🔴حیله های شیطان در لحظه مرگ انسان!
✳️موقعى که انسان در حال احتضار قرار مى گیرد ونزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر مى شوند و تلاش مى کنند تا با حیله هاى مختلف ایمان او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت براى محتضر است .
💠وارد شده است :
انسان هنگام مرگ ، زیاد تشنه مى شود. شیطان از این فرصت براى گرفتن ایمان او استفاده مى کند و ظرف پر از آب سرد و گوارایى را در دست گرفته و بر بالین انسان مى ایستد و ظرف را حرکت مى دهد.
🔅محتضر در حالى که شیطان را نمى شناسد به او مى گوید: مقدارى از این آب را به من بده تا بیاشامم .
🔥شیطان در جواب او مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو خدایى در عالم وجود ندارد.اگر جواب او را ندهد و صورت خود را از او برگرداند، شیطان از طرف پا ظاهر مى شود و آن ظرف را حرکت مى دهد. شخص مؤ من باز درخواست مقدارى آب مى کند.
🔥شیطان مى گوید: اگر مى خواهى به تو آب دهم ، بگو محمد صلى الله علیه و آله و سلم پیامبر من نیست . اگر او ایمانش عاریه اى باشد آن جمله را مى گوید و بدین وسیله ایمان خود را به شیطان مى دهد و کافر از دنیا مى رود.
💥در این هنگام آن ملعون آب را روى زمین مى ریزد و ظرف را مى شکند و مى گوید: من کار خود را کردم و احتیاجى به تو ندارم . اما اگر ایمانش ثابت و محکم باشد کلام شیطان را رد مى کند و به او توجهى نمى نماید.
🔵اگر انسان مى خواهد ایمانش دستخوش وسوسه هاى شیطان نگردد:
✨به بندگان خدا ستم روا ندارد،
✨دعاى عدلیه را زیاد بخواند،
✨اعتقاد خود را به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه معصوم علیهم السلام محکم کند.
✨ نمازهاى خود را ضایع نکند و از آن ها مواظبت نماید در اول وقت بخواند.
🌺از امام صادق علیه السلام نقل شده است : کسى که از نمازهاى خود مواظبت کند و آنها را با شرائطش انجام دهد. هنگامى که شیطان براى گرفتن ایمانش نزد او حاضر مى شود "ملک الموت " آن ملعون را مى راند و دور مى گرداند و شهادتین را به او تلقین مى نماید.
🔥حتی شیطان ممکن است به صورت جد و پدر انسان در آید و بگوید: از مذهب و ایمان خود دست بردار، زیرا من هم بر این دین بودم و اکنون مرا به واسطه آن عذاب مى کنند.سپس فرمود: از این جهت خویشان محتضر باید شهادتین را به او تلقین کنند و اعتقادات را به وى تذکر دهند؛ زیرا شیطان دشمنى آشکار براى انسان است!
📚انسان از مرگ تا برزخ,نعمت الله صالحى حاجى آبادى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ميلاد سعادت بخش
مورّخين و محدّثين بسيارى در كتاب هاى خود آورده اند:
حكيمه دختر امام محمّد جواد و عمّه امام حسن عسكرى عليهماالسلام حكايت كند:
روزى منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام بودم ، چون خورشيد غروب كرد، از جاى برخاستم تا به منزل خودمان بروم .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اى عمّه ! امشب را در منزل ما باش ، در اين شب نوزادى كريم و عزيز به دنيا مى آيد، نوزادى كه خداوند زمين را به وسيله او حيات مى بخشد، او حجّت خداوند متعال خواهد بود.
چون نگاهى به مادرش نرجس كردم ، آثار حمل در او نديدم ؛ وقتى موضوع را براى امام حسن عسكرى عليه السلام اظهار داشتم ، حضرت فرمود: نزديك طلوع فجر وعده الهى ، عملى خواهد شد و سپس افزود: داستان حمل و زايمان او همانند حضرت موسى عليه السلام مخفى و ناگهانى است .
