✍اضطرار سالك و گشايش درهاي استجابت
🔹هر چه معرفت بيشتر باشد، عمل با ارزش تر است... نيك بنگر كه در حضور پروردگار، رفتارت چگونه است و تقصير خود را هميشه مدنظر داشته باش، كه همين امر تو را به باب كرم حضرت حق، رهنمون شود، و توفيق رعايت آداب حضورش را از او طلب نما و زبان حالت اين آيه شريفه باشد كه «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء» آيا كسي هست كه آنگاه كه مضطر و درمانده اي او را بخواند، جواب گويد و گرفتاريش را برطرف سازد؟! در اين هنگام است كه ابواب قبول به رؤيت گشوده مي شود و آنكه نجات دهنده هر درمانده اي است، دعاي تو را اجابت مي كند.
📚اسرارالصلوه
▪️ميرزا جواد ملكي تبريزي رحمة الله علیه
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زندگے خانه ایست
🌿با هزاران پنجره
🌸دلت را به سوے هر
🌿ڪدام بگشایی
🌸زندگے سهم تو را از
🌿همانجا میدهد
🌸پنجره ے عشق را بگشا
🌿ڪه وجودت را از آن سرشار ڪنی
🌸یکشنبه تون پراز خوبی ها 🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆بیمه حسینی
تازه به حسينيه مذكور آمده بوديم به خاطر كمبود روشنائى در فضاى عمارت و احتياج به پريز اضافى در آشپزخانه كابل مسى و ضخيمى با فشار قوى در مسير و گذرگاه واردين از كنار ديوارها و بعضى را از زير قاليها عبور داده بوديم غافل از اينكه در روز عاشورا به خاطر زيادى جمعيت و ازدحامى كه به وجود مى آيد ناچار بوديم فرشهاى بعضى از نقاط حسينيّه را جمع كنيم تا پايمال نشود روز سيزده محرم كار هيئت تمام شد و كليه اثاث ضبط شد نوبت به جمع كردن كابل مسى شد كه از درب ورودى حسينيّه تا انتهاى آشپزخانه امتداد داشت در موقع حلقه كردن كابل ناگهان متوجه شديم مقدارى از آن در اثر پايمال شدن زير پاى مردم چنان ضربه و فشار ديده كه روكش كابل از بين رفته بطورى كه تمام سيمهاى مسى آن قسمت ظاهر شده و كليه سيمهاى مثبت و منفى با آن قدرت فوق العاده جريان الكتريسيته باهم تماس داشته و به بركت و نظر آقا سيد الشهداء علیه السلام هيچ عكس العملى از قبيل خاموشى و غيره در بر نداشته و بايد گفت سيم مسى كابل كه از نظر قانون علمى خود هادى جريان الكتريسيته بوده و براى انتقال سريع برق آنهم برق قوى آمادگى و اثر فورى داشته چگونه با پاى برهنه عرق كرده عزاداران ملاطفت ورزيده و نه تنها كسى را در اثر برق زدگى نكُشته بلكه جرقه اى هم نزده است چرا كه عزاداران و عاشقان كوى حسينى با اعتقادات پاك خود جانشان در سازمان قدرت آن حضرت گوئى بيمه شده است .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆استجابت دعا در حائر
در مزار بحار از كامل الزيارة از ابى هاشم جعفرى روايت شده كه وارد شدم بر حضرت هادى ع در حالى كه آن بزرگوار تب دار و عليل بود. فرمود يا اباهاشم بفرست مردى از دوستان ما را كه برود به حائر آقا ابى عبداللّه الحسين علیه السلام و دعا كند براى شفاى من ، گفت :
حسب الامر از خدمت حضرت مرخص شدم و در بين راه با على بن هلال برخورد كردم ، گفته هاى حضرت را به او گفتم و از او التماس كردم كه به حائر آقا سيد الشهداء علیه السلام برود گفت سمعا و طاعه ، چشم آقاجان ولى من مى گويم كه حضرت هادى ع از حائر آقا امام حسين علیه السلام افضل تر است بنابراين از او جدا شدم و برگشتم خدمت آقا امام هادى ع و ماجرا را براى حضرت عرض كردم و گفتم كه على بن هلال همچنين گفت : حضرت هادى از حائر افضل تر است . حضرت فرمود: به او بگو كه پيغمبر ص از خانه كعبه و از حجر الاسود بهتر بود اما در عين حال دور خانه كعبه طواف مى كرد و استلام حجر مى نمود. بدانكه براى خدا بقعه هائيست كه خدا دوست دارد در آن بقعه ها دعا شود و اجابت فرمايد و حائر آقا ابى عبداللّه الحسين علیه السلام از آن بقعه هائيست كه دعا مستجاب مى شود.
