📌 قتل ارتشبد غلامعلی اویسی عامل کشتار مردم
🔹 ارتشبد غلامعلی اویسی، در سال ۱۲۹۷ در روستای فردوی قم به دنیا آمد. او پس از گذران دوران ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۳۱۷ دوره دانشکده افسری را به پایان رساند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دریافت نشان درجه ۲ رستاخیز نایل شد و به تدریج ترقی وی نیز در هرم دیوان سالاری نظامی آغاز شد.
🔸 او پس از طی دوره دانشگاه جنگ در تهران و دوره ستاد فرماندهی در آمریکا در سال ۱۳۳۹ به ریاست ستاد گارد و در سال ۱۳۴۱ به فرماندهی لشکر یک گارد رسید. او در جریان انقلاب از جمله هنگام کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بار دیگر در سمت فرماندار نظامی تهران قرار گرفت و به علت موقعیتش در راس نیروی زمینی، فرمانداری نظامی سایر شهرها را نیز زیر کنترل داشت.
🔹اویسی در ۱۳۴۱ با سمت فرماندهی لشکر یک گارد، به عنوان فرماندار نظامی تهران به سرکوب قیامکنندگان تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دست زد. وی عامل کشتار ۱۷ شهریور تهران نیز شناخته شده است. او در ۱۴ دی ۱۳۵۷ پس از ۴۲ سال خوش خدمتی به دربار، به بهانه معالجه رهسپار پاریس شد. سپس به شبکهای پیوست که سرگرم طرح نقشه کودتا در ایران بودند.
🔸آنها اقدام به تشکیل «ارتش آزادی بخش ایران» کردند. در چهارچوب این شبکه یک گروه نظامی در ترکیه پشت مرزهای ایران، و یک گروه نیز در آن سوی مرزهای عراق تدارک دیده شدند. اما در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ در پاریس به همراه برادرش غلامحسین با شلیک گلوله ترور شد. گروه لبنانی جهاد اسلامی، به رهبری عماد مغنیه مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت.
#تقویم_تاریخ
#بهمن_۱۸
#غلامعلی_اویسی
✾📚 @Dastan 📚✾
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
هادی علاقه ی زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت.ودر خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🕊
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🎉 دهه فجر، فرصتی برای شور، نشاط و برنده شدن! 🎉
📣 پویشهای جذاب دهه فجر با جوایز هیجانانگیز منتظر تو هستند!
از قدیم تا امروز، از خلاقیت تا روایتهای تاریخی، هر سلیقهای توی این پویشها جا داره. پس بیا و شانست رو امتحان کن! 🥳
👇 کدوم پویش رو دوست داری؟ انتخاب کن و جایزه رو ببر! 👇
🌟 پویش "از شما تا ما"
https://eitaa.com/j_bazak/69
به گذشتهها سفر کن! از قدیمیهای فامیل سوال بپرس، بهترین اثر رو بساز و جایزه رو از آنِ خودت کن. 🎁
✨ پویش ملی "بازخوانی بیانیه گام دوم"
https://eitaa.com/j_leader/71
با خلاقیت و ایدههای ناب، بیانیه گام دوم رو بازخوانی کن و جایزه رو به خونه ببر! 🏆
🎨 پویش "نمایشگاه دستاوردهای انقلاب اسلامی" (روایت پیشرفت و مقاومت)
https://eitaa.com/j_tabein/78
دستاوردهای انقلاب رو به نمایش بذار و شانست رو برای برنده شدن امتحان کن! 🚀
🌸 پویش "یکی بود، یکی نبود" (ویژه بانوان)
https://eitaa.com/jaarchi_banovan/2871
قصههای انقلاب رو با زبان خودت روایت کن و با خلاقیتت جایزه رو به نام خودت ثبت کن! 📖
🎯 "یه تیر و سه نشون در دهه فجر!"
https://eitaa.com/Quiz_master/24
یه مسابقه چالشی با کلی سوال جذاب! همزمان با دهه فجر و اعیاد شعبانیه، دانش خودت رو محک بزن، سرگرم شو و جایزه ببر! 🏆🎁
🔔 راستی! این لیست قراره به زودی بروزرسانی بشه...
حتماً دوباره سر بزن تا از پویشهای جدید با خبر بشی! ولی تا اون موقع، همینها رو از دست نده و شرکت کن! 😉
💬 نظرت چیه؟ کدوم پویش بیشتر دلت رو برد؟
بیا و با شرکت در این پویشها، دهه فجر رو پررنگتر از همیشه جشن بگیریم! 🎊
#جارچی🔻
https://eitaa.com/jaarchi
گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا🔺
هدایت شده از کاریپهلویتور
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺📺پهلویچ
▶️ وطن فروش
🎬 صفر: دریای خزر رو دادید رفت. خلیج فارس رو دادید رفت. کل ایرانو دادید رفت.
🎬 مردم: سند این حرفات کجاست؟ اونی که دادن رفت بحرین و آرارات و زرکوه و دشت سیستان و ... بود که تو دوره فلاکت بار پهلوی بعد از چندهزار سال از ایران گرفتنشون.
