🐭🐑🐄 🐹🐃🐏
#داستانک
موشی در خانهی صاحب مزرعه تله موش ديد؛
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد؛
همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد؛
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد؛
از مرغ برايش سوپ درست کردند؛
گوسفند را براي عيادت کنندگان سر بريدند؛
گاو را برای مراسم ترحيم کشتند؛
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه می کرد؛
و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد.
🐍🐍🐍🐍🐍🐍🐍
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
مَن قضي لأخيهِ المُؤمِنِ حاجَةً كانَ كَمَن عَبَدَ اللَّهَ دَهرَهُ.
كسي كه حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد، مانند كسي است كه عمر خود را به عبادت گذرانده باشد.
📚أمالي شيخ طوسي، ص 481
@TebbolAeme
اعتصاب
یک روز آمد و پرسید: «باباجان! خمس اموالت رو دادی؟!»
تعجب کردم؛ با خودم گفتم: «پسرِ دوازده _ سیزده ساله رو چه به این حرفها؟!» با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم، حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم: «نه پسرم، ندادم؛ امسال رو ندادم».
از فردای آن روز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانههای مختلف، اعتصاب غذا کرد. وقتی خوب پاپیچش شدم، فهمیدم به خاطر همان بحث خمس بوده!
شهید مهدی کبیرزاده
کتــاب دسته یک، ص141
امــام زمـــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
... هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده است و هر کـس ذرهای از مـال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست
بحـــــــــــــــارالانـــــــوار، ج53، ص 183
📚 @Dastan 📚
🔅🔅⚜🔅🔅⚜🔅🔅
#داستان_امامان
امام صادق علیهالسلام زیاد از مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برای مان می گفت.
از فرج و گشایش آخر الزمان.
دلم می خواست وقت دقیقش را بدانم.
طاقت نیاوردم و از امام سوال کردم:
"پس کی فرج می رسد؟
این که خیلی طولانی شد؟"
- مهزم! هر کس برای فرج وقت تعیین کند دروغ گوست
و هر کس عجله کند هلاک می شود
فقط کسانی که مطیع و تسلیم اوامر ما باشند نجات پیدا می کنند و به ما ملحق می شوند.
(برگرفته از کتاب « تا همیشه آفتاب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب)
📚 @Dastan 📚
"بسم رب النور"
دور امام صادق علیه السلام نشسته بودند و قرآن می خواندند.
قاری خواند:"والشمس و ضحیها....."
گفت:"خورشید، محمدصلی الله واله است که دین را برای مردم روشن کرد."
خواند:"والقمراذا تلیها...."
گفت:"ماه علی علیهالسلام است بعد محمد."صلی الله علیه و اله
خواند:"والنهار اذا جلیها....."
گفت:"روز امامی ست از نسل فاطمه سلام الله علیهاکه تاریکی های ظلم را از بین می برد."
(برگرفته از کتاب « تا همیشه آفتاب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
📚 @Dastan 📚
🔅🔅🔆🔱🔆🔅🔅
داستان پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج)
مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد.
مدّت ها ریاضت کشید.
شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد.
معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.
این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).
✅ تا اینکه روزی، به او الهام شد:
«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است.
اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد،
و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@Dastan
اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند:
به امام(عج) سلام دادم.
حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:
آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟
من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است.
گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد.
من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است.
اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.
پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.
تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم.
ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست.
مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم.
چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد.
درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم.
🔰🔰🔰🔰
@Dastan
امیر مؤمنان علی (ع):
«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید».
(بحارالانوارج72، ص33.)
🍎🍎🍎🍎🍎
📚 @Dastan 📚
🔷یه معلم مهربونی هم هست🔷
که ۳۰ ساله مراقب ۸۰ میلیون دانش آموزه و از دل و جون براشون مایه گذاشته ❤️
💠ولی امر مسلمین
💠یاور مستضعفین
💠ناجی ایران زمین
💠هادی مشرکین
💠دشمن مستکبرین
رهبر دلها و جانها، امام خامنهای عزیز
🔸🔶روزت مبارک🔶🔸
⚜ @Dastan
1_4719782.mp3
5.21M
#آثار_خواندن_دعای_فرج
🔴 با دعای فرج، هلاک نمی شویم!🆘
‼️ مثَل ما وقتی که برای فرج دعا نمی کنیم، مانند کسی است که به خاطر افتادن در قفس درندگان، زار زار گریه می کند و نمی فهمد که در قفس باز است!
‼️ دیگر کسی نیست که نداند هر گوشه ی جهان چقدر بدبختی و قتل و گرسنگی و غارت ریخته است.
بعد از هزاران سال، هنوز مردم خوشبختی روی زمین نیامده اند که خوشبختی شان دوام داشته باشد و بالاخره از چیزی ننالند.
🔅🔰🔅🔰🔅🔰🔅
⁉️ چاره چیست؟
✅ برای آمدن منجی دعا کنیم تا نجات پیدا کنیم. از چه؟
از مردن در فقر،
از مردن در بی اخلاقی،
از مردن در بی باوری!
از مردن در فتنه های آخرالزمانی که بیش از دو سوم مردم جهان را می بلعند.
✅ امام حسن عسکری(ع)، فرمودند: «به خدا قسم [مهدی] غایب می شود، غیبتی که در ان زمان کسی از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خداوند او را بر اعتقاد به امامتش ثابت بدارد و در دعا برای تعجیل فرج توفیقش دهد.» (1)
📍 آری! در قفس باز است، فقط شیرمردی می خواهد که از درندگان نترسد و آن ابر مرد ایستاده در کنار راه نجات را ببیند. شیرمردی که بداند جهان یک بقیة الله (عج) و یک راه نجات بیشتر ندارد...📍
📚📚 برگرفته از «انتظار، منتظر و تکلیف منتظران»؛ به نقل از مکیال المکارم.
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
❤️🔅❤️🔅❤️🔅❤️🔅❤️
#تلخند
#داستان_بهلول
حکایت راه حل بهلول برای پرداخت پول بخار
🔹🔹🔸🔹🔴🔹🔸🔹🔹
یک روز عربی ازبازار عبور می کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد
هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی
مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت
از بهلول تقاضای قضاوت کرد بهلول به آشپز گفت : آیا این مرد از غذاي تو خورده است؟
آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صداي پول را تحویل بگیر
آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟
بهلول گفت : مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
📚 داستان های آموزنده 📚
👆👆👆👆👆
اگه از این #استیکرها میخوایید
یه سری به این کانال بزنید
🔰💠🔰💠🔰💠🔰
http://eitaa.com/joinchat/559415296C60f704d481
🌴امام على علیه السلام:
🔺هر كس #زيور دنيا، او را خوش آيد،
#فريب ها اختيار دار او خواهند گشت•
📚غررالحكم حدیث 8170
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
animation.gif
20.3K
🌬💨🌬💨🌬💨🌬💨🌬💨
#ضرب_المثل
🌪 باد آورده را باد میبره
در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد .
مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند . هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد ، دستور داد....
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722