آن روز را روزه بودم ، بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل حضرت افطار كردم و در رختخواب دراز كشيدم ، نيمه شب براى نماز شب برخاستم ، نرجس نيز بلند شد و نماز شب خواند، حضرت مرا صدا كرد و فرمود: اى عمّه ! مشيّت الهى نزديك است .
بعد از آن مشغول قرائت قرآن گشتم ، ناگهان نرجس ناله اى كرد، سريع نزد او رفتم ، و ملاّفه اى روانداز روى آن مخدّره انداختم و پس از ساعتى كوتاه صدائى شنيدم ، همين كه ملاّفه را كنار زدم ، چشمم افتاد به نوزادى كه در حال سجده بود.
او را در بغل گرفتم ، بسيار تميز و خوشبو بود، در همين بين امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اى عمّه ! فرزندم را بياور.
هنگامى كه نوزاد خود را در برگرفت ، اظهار داشت : اى عزيزم ! سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود و با زبان فصيح گفت : ((أشهد أن لا إله إلاّ اللّه وحده لا شريك له ، و أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه ))، سپس نام يازده امام را يكى پس از ديگرى بر زبان آورد و بر آن ها صلوات و تحيّت فرستاد.
چون صبح شد خدمت امام حسن عسگرى عليه السلام آمدم تا نوزاد را بار ديگر بنگرم ولى او را نيافتم ، گفتم : اى مولاى من ! نوزاد عزيز كجاست ؟
فرمود: همان طور كه حضرت موسى عليه السلام به وديعه رفت ، نوزاد ما هم به وديعه رفته است .
و چون روز هفتم شد و بر آن حضرت وارد شدم ، فرمود: اى عمّه ! نوزادم را بياور، وقتى به اتاق درونى رفتم ، نوزاد را مشاهده كردم و او را در بغل گرفته و بوسيدم .
همين كه او را نزد پدر بزرگوارش آوردم ، همانند روز اوّلى كه به دنيا آمده بود، شهادتين را گفت ، پس از آن امام عسكرى عليه السلام زبان مبارك خود را در دهان نوزاد عزيز قرار داد و نوزاد، زبان پدر را همانند شير و عسل مى مكيد.
پس از آن ، امام عليه السلام فرمود: عزيزم ! سخن بگو.
نوزاد مجدّدا، همانند قبل پس از شهادتين ، يكايك ائمّه عليهم السلام را نام بُرد و صلوات و سلام بر آن ها فرستاد.
سپس اين آيه شريفه قرآن را تلاوت نمود:
وَ نُريدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْ رْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ وَ نُمَكِّنَ لَهْمُ فِى الاْ رْضِ وَ نُرِىَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ.(1)
و بعد از آن ، نام كتاب هائى را كه بر حضرت شيث ، ابراهيم ، ادريس ، نوح ، هود، صالح ، موسى و عيسى عليهم السلام نازل شده بود، بر زبان شيرين و مبارك خويش جارى نمود.(2)
📚1- سوره قصص : آيه 5.
2- تلخيص از: إكمال الدّين : ص 424 - 426، غيبت طوسى : ص 141، إعلام الورى طبرسى : ج 2 ص 215، اءعيان الشّيعة : ج 2، ص 45 - 46، ينابيع المودّة : ج 3 ص 301، عيون المعجزات : ص 142 و مجموعه نفيسه : ص 242 با اين تفاوت كه نام مبارك 14 معصوم را بترتيب بيان فرموده است ؛ و ما بجهت اختصار و روشن بودن ، فقط به اشاره بسنده نموديم .
✾📚 @Dastan 📚✾
پسری پدرش را برای غذای شب به رستوران برد.
پدر که خیلی پیر و ضعیف شده بود،
غذایش را درست نمیتوانست بخورد و بروی لباسش میریخت.