🎬 صفر: با شما عقب مونده ها نمیشه حرف زد.
😎 تشویق دو پهلوی هنر میخواهد
بحرین گفتن دو چشم تر میخواهد
😎 این شیر، دم و یال فراوان دیده
حفظ وطن و خاک، جگر میخواهد
🧿🧿 کاریپهلویتور رو اون بالا تو صفحتون پین کنید تا حتی یه دونه از کاریکاتورها و انیمیشن های ما رو از دست ندید. 👇
https://eitaa.com/karipahlavitor
#حرف_حساب_باخنده
🍯کاری از گروه کاریپهلویتور
📌@karipahlavitor
✍چرا نمیتوانیم نماز شب بخوانیم🔻
🔸 مرحوم علامه رحمة الله علیه:
🔹شخصی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: ای ابا عبدالله من توان آن را ندارم که برای نماز شب بیدار شوم، سلمان گفت: در روز گناه نکن.
📚پند های حکیمانه ج ۱، ص ۱۴۹
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شکایت از شوهر
على عليه السلام در زمان خلافت خود كار رسيدگى به شكايات را شخصا به عهده مى گرفت و به كس ديگر واگذار نمى كرد. روزهاى بسيار گرم كه معمولاً مردم ، نيمروز در خانه هاى خود استراحت مى كردند او در بيرون دارالاماره در سايه ديوار مى نشست كه اگر احيانا كسى شكايتى داشته باشد بدون واسطه و مانع شكايت خود را تسليم كند. گاهى در كوچه ها و خيابانها راه مى افتاد، تجسس مى كرد و اوضاع عمومى را از نزديك تحت نظر مى گرفت .
يكى از روزهاى بسيار گرم ، خسته و عرق كرده به مقر حكومت مراجعت كرد، زنى را جلو در ايستاده ديد، همينكه چشم زن به على افتاد جلو آمد و گفت شكايتى دارم :
شوهرم به من ظلم كرده ، مرا از خانه بيرون نموده ، به علاوه مرا تهديد به كتك كرده و اگر به خانه بروم مرا كتك خواهد زد. اكنون به دادخواهى نزد تو آمده ام .
((بنده خدا! الا ن هوا خيلى گرم است . صبر كن عصر هوا قدرى بهتر بشود. خودم به خواست خدا با تو خواهم آمد و ترتيبى به كار تو خواهم داد)).
اگر توقف من در بيرون خانه طول بكشد، بيم آن است كه خشم او افزون گردد و بيشتر مرا اذيت كند.
على لحظه اى سر را پايين انداخت ، سپس سر را بلند كرد در حالى كه با خود زمزمه مى كرد و مى گفت :((نه به خدا قسم ! نبايد رسيدگى به دادخواهى مظلوم را تاءخير انداخت ، حق مظلوم را حتما بايد از ظالم گرفت و رعب ظالم را بايد از دل مظلوم بيرون كرد تا به كمال شهامت و ترس و بيم در مقابل ظالم بايستد و حق خود را مطالبه كند)).
((بگو ببينم خانه شما كجاست ؟
فلان جاست .
برويم .
على به اتفاق آن زن به در خانه شان رفت ، پشت در ايستاد و به آواز بلند فرياد كرد:اهل خانه ! سَلامٌ عَلَيْكُمْ.
جوانى بيرون آمد كه شوهر همين زن بود. جوان على را نشناخت ، ديد پيرمردى كه در حدود شصت سال دارد، به اتفاق زنش آمده است . فهميد كه زنش اين مرد را براى حمايت و شفاعت با خود آورده است ، اما حرفى نزد. على عليه السلام فرمود:((اين بانو كه زن تو است از تو شكايت دارد، مى گويد: تو به او ظلم و او را از خانه بيرون كرده اى . به علاوه تهديد به كتك نموده اى من آمده ام به تو بگويم از خدا بترس و با زن خود نيكى و مهربانى كن .
به تو چه مربوط كه من با زنم خوب رفتار كرده ام يا بد! بلى من او را تهديد به كتك كرده ام ، اما حالا كه رفته تو را آورده و تو از جانب او حرف مى زنى او را زنده زنده آتش خواهم زد.
على از گستاخى جوان برآشفت ، دست به قبضه شمشير برد و از غلاف بيرون كشيد، آنگاه گفت :((من تو را اندرز مى دهم و امر به معروف و نهى از منكر مى كنم ، تو اين طور جواب مرا مى دهى ، صريحا مى گويى من اين زن را خواهم سوزاند، خيال كرده اى دنيا اين قدر بى حساب است )).
فرياد على كه بلند شد مردم عابر از گوشه و كنار جمع شدند، هركس كه مى آمد در مقابل على تعظيمى مى كرد و مى گفت : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميَرالْمُؤْمِنينَ!
جوان مغرور، تازه متوجه شد با چه كسى روبرو است ، خود را باخت و به التماس افتاد. يا اميرالمؤمنين مرا ببخش ، به خطاى خود اعتراف مى كنم . از اين ساعت قول مى دهم مطيع و فرمانبردار زنم باشم ، هرچه فرمان دهد اطاعت كنم .
