📌«شهادت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)»
✨پیامبر خدا فرمودند:
«حسن از من است و من از اویم. هر که او را دوست بدارد خداوند دوستش دارد.»
🔹امام حسن پس از کناره گیری از حکومت با رفتار و کردار خود، امت اسلام را به جنایتهای معاویه و عاملان او در سراسر مناطق اسلامی آگاه کرد. وجود امام حسن (علیهالسلام) برای معاویه و نقشههای شوم او از جمله جانشینی یزید که مخالف با صلحنامهاش با امام بود، با مشکلاتی همراه بود.
◾️لذا معاویه از طریق اشعث بن قیس، دخترش جعده را که همسر امام بود، وسوسه کرد و او را به شهادت آن حضرت ترغیب و تطمیع نمود. امام (علیهالسلام) با نوشیدن زهر، مسموم و به مدت چهل روز بستری شد تا این که در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری قمری، و۳۲ سال پس از رحلت پیامبر (ص) در مدینه به شهادت رسید.
💫امام حسین (علیهالسلام) به تجهیز بدن مطهر برادرش پرداخت و سپس جهت تدفین آن در کنار مرقد پیامبر (ص)، اقدام به تشییع جنازه نمود.
🔻 بنیامیه و مخالفان اهلبیت با تحریک عایشه بنت ابی بکر با تیرباران کردن پیکر مطهر امام حسن ع مانع تدفین بدن آن حضرت در جوار مرقد پیامبراکرم شدند. لذا پیکر حضرت را به بقیع بردند.
✨امام حسین (علیهالسلام) در برابر حرمت شکنیهای بنیامیه و مخالفان فرمود: «سوگند به خدا اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که در پای جنازه او به اندازه حجامت ، خونی ریخته نشود، میدیدید که چگونه شمشیرهای الهی از نیام بیرون میآمدند و دمار از روزگار شما برمیآوردند.»
#تقویم_تاریخ
#۲۸صفر
#شهادت_امام_حسن
✾📚 @Dastan 📚✾
🔘 خُلق نیکوی حضرت محمد صلیالله علیه و آله
🔳 آیت الله ناصری (ره):
▫️ خداوند، چند چیز را در قرآن عظیم شمرده است. خدایی که خود عظیم است، اگر چیزی را عظیم بشمارد، عظمت آن فوق العاده است.
یکی از مواردی که خداوند عظیم، آن را عظیم شمرده خُلق عظیم نبی اکرم است. در قرآن فرمود:
📜 اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم. (سوره قلم، آیه چهار: و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.)
❇️ زمانی که نبی اکرم به مدینه آمدند و اسلام رونقی گرفت، روستای دور افتادهای بود که حدود هزار نفر جمعیت داشت. یک نفر از اشرار این منطقه بود که بسیار بد و خونریز بود. آن شرور دید که اهل این منطقه، خیلی ناراحتند. پرسید:
🔹 چه شده است؟ چرا اینقدر ناراحتید؟
▫️ گفتند:
🔸 یک نفر به مدینه آمده و ادعای پیغمبری میکند و همه خدایان ما را زیر سؤال برده و منکر شده است. ما از این ناراحتیم که تمام خدایان ما را کنار زده است و دین تازه ای آورده و میگوید:
🔶 خدا یکی است.
▫️ گفت:
🔹 شما چه میخواهید؟
▫️ گفتند:
🔸 اگر بتوانی خون این شخص را بریزی و او را بکشی، آنچه دلت بخواهد، به تو میدهیم.
▫️ گفت:
🔹 فردا سر او را برای شما میآورم.
▫️ آن شرور، حرکت کرد و بعد از ظهر مدینه رسید. نماز پیغمبر در مدینه تمام شده بود و عربها به منزل خود رفته بودند. حضرت هم داشتند، به منزل میرفتند. عرب شرور به پیغمبر رسید؛ در حالی که آن حضرت را نمیشناخت؛ لذا از خود پیغمبر پرسید:
🔹 این محمد که میگویند، کجاست؟
▫️ حضرت فرمودند:
🔸 او را چه کار داری؟
▫️ عرض کرد:
🔹 من از فلان منطقه هستم و شنیدهام ادعای پیغمبری کرده و منکر خدایان ما شده است. آمده ام سر او را برای خویشانم سوغات ببرم.
