❣این تنها یک وصیتنامه نیست، بلکه یک دردنامه است که حاوی دردهای درونم میباشد و یک عشقنامه است که عشقم را به معبودم نشان میدهد. و یک سوزنامه است که بیان کننده سوزشی است که از عشق الله در وجودم میباشد...
پیام من به ملت ایران این است که در حفظ اسلام بکوشند و بدانید که اسلام با ریختن خون بهترین عالمان و مومنان و جوانان شیعه به دست ما رسیده است و با ریختن خون حسین بن علی''ع''و امامان معصوم''ع''به دست ما رسیده است. پس ای مردم همیشه با اسلام باشید و با اسلام زندگی کنید و با اسلام خود را بسازید و سرانجام با اسلام بمیرید و حیات جاودانی بگیرید. خداوند را فراموش نکنید زیرا اگر خداوند را فراموش کردید خودتان را هم فراموش میکنید. آن وقت است که خیال میکنید همه چیز انسان دنیا و مادیات دنیاست؛ ولی حقیقت غیر از این است. برای مال دنیا حرص نزنید زیرا که شما را سعادتمند نمیکند. اعمال صالح انجام دهید زیرا این عمل انسان است که در قبر و برزخ و در قیامت انیس و مونس اوست...
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: #نعمت_الله_خانی
تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۲/۳۱
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸
محل شهادت:هورالهویزه
نام عملیات:خیبر
✾📚 @Dastan 📚✾
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅حکایتی شنیدنی از دقت کمنظیر آیتالله درچهای در رعایت حقوق مردم
🔰#استاد_انصاریان
✾📚 @Dastan 📚✾
❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️
#داستان_آموزنده
🔆بوی شما را دوست دارم
💥امام صادق علیه السلام به همراه پدرشان امام محمّد باقر علیه السلام از خانه خارج شده و به سمت مسجدالنّبی حرکت کردند. جمعی از شیعیان در مکانی میان قبر و منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم حاضر بودند. امام باقر علیه السلام نزد ایشان رفتند و به آنها سلام کردند. شیعیان از جا برخاستند و جواب سلام حضرت را محترمانه دادند. امام باقر علیه السلام به آنها نگاهی محبّت آمیز کرده و فرمودند:
💥«به خدا سوگند که من بوی شما را دوست دارم. پس با پارسایی و کوشیدن در عمل خود، مرا در این محبّت یاری رسانید و بدانید که ولایت (و دوستی) ما جز با تقوا و کوشش به دست نمیآید. هر گاه هر کدام از شما بندهای را به امامت گیرد، باید به کردار او عمل کند.»
📚الکافی، ج 8، ص 212 سالنامه حدیث نور 1380
✾📚 @Dastan 📚✾
☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘
#داستان_آموزنده
🔆زید بن صوحان
🌱از پیامبر صلیالله علیه و آله نقل شد که فرمود: هرکس دوست دارد مردی را بنگرد که بعضی از اعضایش در رفتن به بهشت پیشی میگیرد، زید بن صوحان را ببیند.
🌱در جنگ قادسیه (نهاوند) دست چپش قطع شد. با یک دست در جنگ جمل همراه امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و وصیت کرد:
وقتی کشته شدم خونهایم را نشویید و با لباس مرا دفن کنید، میخواهم نزد خدا با دشمن مخاصمه کنم.
🌱وقتیکه ضربت عمرو بن سبره بر زید زده شد، بر زمین افتاد؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام به بالین او آمد و فرمود: خدا رحمت کند که هزینهات اندک و کمک تو به حکومت و دیگران بسیار بود.
🌱زید سرش را بلند کرد و گفت: «ای امیرالمؤمنین! خدا تو را پاداش نیک دهد، به خدا سوگند همانند تو خداشناسی سراغ ندارم. تو در کتاب خدا مقام شامخی داری که خدا در دل تو بسیار بزرگ است. من تو را رها نکردم تا [مبادا] در پیشگاه خدا خوار باشم.»
🌱🌱امام صادق علیهالسلام به شیعیان فرمود: «شما برای بهشت خلق شدید و در آن نعمتهای شماست و به سوی بهشت میروید.»
📚الکافی، ج 8، ص 365
✾📚 @Dastan 📚✾
💚 از آیت الله بهجت پرسیدند :
🔶چه کار کنیم حتماً دعایمان مستجاب شود و استجابت یقینی و قطعی گردد؟🤔
🔶فرمودند :
👈«یکی از چارهجوییهای شرعی
برای استجابت دعا و برآورده شدن
حاجت خود این است که شخصی
که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند
و از خدا بخواهد که،تمام گرفتاریهای
مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و
مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند.
و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند،
برآورده شود؛ 👌
💚👌زیرا در این صورت ملک برای خود انسان دعا میکند و دعای ملک مستجاب میشود.💚
🔶👈 اینگونه دعا کردن در حقیقت دعای به خود به طور معکوس است.»
🔶و موجب #استجابت_دعا خود شخص میشود.
#آیت_الله_بهجت_ره
✾📚 @Dastan 📚✾
✨شب و آرامشی دیگر
خداوند کنار توست
و آماده برای شنیدن
آرزوهایت را با عشق
برایـش تـعریـف کــن….
