eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✍مرد نمازگزار و شیطان ☘مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا🏫 پوشید و راهی خانه خدا شد.🚶   ⚠️در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.🏡   ✅مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد!   🔷او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.🚶   💥در راه به مسجد، با مردی که چراغ🔦 در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.؟؟🤔 👨‍💼مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..   ♥️از این رو چراغ آوردم 🔦تا بتوانم راهتان را روشن کنم.   ✋مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. 🔯همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.🙏 ⛔️مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. 🙏مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.😳 مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟؟؟.🤔   مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان👿 هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..😳   👿شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) 💟وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. ⭕️من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. 🌹به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.🙏   ✅بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم ❇️ نتیجه : کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیردریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد. این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید. ان شاءالله ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸🔶 این روزها بیشتر دعا بخوانیم! زمانی اقدامات برای ریشه‌کن شدن ویروس کرونا و یا کشف درمان آن محقق می‌شود که این تلاش‌ها در راستای خواست الهی قرار گیرد! این روزها که تمام گردهمایی‌های دینی محدود شده است، بیشتر از همیشه دعا بخوانیم و به یاد خدا باشیم، زیرا زمانی خواست انسان از قوّه به فعل درمی‌آید که خدا اجازه صدور آن را بدهد، همان طور که در آیه ۲۹ سوره تکویر آمده‌است: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَسْقَطْتَنِی مِنْ عَیْنِکَ فَمَا بَالَیْتُ و من را از چشمت انداختی و اهمیت ندادم ... +یــادش بــخیر زمانی برایم مـــهم بود از چــشم تو نیفتم... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸 از چرخ فلک گردش یکسان مطلب وز دور زمانه عدل سلطان مطلب روزی پنج در جهان خواهی بود آزار دل هیچ مسلمان مطلب 🌸 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
📔 سرخپوست پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت: در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ایی وجود دارد مانند، مبارزه ی دو گرگ! که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است. کودک پرسید: پدر کدام گرگ پیروز می شود؟ پدر لبخندی زد و گفت: گرگی که تو به آن غذا می دهی.👌 مواظب گرگ های اطرافمون باشیم👍 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸مقام والای حضرت عباس (علیه السلام) از زبان امام صادق (علیه اسلام) 🔸امام جعفر صادق (علیه السلام) در فراز نخست اذن ورود به حرم حضرت عباس (علیه اسلام) می فرماید : سلام خدا و سلام فرشتگان مقّربش و سلام پیامبران مرسل و بندگان شایسته اش و سلام تمام شهیدان و صدّیقان ، سلام هایی پاک و طیّب ، در صبحگاهان و شامگاهان بر تو باد ای فرزند امیرالمومنین (علیه اسلام) .سپس امام صادق (علیه اسلام)  در ادامه زیارت حضرتش می فرماید : شهادت می دهم که نسبت به جانشین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام تسلیم بودی ، حضرتش را تصدیق نمودی و در شأن وی وفا ورزیدی و خیرخواهی نمودی. سپس امام صادق (علیه اسلام)  تنها حضرتش را در میان سایر شهیدان به این خطاب مخاطب فرموده که خدا لعنت کند آن را که حق تو را نشناخت و حرمت تو را پاس نداشت از این عبارت معلوم می شود که سایر شهدا به این میزان از فضیلت دست نیافته اند ، هرچند هر کدام را حق و حرمتی عظیم است. 📚ترجمه (العباس) علّامه مقّرم صفحه 231 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸شما جانبازان در حال مبارزه‌اید.. 🔻 رهبر معظم انقلاب: «شماها که جانباز هستید، همین الان در حال مبارزه‌اید... همین که شما روی ویلچر نشسته‌اید یا روی تخت دراز کشیده‌اید یا با محرومیّت از بیناییِ چشم یا دست یا پا، دارید در کوچه و بازار حرکت می کنید، یک مبارزه است؛ چرا؟ چون نشان‌دهنده‌ی ابتلاء و محنت بزرگ این ملّت در یک دوران سخت است. شما در واقع مثل یک تصویری، مثل یک تابلویی دارید جنگ را و دفاع مقدّس را به همه‌ی کسانی که شما را می‌بینند نشان می دهید... خود این حضور شما و نفْس وجود شما، یک مبارزه، یک بیان و یک تبلیغ است.» ۱۳۹۴/۶/۲۹ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