▫️ فرمودند:
🔸 الآن بعد از ظهر است و هوا گرم. شما هم تازه رسیدهای و خسته هستی. غذا هم که نخوردهای. بیا برویم منزلِ ما استراحت بکن، غذایت را بخور، خوابت را برو. سر حال که شدی، من دست محمد را در دستت میگذارم.
✨ حضرت او را به منزل آوردند و عبای خود را پهن کردند و گفتند:
🔸 روی آن بنشین.
▫️ آن عرب غذایش را خورد و مشغول استراحت شد.
☀️ کم کم آفتاب او را گرفت. حضرت، مقابل آفتاب ایستادند و با بدن مبارکشان، روی صورت این عرب، سایه انداختند، تا آفتاب به او نتابد.
⏳ خواب آن عرب طول کشید و پیغمبر عرق کردند. عرقهای پیغمبر، روی صورت این جوان چکید و بیدار شد. دید که این آقا بالا سر او نشسته و از شدت گرمای آفتاب صورت او از عرق خیس شده است. بلند شد و گفت:
🔹 آقا! چرا این طور کردی؟ چرا من را شرمنده کردی؟ خدمتی به من کردی که احدی نکرده است.
▫️ و عذر خواهی کرد.
حضرت فرمودند:
🔸 دیدم خستهای و خواب هستی. نخواستم بیدارت کنم و بگویم آفتاب تو را گرفته است. بالای سر تو نشستم که آفتاب تو را اذیت نکند.
▫️ آن عرب بلند شد و گفت:
🔹 وعده کردی که دست محمد را در دستم بگذاری. برویم محمد را پیدا کن و دست او را به دست من بده.
🤝 حضرت دستشان را آوردند جلو و فرمودند:
🔸 بگیر.
▫️ جوان نگاهی نکرد و گفت:
🔹 چه را بگیرم؟
▫️ گفت:
🔸 دست من را. من محمدم.
▫️ این جوان به حضرت نگاهی کرد و با خودش گفت:
🔹 عجب! این زندگی و این اخلاق او است؟!
❇️ شهادتین را جاری کرد و به حضرت ایمان آورد و گفت:
🔹 من میروم همه مردم شهرمان را مسلمان میکنم.
💡 حضرت، همه اعمال و رفتارشان بهگونهای بوده است که برای ما معلم و الگو باشند.
⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری
🏷 #شهادت_حضرت_محمد صلیالله علیه و آله #آیت_الله_ناصری (ره) #خودسازی
✾📚 @Dastan 📚✾
✅علامه محمدتقى جعفرى
✍اغلب انسانها، به خاطر عدم محاسبه در تمايلات و خواستههاى خود، در دامهاى پولادين زندگى مىكنند و با تمام سادهلوحى يا رياكارى، نامش را «زندگى آزادانه» مىگذارند!
✾📚 @Dastan 📚✾
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایراد محتوایی مقام معظم رهبری به شعر استاد محمد سهرابی در رابطه با امام حسن مجتبی علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
26.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ ماجرای طلب حلالیت پیامبر (ص) از مردم، در بیانات رهبر حکیم انقلاب. ۱۳۸۰/۲/۲۸
🔹۲۸ صفر، سالروز شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسن علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆خشم پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) از سخن بلال
عصر رسول خدا (ص ) بود بانوئى دردمند و رنجور از دنيا رفت ، هر كس با خبر مى شد طبق معمول مى گفت : آن زن از دنيا راحت شد، چنانكه روزمره شنيده مى شود كه اگر كسى در اين دنيا بسيار در رنج و درد باشد و بميرد مى گويد راحت شد، بلال حبشى نيز بر اين اساس ، به حضور رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) آمد و گفت :
ماتت فلانة فاستراحت : فلان زن مرد و راحت شد.
