه، رو به مردم کرد و فرمود: «اگر کسی از شما این گناه را مرتکب شد، آیا نمی تواند آن را بر خود بپوشانَد، چنان که خداوند بر او پوشاند؟». آن مرد برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! من زنا کرده ام، مرا پاک گردان. فرمود: «چه چیز باعث شد که این را بگویی؟». گفت: طلب پاکی. فرمود: «کدام پاکی بالاتر از توبه است؟». دوباره، رو به یارانش کرد و به سخن گفتن برای آنان پرداخت. باز مرد برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! من زنا کرده ام. مرا پاک گردان. فرمود: «آیا بلدی قرآن بخوانی؟». گفت: آری. فرمود: «بخوان». او خواند و درست خواند. فرمود: «آیا احکام نماز و زکاتت را که خداوند عز و جل بر تو لازم کرده است، می دانی؟». گفت: آری. از او پرسید و آن مرد، درست پاسخ داد. فرمود: «آیا دچار مرضی یا سردردی یا مشکلی در بدنت یا غم و اندوهی در دلت نیستی؟». گفت: نه، ای امیر مؤمنان. فرمود: «وای بر تو! برو تا پنهانی و مخفیانه نیز در باره ات پرس و جو کنم، چنان که آشکارا از خودت پرسیدم، و اگر نزد ما برنگشتی، ما هم احضارت نمی کنیم». 📚کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۴ ص ۳۱ ح ۵۰۱۷، وسائل الشیعة: ج ۱۸ ص ۳۲۸ ح ۳۴۱۳۴، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۸ ص ۱۲. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹❤️ این قشنگترین پیامی بود که خوندم؛ در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند. از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود. و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم : 1. به همه نمی توانم کمک کنم 2. همه چیز را نمی توانم عوض کنم 3. همه من را دوست نخواهند داشت...!! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷شب عملیات مسلم بن عقیل (علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو‌ها شدیداً مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند. در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد. دیدم ساکت و آرام همین‌طور که به آسمان نگاه می‌کند، اشک می‌ریزد. تعجب کردم. گفتم: «حتماً مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می‌گیره.» به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه می‌کنی؟ به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.» 🌷نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟» گفت: «ماه لحظه به لحظه بچه‌ها رو همراهی می‌کنه. هرجا اونا توی دید دشمن قرار می‌گیرن، ماه میره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن می‌کنه. می‌بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما می‌شه؟ حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟» او رفت و این امداد غیبی را از پشت بی‌سیم به اطلاع فرمانده گردان‌ها هم رساند و آن‌ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد. دقایقی بعد صدای گریه‌ی همه‌ی آن‌ها ار پشت بی‌سیم شنیده می‌شد. 🌹خاطره ای به یاد سردار خيبر شهید حاج محمدابراهیم همت منبع: باشگاه خبرنگاران جوان ✾📚 @Dastan 📚✾
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 خاطره‌ شنیدنیِ آیت‌الله از راننده سعودی! 🎬کارفرمای وهّابی دعوتم کرد برای شام؛ دویست نفر وهّابی چفیه قرمز دورهم جمع بودند. ناگهان... ✾📚 @Dastan 📚✾