📚توسلات ، 116.
✾📚 @Dastan 📚✾
# سخنان ناب و زیبا
🌺🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
🍃
✍🏻‼️ مقایسه عجیب و غیر منطقی
👈🏻 چون فلان آقای اهل مسجد فلان اشتباه را کرد ، پس من دیگر مسجد نمی روم !
👈🏻 چون فلان کس نماز خوان ، فلان کار را انجام داد ، پس من دیگه نماز نمیخوانم !
👈🏻 چون فلان خانم چادری ، فلان اشتباه را انجام داد ، پس من دیگه چادر نمی پوشم !
👈🏻 چرا هیچ کس نمی گوید : چون فلانی که بنز آخرین سیستم سوار ، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شوم ؟
چرا هیچ کس نمی گوید : چون فلان خانم که این همه طلا و جواهر دارد ، فلان اشتباه را مرتکب شد ، من دیگر از طلا و جواهرات استفاده نمی کنم .
👈🏻 چرا ما سریع از دین مایه می گذاریم ، نه از دنیا .
👈🏻 آگاه باشیم که هیچ کس به غیر از پیامبر اسلام « صل الله علیه و آله و سلم » معصوم نیست .
👈🏻 پس هر کسی ممکن است ، اشتباه کند . انسان ممکن الخطا است ،👈🏻 جایز الخطا نیست !
🍃
🌺🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
شکرگزار باشید که لباسی برای پوشیدن
غذایی برای خوردن
و جایی برای خواب دارید♡❣️
⚘
خدا هر روز یک مشت معجزه در جیبش می ریزد
و می آید و در نزدیک ترین جا به تو ملحق می شود
جایی به نزدیکی رگ گردنت
او از بس به تو نزدیک است
در آستینت معجزه پیدا می کنی
و به پیامبری تازه مبعوث بدل می شوی
با یک مشت پر از معجزه که از آستینت در آمده♡❣️
⚘
خدایا شکرت!
برای اینکه کنار منی
هرگز مرا ترک نکردی
و همیشه مرا دوست داشتی♡❣️
⚘
خداوند در اندوه و خنده
در تلخی و شیرینی است
در پشت همه چیز
یک هدف الهی وجود دارد
بنابراین حضور الهی در همه چیز هست♡❣️
✾📚 @Dastan 📚✾
قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.گفت:
حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین عليه السلام بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟
همینطور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود.
چند شب بعد #شهید شد.
#امام_حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد...
#شهیدمحمدباقرمؤمنیراد
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆 درب اژدها در مسجد كوفه
جابر از امام باقر عليه السلام نقل مى كند: روزى امير مومنان على عليه السلام در مسجد كوفه مشغول سخنرانى بود، ناگهان مردم ديدند: اژدهائى از يكى درهاى مسجد، وارد شد مردم خواستند، او را بكشند، على عليه السلام كسى فرستاد كه دست نگهدارند، مردم از كشتن او، خوددارى كردند، و او سينه كشان ، خود را به پاى منبر رساند، و برخاست و روى دمش ايستاد و به امير مؤ منان عليه السلام سلام كرد، حضرت اشاره كردند كه بنشيند، تا خطبه تمام شود، پس از خطبه ، به او فرمود:
تو كيستى .
او گفت : من عمر بن عثمان ، فرزند خليفه شما بر طايفه جن هستم ، پدرم از دنيا رفت و به من وصيت كرد، تا به حضور شما بيايم ، و راءى شما را بدست آورم ، تا چه دستور بفرمائيد.