🍃🍃شبتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺
#داستان_آموزنده
🔆پیرزنان بهشت نمیروند
🌴صفیه، عمّه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم روزی نزد حضرتش آمد، درحالیکه پیر شده بود، گفت: یا رسولالله! دعا کن تا من به بهشت بروم.
🌴پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم از باب مزاح فرمود:
🌴«زنان پیر به بهشت نخواهند رفت.» صفیه از مجلس بیرون آمد و گریست. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم تبسّم کرد و فرمود: به او بگویید که اوّل زنان پیر، جوان میشوند، بعد به بهشت میروند و این آیه را خواند:
🌴«بهدرستی که بیافریدیم زنان را در دنیا آفریدنی، پس ایشان را دخترانی بکر در آخرت خواهیم گردانید.»*
📚سورهی واقعه، آیهی 34
🌻امام صادق علیهالسلام به شیعیان فرمود: «شما برای بهشت خلق شدید و در آن نعمتهای شماست و به سوی بهشت میروید.»
📚الکافی، ج 8، ص 365
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺
#داستان_آموزنده
🔆امام امیرالمؤمنین
🌾ابن عباس گفت: در خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم نشسته بودیم که علی بن ابیطالب علیهالسلام وارد شد و گفت: سلام بر شما یا رسولالله!
🌾پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: سلام بر تو ای امیرالمؤمنین و رحمت و برکات خدا بر تو باد!
🌾علی علیهالسلام عرض کرد: یا رسولالله شما زندهاید و ما را بهعنوان امیرالمؤمنین خطاب میفرمایید؟!
🌾فرمود: یا علی دیروز درحالیکه من با جبرئیل مشغول صحبت بودم، از نزدیک من گذشتی و سلام نکردی، جبرئیل گفت: اگر امیرالمؤمنین سلام میکرد، پاسخ او را میدادیم.
🌾علی علیهالسلام گفت: «یا رسولالله من دیدم شما با دحیه کلبی خلوت نموده، سرگرم صحبت هستید، خوش نداشتم رشتهی صحبت شما را با سلام کردن قطع نمایم.» (چون پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرموده بود: هرگاه دیدید دحیهی کلبی نزد من است؛ کسی بر من وارد نشود، زیرا جبرئیل بهصورت دحیه ی کلبی که زیبا صورت و هم شیر (برادر رضاعی) پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود، بر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم ظاهر میشد.)
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: او دحیه ی نبود، جبرئیل بود؛ از او پرسیدم چگونه علی علیهالسلام را امیرالمؤمنین نامیدی؟
🌾جبرئیل گفت: «خداوند در جنگ بدر به من وحی فرمود: بر محمّد فرود آی و او را امر کن که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب را دستور دهد درصحنهی جنگ بین دو کوه جولان دهد و کرّ و فرّ نماید؛ چه آنکه ملائکه دوست دارند، او را در حال جولان بین دو صف (مسلمانان و مشرکان) ببینند، پس در آن روز خدای تعالی از عالم امر او را امیرالمؤمنین نامید.»
🌾بنابراین تو یا علی امیر کسانی باشی که در آسمان هستند و امیر کسانی که در زمین هستند و امیر کسانی که درگذشتهاند و آنانی که باقی هستند. پس نه پیش از تو امیری بوده و نه بعد از تو امیری خواهد بود. از این رو جایز نیست کسی که خدای تعالی او را به این نام نامگذاری نکرده (امیرالمؤمنین) خوانده شود.
با مردم اینگونه برخورد کنیم، ص 41 -غایه المرام، ص 18، ح 12
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🦋🌱🌱🦋🌱🌱🦋🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆بُخارا
✨امیر اسماعیل سامانی، اولین پادشاه سامانی بود که ابتدا از طرف برادرش امیر نصر سامانی، حکومت بخارا را داشت. هنوز چندی از مدّت حکمرانی او نگذشته بود که رعیتنوازی او باعث شد که تعداد زیادی گردش را گرفتند. فتنه جویان، امیر نصر، برادر بزرگ را تحریک کردند و او لشکری فراوان از سمرقند برای سرکوبی برادر کوچکش امیر اسماعیل، عازم کرد و در روز درگیری، سپاه امیر نصر شکست خوردند و خودش هم فرار کرد و به دست یکی از سربازان امیر اسماعیل گرفتار شد. او را دستبسته نزد امیر اسماعیل آوردند. همه فکر میکردند که او دستور قتل برادر بزرگ را میدهد ولی بالعکس، او از اسب پیاده شد و ران برادرش را بوسید و دستور داد که خیمهای رو به روی خیمه خودش به او اختصاص بدهند و گفت:
🌱«تو همان برادر بزرگتر منی و من از طرف تو مشغول خدمتگزاری بر بخارا هستم، هر چه رأی تو باشد.» بعد برادرش را روانه سمرقند کرد و در سال 279 امیر نصر وفات یافت و تمام ماوراءالنهر در اختیار امیر اسماعیل قرار گرفت.
📚اخلاق روحی؛ پند تاریخ، ج 2، ص 99
✾📚 @Dastan 📚✾