تمامی افراد موجود در رستوارن با حقارت بسوی مرد پیر مینگریستند،
و پسرش هم خاموش بود.
پس از اینکه غذایشان تمام شد، پسر که هیچ خجل هم نشده بود،
به آرامی پدرش را به دستشویی برد، لباسش را تمیز کرد، موهایش را شانه زد و عینکهایش را نیز تنظیم کرد و بیرون آورد.
تمامی افراد موجود در رستوران متوجه آن دو بودند
و با حقارت بسوی هر دو مینگریستند.
پسر پول غذا را پرداخت و با پدر راهی دروازه خروجی شد.
درین وقت، یک پیرمرد دیگری از جمع حاضرین صدا کرد؛
.
پسر آیا فکر نمیکی چیزی را پشت سر گذاشته ای؟
.
پسر پاسخ نداد؛ نخیر جناب. چیزی باقی نگذاشته ام.
آن مرد پیر گفت:
بله، پسر. باقی گذاشته ای.
درسی برای تمامی پسران
و امیدی هم برای همه پدران.
یک نوع خاموشی مطلق بر تمامی رستوران حاکم شد!
✾📚 @Dastan 📚✾
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸هرچند که رسم است بگویند
🍃تبریک پسر را به پدرها
🌸میلاد پدر، بر تو مبارک
🍃ای آمدنت رأسِ خبرها
✨مولاجان...
🌱ولادت سراسر نور پدر بزرگوارتان حضرت #امام_حسن_عسکری (علیه السلام) را به شما و تمام عالمیان و عرشیان تبریک میگوئیم...
#امام_زمان
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆فرق بين شيعه و دوست
در كتاب تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام و نيز در كتاب مرحوم قطب الدّين راوندى - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمّد و علىّ بن سيّار - آمده است :
شبى از شب ها به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شديم .
همچنين والى شهر كه علاقه خاصّى نسبت به حضرت داشت ، به همراه شخصى كه دست هاى او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! اين شخص را از دكّان صرّاف در حال سرقت و دزدى گرفته ايم .
و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شكنجه و تأديب كنيم ، اظهار داشت كه از شيعيان حضرت علىّ عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خوددارى كرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائى و تكليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائى .
حضرت فرمود: به خداوند پناه مى برم ، او شيعه علىّ عليه السلام نيست ، او براى نجات خود چنين ادّعائى را كرده است .
سپس والى آن سارق را از آن جا بُرد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع كردند بر بدنش شلاّق بزنند؛ ولى هر چه شلاّق مى زدند روى زمين مى خورد و به آن سارق اصابت نمى كرد.
بعد از آن ، والى مجدّدا او را نزد امام حسن عسكرى عليه السلام آورد و گفت : ياابن رسول اللّه ! بسيار جاى تعجّب است ، فرمودى كه او از شيعيان شما نيست ، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابدّ از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداى متعال بسوزد.
و سپس افزود: با اين اوصاف ، من از اين مرد معجزه و كرامتى را مشاهده كردم كه بسيار مهمّ خواهد بود، هر چه ماءمورين بر او تازيانه مى زدند بر زمين مى خورد و بر بدن او اصابت نمى كرد و تمام افراد از اين جريان در تعجّب و حيرت قرار گرفته اند.
در اين موقع امام حسن عسكرى عليه السلام به والى خطاب نمود و فرمود: اى بنده خدا! او در ادّعاى خود دروغ مى گويد، او از شيعيان ما نيست ، بلكه از محبّين و دوستان ما مى باشد.
والى اظهار داشت : از نظر ما فرقى بين شيعه و دوست نمى باشد، لطفا بفرمائيد كه فرق بين آن ها چيست ؟
حضرت فرمود: همانا شيعيان ما كسانى هستند كه در تمام مسائل زندگى مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعى دارند بر اين كه در هيچ موردى معصيت و مخالفت ما را ننمايند.