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) از اين سخن بلال خشمگين شد و به او فرمود: انّما استراح من غفر له : بدانكه كسى راحت شود كه مورد آمرزش قرار گيرد يعنى هر كسى كه - در هر حال باشد - بميرد، راحت نمى شود، بلكه آغاز ناراحتى او است جز كسى كه بر اثر ايمان و تقوى ، آمرزيده گردد، چنين كسى راحت مى شود.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆رد مصالحه قريش
هنگامى كه پيامبر اسلام دعوتش را در مكّه آشكار كرد، مشركان از راههاى گوناگون به كارشكنى پرداختند، ولى نتيجه نگرفتند، سرانجام براى مطالعه نزد ابوطالب عموى پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) آمدند و گفتند: برادر زاده تو به خدايان ما ناسزا مى گويد و عقائد جوانان ما را فاسد كرده و بين ما تفرقه افكنده است ، ما براى مصالحه به اينجا آمده ايم ، به او بگو اگر كمبود مالى دارد، آنقدر از ثروت دنيا براى او جمع كنيم كه ثروتمندترين مرد قريش گردد، و اگر رياست مى خواهد ما حاضريم او را رئيس خود گردانيم .
ابوطالب پيشنهاد مشركان را به آنحضرت ابلاغ كرد، پيامبر (ص ) فرمود:
لو وضعوا الشمش فى يمينى والقمر فى يسارى ، ما اردته ، و لكن كلمة يعطونى ، يملكون بها العرب و تدين بها العجم و يكونون ملوكا فى الجنة .
:اگر آنها خورشيد را در دست راست من ، و ماه را در دست چپ من بگذارند، من به آن (در برابر قبول چنين پيشنهاد) تمايل ندارم ، ولى به جاى اينها، در يك جمله با من موافقت كنند، تا در پرتو آن جمله بر عرب حكومت كنند و غير عرب نيز در آئين آنها در آيند، و در آخرت سلاطين بهشت گردند.
ابوطالب پيام پيامبر را به آنها ابلاغ كرد، آنها (كه خبر از آن جمله نداشتند) گفتند: يك جمله كه سهل است اگر ده جمله هم باشد مى پذيريم ، بگو آن چيست ؟
پيامبر (ص ) (توسط ابوطالب به آنها) پيام داد كه آن جمله اين است :
تشهدون ان لا اله الا اللّه و انى رسول اللّه : گواهى دهيد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، و من رسول خدا هستم .
مشركان ، از شنيدن اين سخن سخت وحشت و تعجّب كردند و گفتند: آيا ما 360 خدا را رها كنيم و تنها به سراغ يك خدا برويم ، براستى چه چيز عجيبى ؟!
آيات 4 تا 7 سوره صاد در اين باره نازل گرديد، كه در آيه 5 از زبان مشركان مى خوانيم كه گفتند:
اجعل الالهة الها واحدا ان هذا لشيى عجاب .
آيا او (پيامبر) به جاى آنهمه خدايان ، يك خدا قرار داده ؟، براستى چنين قراردادى عجيب و شگفت آور است .
به اين ترتيب پيامبر (ص ) در برابر هر گونه مصالحه و سازش با مشركان ، مخالف كرد و براى حفظ توحيد الهى هيچگونه چراغ سبزى به آنها نشان نداد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
تصمیم بگیر
با دلخوشیهایِ ساده
معادله پیچیدهٔ زندگی را دور بزنی...
در خنده اسراف کن
و به غم پشت پا بزن...
با باران همآواز شو
و خوشید را لمس کن...✨️
برایِ بودن در شادیها بهانه نیاور...
گذشته را به دفترِ خاطراتت بچسبان
و از دلخوشیهایِ بندانگشتی ساده نگذر...🌱
خودت را دوست بدار 🩷
✾📚 @Dastan 📚✾