على رو كرد به آن زن و فرمود: اكنون برو به خانه خود، اما تو هم مواظب باش كه طورى رفتار نكنى كه او را به اين چنين اعمالى وادار كنى !.
📚بحارالانوار، ج 9 (چاپ تبريز) ص 598.
✾📚 @Dastan 📚✾
نوشته بود:
خدایا بابت همه چیزهایی که به صلاحمون نبود و نشد شکرت :))
حتی اگه براش گریه کردیم
حتی اگه غُر زدیم
حتی اگه ازت شاکی شدیم
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای همه بندگانت محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت،
عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران را.
✾📚 @Dastan 📚✾
♦️سلام امام زمانم
🔹با هرنفسی
سلام کردن عشق است
آقا به تو
احترام کردن عشق است
🔹اسم قشنگت
به میان چون آید
از روی ادب
قیام کردن عشق است...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆محضر عالم
مردى از انصار، نزد رسول اكرم آمد و سؤ ال كرد: يا رسول اللّه ! اگر جنازه شخصى در ميان است و بايد تشييع و سپس دفن شود و مجلسى علمى هم هست كه از شركت در آن بهره مند مى شويم ، وقت و فرصت هم نيست كه در هر دو جا شركت كنيم ، در هر كدام از اين دو كار شركت كنيم از ديگرى محروم مى مانيم ، تو كداميك از اين دو كار دوست مى دارى تا من در آن شركت كنم ؟
رسول اكرم فرمود: اگر افراد ديگرى هستند كه همراه جنازه بروند و آن را دفن كنند، در مجلس علم شركت كن . همانا شركت در يك مجلس علم از حضور در هزار تشييع جنازه و از هزار عيادت بيمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه و هزار درهم تصدق و هزار حج غير واجب و هزار جهاد غير واجب بهتر است . اينها كجا و حضور در محضر عالم كجا؟ مگر نمى دانى به وسيله علم است كه خدا اطاعت مى شود و به وسيله علم است كه عبادت خدا صورت مى گيرد. خير دنيا و آخرت با علم تواءم است ، همان طور كه شر دنيا و آخرت با جهل تواءم است
📚بحارالانوار (چاپ جديد) ج 1، ص 204
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افکار خود را مثبت نگه دارید زیرا افکارتان به کلماتتان تبدیل میشوند؛
سخنان مثبتی به زبان آورید
چرا که کلماتتان به رفتارتان
تبدیل میشوند؛
رفتارهای مثبتی داشته باشید
زیرا رفتارتان تبدیل به
عادت میشوند !
و عادات خود را مثبت نگه دارید
زیرا عاداتتان به ارزش تبدیل میشوند.
در نهایت، ارزشهای خود را مثبت
نگه دارید چرا که ارزشهای هر کسی
به سرنوشتش تبدیل میشوند.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆حق برادر مسلمان
عبدالاعلى پسر اءعين ، از كوفه عازم مدينه بود. دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام در كوفه فرصت را مغتنم شمرده مسائل زيادى كه مورد احتياج بود نوشتند و به عبدالاعلى دادند كه جواب آنها را از امام بگيرد و با خود بياورد. ضمنا از وى درخواست كردند كه يك مطلب خاص را شفاها از امام بپرسد و جواب بگيرد و آن مربوط به موضوع حقوقى بود كه يك نفر مسلمان بر ساير مسلمانان پيدا مى كند.
((عبدالاعلى )) وارد مدينه شد و به محضر امام رفت . سؤ الات كتبى را تسليم كرد و سؤ ال شفاهى را نيز مطرح نمود، اما برخلاف انتظار او، امام به همه سؤ الات جواب داد، مگر در باره حقوق مسلمان بر مسلمان . عبدالاعلى آن روز چيزى نگفت و بيرون رفت . امام در روزهاى ديگر هم يك كلمه درباره اين موضوع نگفت .
عبدالاعلى عازم خروج از مدينه شد و براى خداحافظى به محضر امام رفت ، فكر كرد مجددا سؤ ال خود را طرح كند؛ عرض كرد: يا ابن رسول اللّه ! سؤال آن روز من بى جواب ماند.
من عمدا جواب ندادم .
چرا؟
زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و از دين خدا خارج گرديد!.
آنگاه امام اين چنين به سخن خود ادامه داد:((همانا از جمله سختترين تكاليف الهى در باره بندگان سه چيز است : يكى : رعايت عدل و انصاف ميان خود و ديگران ، آن اندازه كه با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار كند كه دوست دارد او با خودش چنان كند.
ديگر اينكه : مال خود را از برادران مسلمان مضايقه نكند و با آنها به مواسات رفتار كند.
سوم : ياد كردن خداست در همه حال ، اما مقصودم از ياد كردن خدا اين نيست كه پيوسته سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُللّهِ بگويد، مقصودم اين است كه شخص آن چنان باشد كه تا با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا كه همواره در دلش هست جلو او را بگيرد
📚اصول كافى ، ج 2، ص 170
✾📚 @Dastan 📚✾