و هر كه خلاف چنين روشى باشد و اظهار علاقه و محبّت نسبت به ما نمايد دوست ما مى باشد، نه شيعه ما.
سپس امام عليه السلام به والى فرمود: تو نيز دروغ بزرگى را ادّعا كردى ، چون كه گفتى معجزه ديده ام ؛ و چنانچه اين گفتار از روى علم و ايمان باشد مستحقّ عذاب جهنّم مى باشى .
بعد از آن ، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد، براى شرافت و فضيلتى كه ما بر ديگران داريم و نيز براى اثبات واقعيّات و حقايقى كه از طرف خداوند متعال به ما رسيده است .
در پايان ، امام عسكرى عليه السلام به آن مرد - متّهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه علىّ عليه السلام در تمام امور زندگى ، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعى نمايد كه هيچ گونه تخلّفى با ايشان نداشته باشد و خلاصه آن كه در همه امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند.
📚تفسير الا مام العسكرى عليه السلام : ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شفاى مريض با درخواست كتبى
دو نفر از اصحاب به نام هاى عبدالحميد بن محمّد و محمّد بن يحيى حكايت كرده اند:
روزى بر يكى از دوستانمان به نام ابوالحسن ، علىّ بن بِشر، جهت ديدار و ملاقات وارد شديم ، او سخت بى حال و در بستر افتاده بود، همين كه وارد شديم ، به ما پناهنده شد و التماس كرد تا برايش دعا كنيم و اظهار داشت : نامه اى با خطّ خودم نوشته ام مى خواهم آن را فردى مورد اطمينان نزد مولايم بومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام ببرد.
از او سؤال كرديم كه نامه كجاست ؟
اگر ممكن است ، آن نامه را به ما بده تا خودمان خدمت حضرت ببريم و جواب آن را بگيريم و بياوريم .
پاسخ داد: نامه در كنارم مى باشد، پس دست برديم و نامه را از زير سجّاده اش بيرون آورديم و با اجازه او نامه اش را گشوديم تا ببينيم چه نوشته است ، همين كه نامه را باز كرديم ، نگاه ما به اوّل نامه افتاد كه مهر و امضاء شده بود و در بالاى آن مرقوم بود:
اى علىّ بن بشر! ما نامه تو را خوانديم و خواسته ات را متوجّه شديم ، از خداوند متعال عافيت و سلامتى تو را درخواست نموديم ، و نيز خداوند متعال مدّت عمر تو را تا چهل و نه سال ديگر طولانى گردانيد.
پس شكر و سپاس خداوند را به جاى آور، و به وظائف خود عمل نما، و بدان كه خداوند آنچه مصلحت باشد انجام خواهد داد.
و چون نامه را خوانديم ، خطاب به علىّ بن بِشر كرديم و گفتيم : سرور و مولايمان ، بدون آن كه نامه را براى امام عليه السلام برده باشيم و بدون آن كه آن را ديده باشد خوانده است و پاسخ نامه ات را مرقوم فرموده است .
پس ناگهان در همين اثناء، صحيح و سالم شد و از جاى خود برخاست و كنيز خود را خوشحال نمود و آزادش گردانيد.
بعد از سه روز از طرف وكيلِ امام عليه السلام ابوعمر عثمان بن سعد العَمرى از شهر سامراء محموله اى را براى علىّ بن بِشر آوردند، و چون محاسبه كرديم ارزش اموال ، سه برابر قيمت كنيز بود.
📚هداية الكبرى حضينى : ص 341.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆جان و تن من نذر تو جانا..