امير مؤ منان عليه السلام او را به تقوى و پرهيزگارى سفارش نمود، و او را به عنوان جانشين پدرش ، منصوب نمود، او را خداحافظى كرد و رفت ...
جالب اينكه از اين جريان به بعد، آن درى كه آن ، اژدها از آن وارد مسجد شد، به عنوان باب العثمان (در اژدها) ناميده شد كه يادآور، اين خاطره عجيب بود، نقل مى كنند: وقتى كه بنى اميه روى كار آمدند (براى ازدياد بردن اين حادثه ) مدتى فيلى را در كنار آن در، بستند، و كم كم آن در را به عنوان باب الفيل (در فيل ) ناميدند، و خواستند با اين دسيسه ، فضائل على عليه السلام را از خاطره ها، محو كنند.
📚 اصول كافى ، ط آخوندى ، جلد 1 ص 396.
✾📚 @Dastan 📚✾
❣#ازخودشناسی_تاخداشناسی
جسمت هدیه خداست ,ذهنت هدیه خداست" نه ذهنیتت "
روحت هم مال خداست اگر امانتدار خوبی باشید یعنی شاکر خدایی
🔹خدا دیدنی نیست رد پای خدا را دنبال کن حضورش را در زندگیت میبینی
♦️خودت را دوست بدار تا بتوانی خدارا ملاقات کنی چون تو از روح خدایی😍
بمحض اینکه خودت را نوازش کنی و خودت را دوست داشته باشی مسیر زندگیت باز میشود و خداوند را میشناسی.
کسی که خودشناسی کند میتواند خدای خودش را بشناسد .
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆قضيه پاسبان و مرحوم حاج شيخ
در زمان رضاخان فقط شش نفر از روحانيون جواز عمامه داشتند و لاغير. من خود ((مرحوم آية اللّه آقاى ميرزا مهدى اصفهانى )) رضوان اللّه تعالى عليه را ديده بودم كه سربرهنه كلاه را بدست خودشان مى گرفتند و شخص مرحوم حاج شيخ هم جواز عمامه نداشتند، ولى از طرف شهربانى سفارش شده بود كه مزاحم ايشان نشوند، مضافاً باينكه ماءمورين هم آن بزرگوار را مى شناختند.
يك پاسبان رذلى در كلانترى بازار بزرگ بود كه خليى مزاحم زنان مى شد و روسرى آنها را پاره مى كرد. ((آقاى حاج على آقا ضياء)) كه از مردان متدين مشهد بود و با اكثر علماء رابطه دوستى داشت و نسبت به مرحوم حاج شيخ بسيار ارادت مى ورزيد، اين داستان را ايشان يا ناظر بوده اند و يا ناقل و قدر مسلم وقوعش آن روزها جزء وقايع مسلم بود.
روزى مرحوم حاج شيخ با همان عمامه و عباى كرباسين سوار بر الاغ بوده و از بازار بزرگ محل حمام شاه عبور مى كرده اند. آن پاسبان نانجيب بدنبال حاج شيخ براه افتاد و فرياد مى زده است كه بايست ، با تو هستم بايست ؛ تا رسيده است به حاج شيخ و مهار الاغ را گرفته .
مرحوم حاج شيخ فرموده بودند با كه هستى ؟ چه مى گوئى ؟
دفعةً لرزشى بر اندام او مستولى شده ، بسوى قهوه خانه اى كه اول بازار بود فرار كرده و با اندامى لرزان و زبانى از ترس الكن ، از اشخاصى كه در قهوه خانه مشغول چائى خوردن بوده اند مى پرسد او كيه ؟ او چكاره ست ؟
اشخاص مى گويند: چطور شده ؟ آيا چيزى به او گفتى ؟
مى گويد: مى خواستم بگويم اين عمامه چيست به سرت ، يك نگاه به من كرد و گفت : چه مى گوئى ؟ تمام بدنم به لرزه آمده است ، مى ترسم بميرم .
مردم به او مى گويند: بدبخت او به تو رحم كرده است وَالاّ ممكن بود تو را سوسكى بسازد. ((العزة لله وللرسول وللمؤ منين )).
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