✨﷽✨
رسول خدا(ص)فرمودند:
در معراج ، ملکی را دیدم
که هزار هزار دست دارد(یعنی یک
میلیون) و هر دستی هزار هزار انگشت
دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد.
آن ملک گفت: من حساب دانه های
قطرات باران را می دانم که چند تا در
صحرا وچند دانه در دریا می بارد. تعداد
قطرات باران را ازابتدای خلقت تاحال را میدانم
ولی حسابی است که من
از محاسبه کردن آن عاجزم .
رسول خدا (ص) فرمودند: چیست؟
عرض کرد: هرگاه جماعتی از
امت تو باهم باشند و باهم بر تو صلوات
بفرستند من ازمحاسبه ثواب صلوات عاجزم.
📚آثار و برکات صلوات؛ص30
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
🌷اهمیت زیارت عاشورا!
یكى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمى و حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم كه در غرفه اى از غرفه هاى بهشت دور یكدیگر جمع بودند.
از آیت اللّه خادمى احوالپرسى كردم و گفتم : با هم بودن شما یك آیت اللّه و آقاى حاج شیخ عباس قمى یك محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتى دارد كه با یكدیگر یك جا قرار گرفته اید؟
جواب دادند: ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم.
📚كرامات الحسینیه:(على میر خلف زاده) ج2
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸سبب پاکی از گناهان🔸
قَالَ الصَّادِقُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي قَوْلِهِ (تَعَالَى): «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» قَالَ: صَلَاةُ اللَّيْلِ تَذْهَبُ بِذُنُوبِ النَّهَارِ
🍃حضرت امام صادق علیه السلام دربارۀ کلام خداوند متعال: «بی تردید کارهای نیک، گناهان را از بین می برد» فرمودند:
🍃نماز شب، گناهانِ روز را از بین می برد.
📚«الأمالی» شیخ طوسی ص ۲۹۴
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری مینشستند.
نوجوانی با پای معلول، کنار فرات میآمد و مبلغی میگرفت و دست به هر تور ماهیگیری که میخواست میزد و تور او پر ماهی میشد.
این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را میکرد و بیشتر انجام نمیداد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.
علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم و گریه کردم.
او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور میاندازم، از بین همه صیادها ماهیها وارد تور میشوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمیاندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهیهای روزی من که بهخاطر دعای مادر من است در آن تور جمع میشوند.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
سردار اباذری:
شهید عباس دانشگر جوانی کاملا #امروزی بود
و علاوه بر آشنایی با #تکنولوژی های مختلف در شبکه های اجتماعی مختلف هم حضور داشت و در آنها به مبارزه با دشمنان اسلام می پرداخت.
او نمونه بارز یک #جوان.مومن.انقلابی بود چراکه علاوه بر ایمان و اعتقادات قوی، به ویژگی هایی نظیر #انقلابی بودن، #شجاعت و #بی.ادعایی شناخته می شد.
#شهید_عباس_دانشگر 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
زندگی واقعا بسیار ساده است🌸🍃
و چه زیبا میشود که هر صبح
بــــا طـلوع دوبــاره خورشیــد
دلمان را مملو از عشق کنیم و🌸🍃
به باغچه دل خود سری بزنیم
عــلـفهــای هرز را بِـکنـیـم
بـه گـــلهــا آبــی بــدهیم🌸🍃
بــگذاریــم ریـههـایمــان
هـوایـی تــازه بــخـورد
اصلا زنـدگــی کنـیـم🌸🍃
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔺 جهانگیری هم برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی نمودند و فرمودند من حق شما راخواهم گرفت!!
♦️ یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد . به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد و با طنابی گردن قوچ را به دم خرش بست و حرکت کرد.
بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و قوچ را بردند
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود.
بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت :
چرا زنگوله به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکند؟؟
روستایی ساده پیاده شد دید ان مرد درست می گوید.
گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته بودم.
دزد گفت : درست میگویی. قوچی را در دست یک نفر دیدم به آن سوی می برد.
خر را به من بسپار و برو به دنبال گوسفندت.
مرد روستای خر را به دزد سپرد و مدتی را به دنبال گوسفند گشت
اما خسته و نا امید به جایی که خر را به دزد داده بود برگشت دید اثری از خر و آن مرد نیست !
با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد.
بعد از طی مسافتی چند نفر را در حال استراحت در کتار چاهی دید
داستانش را برای آنها بازگو کرد.
یکی از انها گفت:
ان شاالله جبران میشود و ادامه داد ما چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود که افتاده در چاه
چنانچه شنا بلد باشی در چاه برو و کیسه را بیرون بیاور ما هم در عوض پول قوچ و خر را به تو میدهیم.
روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد و لباس خود را به دزدان داد و به ته چاه رفت بعد از کمی جستجو بیرون آمد
ولی نه اثری از دزدان بود نه از لباسهایش...
...................و اما پند داستان....................
♦️درست انتخاب کنین
این بار اگر در انتخابات گول دزدان را بخوریم حتی لباسمان را از تنمان در می آورند...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⭕️حڪایت مرد جوان وزن بى عفت
جوانی دلش ازاوضاع دنيا گرفته بود ودر گوشه خرابه اى نشسته وبه ذكر خدا مشغول بود ودر همين حال لباسها يش رااز تن در آورده ووصله مى زد .
زن بى عفتى از آن جا عبور مى كرد . چشمش به بدن جوان افتاد واورا به فحشا دعوت كرد .
جوان گفت : وزن دستها ى من چه قدر است ؟!
سپس وزن يك يك اعضاى خود را پرسيد وگفت :
كدام عاقلى است كه بخاطر لذت عضو كوچكى همه اعضاِ ى خود را در آتش جهنم بسوزاند ؟!
سپس از جاى خود برخاست نعره اى كشيد وفراركرد.
منبع 👇🏻
📚داستان شگفت آور از عاقبت غلبه بر هوس
تهيه وتنظيم: واحد تحقيقاتى گل نرگس
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔻مردان توجه کنند!!
🔹️سه چیز که زن به آنها نیاز دارد
۱- احترام
۲- تایید شدن
۳- زمانی برای رسیدگی به ظاهرش.
🔹️سه چیز، زن را قلبا شاد می کند
۱- وقتی مورد احترام همه باشد
۲- وقتی اولین بار مادر شود.
۳- وقتی از لحاظ مالی وابسته نباشد.
🔹️سه چیز که زن را نابود میکند
۱- تعریف و تمجید همسرش، از زنی دیگر
۲- مبهم بودن آینده اش
۳- ازدست دادن پدر و مادر، همسرو فرزندش
🔹️ سه چیز که زن به آنها افتخار می کند
۱- عاطفه اش
۲- اصل و نصبش
۳- نجابتش
🔹️سه چیز که زن را وادار می کند از زندگی شما، برود
۱- خیانت
۲- عیب جویی از او
۳- عدم احساس امنیت
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨گل صداقت ✨
سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .
وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .
دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم .
روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت .
سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد...
روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .
لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•