#میلاد_امام_حسن_عسکری علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
روايتی پرفروغ از امام حسن عسكری (عليه السلام)
آیت الله العظمی جوادی آملی:
يكی از بيانات امام يازدهم، حسن بن علی (سلام الله علیهما) كه استاد علاّمه طباطبايی(رضوان الله تعالی عليه) آن را بسيار پرفروغ و روشن و از غُرَر احاديث می دانستند اين است كه فرمودند: «إن الوصول إلي الله عزوجلّ سفر لايدرك إلا بامتطاء الليل»
اگرچه همه روايات اهل بيت (سلام الله علیهم) نور است، ولی در بين سخنان آن بزرگان، بعضی نورانی ترند و از غرر روايات شمرده می شوند و اين روايت شريفه نيز از همان سنخ است. آن حضرت (سلام الله علیه) می فرمايد كه سير به سوی الله و حركت به سمت خدا، سفری است كه جز با زنده داشتن شب ميسّر نيست. با مركب روز كه سبح طويل دارد: «إن لك في النهار سبحاً طويلاً»[۲] نمی شود اين سفر سنگين را طی نمود. بايد شب را #مركب_پرتوان خود در اين سفر الهی قرار داد.
تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصميم قطعی برای آينده، در دل شب تار ميسّرتر است و لذا مردان الهی حدّاكثر بهره را از شب می برند.
قرآن در قرآن ص۸۳
#میلاد_امام_حسن_عسکری علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨
✅خیانت سکوت
ذات اقدس الهی فرمود یک عده از حیوانات پست تر هستند، این سرتاسر حق است!
شما در این فیلم ها می بینید که وقتی گرگی گوسفندی را درید، اگر ببیند این مادر است، این را رها می کند؛ این صهیونیست به مراتب از گرگ بدتر است!
بدتر از جنگ جهانی اول و دوم، #کودک_کشی روزانه است،
یک عده هم نگاه می کنند و به او اسلحه می دهند!
الآن بسیاری از کشورهای غربی یا به صهیونیست ها اسلحه رایگان می دهند یا اسلحه می فروشند. این طور لبنانی های عزیز را، مجاهدان_حزب_الله عزیز را، مسلمان های عزیز را به خاک و خون کشیدن و جنایت_جنگی کردن، کار اینهاست.
فرمود: ﴿وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ﴾؛
﴿وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾،
﴿وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون﴾.
یک وقت است انسان حکم می کند به «غیر ما أنزل الله»، خب این بین الغی است؛ یک وقت در جایی که باید حکم بکند به «ما أنزل الله»، ساکت است.
اگر کسی در جای حق، [حق را نگوید و] ساکت باشد خطرش این است؛
این سه آیه می گوید این #سکوت، جُرم است!
اگر مسیحی هستی ساکت نباش! اگر یهودی هستی ساکت نباش! اگر مسلمان هستی ساکت نباش!
فرمود: «السَّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیطانٌ أَخْرَسٌ»؛ کسی که باید حق را بگوید ولی ساکت است، این یک #شیطان_دهن_بسته است. الآن بسیاری از این کشورهای غربی، در برابر جنایات در غزه، شیطان دهن بسته اند.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#فلسطین
📚 درس خارج فقه قضا و شهادت
تاریخ: 1403/07/01
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#سرباز_وطن_اینطوری_بود....
🌷یکبار که برای درخواستی به سنگر یک سرهنگ رفته بودم، دیدم یک جوان سیاه سوخته موفرفری، لنگی به پایش بسته و گوشه ای نشسته. سرهنگ موقع خروج به من گفت: سرباز نمیخواهی؟ گفتم: چطور؟ گفت: این سرباز پایش لنگ است و نمیدانیم به چه کاری بگیریمش. اگر میتوانی تو ببر و ببین به دردت میخورد یا نه. پایش دررفته بود و سیاه شده بود. هر واحدی او را فرستاده بودند برگشته بود؛ از واحد خمپاره، گشت شناسایی، دراگون و.... آمده بود منطقه و پایش اینطور شده بود. من گفتم: باشه خودم درستش میکنم. اسمش را پرسیدم. گفت: راشد نجار. بچه کلمان فارس بود. گفتم: چه شده؟ جواب داد در آموزشی اینطوری شدم.
🌷آوردم در سنگر خودمان نشاندمش. یکی بود بنام علی بیراه که هنوز هم هست. وقتی من در بمباران ترکش خوردم، انبار مرا به او تحویل دادند. پدرش ژاندارم بود و خودش هم با شکسته بندی آشنا بود. پدرش از شکسته بندهای منطقهشان بود. او را صدا کردم در سنگر. گفتم به پای این سرباز نگاهی بکن. وقتی دید، ناراحت شد و پرسید: چند وقت است اینطور شده؟! سرباز گفت: الان دو _ سه ماه است که اینطورم و نمیتوانم راه بروم. گفت: چون میتوانی تکان بدهی، نشکسته ولی دررفته است. دستی زد و گفت: من درستش میکنم. گفتم: چه میخواهی؟ گفت یک پیت ۱۸ لیتری آب جوش با یک تشت یا لگن.
🌷تا وسایل آماده شود، پرسیدم: نجار! چه کارهایی بلدی. گفت جناب سروان! شما این پای مرا درست کن، من به تمام افسران دستهها ثابت میکنم که چه کارهایی بلدم. کوه را برایتان جابجا میکنم. علی بیراه آمد و جایش انداخت و گفته بود که ۴ _ ۳ روز استراحت کند، ولی ۲۴ ساعت بیشتر استراحت نکرد! از سنگرش بیرون آمد و گفت: من آماده ام؛ و بحق هم کار کرد. تِراوِرس را یکنفری بلند میکرد و میگذاشت روی کولش و جابجا میکرد. سنگر ۲ در ۲ به عمق دو متر را در ۲۰ دقیقه میکَند. من انبار را به او تحویل دادم. وقتی من نبودم، چون بسیار صادق بود، خیالم راحت بود که یک چوب کبریت جابجا نمیشود. همه اینها را که یادآوری میکنم شیرین است....
#راوی: رزمنده دلاور، جانباز شیمیایی ۲۵ درصد ارتش، عزیز الله فقیهی
منبع: سایت فاش نیوز
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
🔹 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، یازدهمین امام شیعیان و فرزند امام هادی ع و پدر امام زمان عج است که در ۸ ربیع الثانی سال ۲۳۲ ق متولد شدند. ایشان در سامرا تحت مراقبت حکومت عباسی قرار داشتند و برای فعالیت هایشان با محدودیت رو به رو بودند. ایشان از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامهنگاری با شیعیان ارتباط داشتند.
🔻 مدت امامت ایشان شش سال بود. نخستین موضع سیاسی شان مربوط به زمانی است که امام حدود ۲۰ سال داشت و پدرشان در قید حیات بود. در سال ۲۶۰ ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و خلیفه روزانه اخبار مربوط به امام را پیگیری می کرد.
♦️یکی از عواملی که اوضاع سیاسی را برای امام و شیعیان سخت تر می کرد، شهرت یافتنِ قیام امام دوازدهم عج بود. خلیفه که می دانست شیعیان انتظار آمدن او را می کشند در جستجوی فرزند امام بود و کوشش بسیاری برای اطلاع یافتن از او می کرد. به همین دلیل بود که امام ولادت فرزندش را مخفی میکرد.
🔸 در زمان امامت ایشان، حرکت های اعتراض آمیزی انجام گرفت که برخی از آنها از سوی شیعیان و برخی با سوءاستفاده از نام علویان بود. ایشان اقدامات مختلفی برای آماده سازی ورود شیعیان به عصر غیبت انجام دادند. امام حسن عسکری ع که به دستور معتمد عباسی مسموم شده بودند، در ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰ قمری، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در کنار مرقد پدرشان دفن شد.
#تقویم_تاریخ
#۸ربیع_الثانی
#امام_حسن_عسکری
✾📚 @Dastan 📚✾