من یک وقتی از امام 'ره'پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می‌آید و دوست دارید؟ فرمودند: و ! اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است. هر دو عاشقانه حضرت‌ آقا 💚 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
○حکمت انگشترتان این بود که از تن پارہ پارہ تان، دستی که مانده را راحت تر بشناسیم. ○ دستی که سال ها به سوی معبودتان دراز کردید دست جانبازیتان که دست تمنایتان شده بود. عشق بر دست که نماد آرامش روح است و شما آن را به دست کردید چون می دانستید قرار است به آرامشی ابدی رهایی یابید. ○ غم و غصه هایتان، دردهایتان از وجود مبارکتان رهانیده می شوند. معنی عشق همین است که شما به راستی می دانستید کجا به دست کنید. به همان دستی که ماند تا یاد علمدار کربلا را دوباره زنده کند. ○ در سرزمین عراق بر روی زمین افتاد تا علم و علمدار روحی تازه کند در دلها شما علمدار بودید بابا: علمدار حرم و کرامت وانسانیت. بی سر و سامان و حیران و سرگردان به دنبال گوشه ای از شما بودیم که عقیقت به روح و جانم رسید این تمام سهم ما از شما بود. ○اینکه چگونه انگشترتان را به دستم رساندید بماند بین من و شما قول میدم همانطور که خواستی علمدار خوبی برای علمت باشم حضرت پدر زینب سلیمانی 🌷 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
👤 آیت الله مجتهدی(ره) : چیزهایی که به درد شما نمی خورد را نگوئید. خیلی حرفها هست که ما می زنیم و به خاطرش نامه عمل مان را سنگین میکنیم. حرفهای بیهوده را ترک کنید. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ درسی که یک سیب‎زمینی فروش به حجت الاسلام قرائتی داد 🔹سفارشی از عارف الهی مرحوم آیت الله بهاء الدینی که استاد قرائتی را به گریه انداخت ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
اگر نمیدونید مزاج چیه و دچار کدوم غلبه مزاج هستید و اگر دچار اضافه وزن ، زانودرد ؛دیسک کمر ؛کبدچرب، دیابت، بیماری های گوارشی، ارتروز؛ وبیماری های پوستی ... هستید با ورود به کانال اصول طب خیراندیش اصولی و صحیح، درمان شوید 🔴تقویت سیستم ایمنی بدن جهت درمان ویروسها 👇 درکانال اصول طب 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2650079234C6d92946707 🌺🍃 🏖 @TebNew 🍎دعای دفع شر ویروس ها
📚 داستان های آموزنده 📚
اگر نمیدونید مزاج چیه و دچار کدوم غلبه مزاج هستید و اگر دچار اضافه وزن ، زانودرد ؛دیسک کمر ؛کبدچرب،
✅درمان دیسک کمر گردن ؛آرتروز ؛سیاتیک ورماتیسم بدون جراحی و هزینه 💥فقط باچند کار ساده وشگفت انگیزدر کانال خیراندیش، 🔴 وسرفه وسرماخوردگی وتقویت ریه فقط با2ترکیب خانگی 🔴درمان باتوجه به 💜چند شبه را آب کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/2650079234C6d92946707
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 کرامتی زیبا از ( سلام الله علیه ) 📌زهری می‌گوید: خدمت حضرت علی بن الحسین علیهما السلام بودم. یکی از اصحابش وارد شد، امام از او پرسید: چه خبر؟ عرض کرد: یا ابن رسول الله! فعلا گرفتار چهار صد دینار قرضی هستم که راهی برای پرداخت آن ندارم زیرا عیال وارم و مخارج ایشان را نمی توانم تامین کنم. حضرت زین العابدین علیه السلام به شدت گریه نمود. عرض کردم: یا ابن رسول الله! چرا گریه می‌کنید؟! فرمود: مگر گریه برای مصائب و گرفتاریهای بزرگ نیست؟ عرض کردم: همین طور است. فرمود: کدام مصیبت از این بزرگتر که مؤمن حرّ برادر خود را گرفتار ببیند و نتواند رفع گرفتاریش را بنماید یا او را مبتلا به فقر و تنگدستی بیابد ولی امکان رفع آن نباشد. زهری گفت اطرافیان امام متفرق شدند. بعضی از مخالفین با یکدیگر می‌گفتند: تعجب است از این خانواده که ادعا می‌کنند هر چه در زمین و آسمان است مطیع آنها است و خداوند درخواست آنها را رد نمی کند و باز اعتراف می‌کنند که نمی توانند رفع گرفتاری از یک مؤمن خاص خود بنمایند. این حرف به همان کسی که مقروض بود رسید؛ خدمت زین العابدین علیه السلام رسیده و عرض کرد: فلانی و فلانی چنین گفته اند! سخن آنها بر من از فقرم ناگوارتر است. امام علیه السلام فرمود: خداوند اجازه گشایش برای تو داد، بعد رو به کنیزی نموده و فرمود: افطار و سحری مرا بیاور، کنیز دو گرده نان آورد. فرمود: این دو گرده نان را بگیر که دیگر چیزی پیش ما نیست. خداوند به وسیله همین دو گرده، گشایش خوبی به تو خواهد داد. آن مرد دو گرده را گرفت و وارد بازار شد و نمی دانست آنها را چه کند. در اندیشه قرض و خرج خانواده بود. گاهی شیطان او را وسوسه می‌کرد که این دو گرده نان چگونه می‌تواند رفع ناراحتی تو را بنماید، در این موقع به ماهی فروشی برخورد که یک ماهی گندیده داشت، گفت: این ماهی پیش تو مانده و این گرده نان پیش من است. ممکن است یک گرده نان را بگیری و همان ماهی مانده را بدهی؟ ماهی فروشی قبول کرد. نان را گرفت و ماهی را داد. در بین راه به مردی برخورد که نمک نامرغوبی داشت، به او گفت: مایلی این نان خشک را بگیری و همان نمک نامرغوب را بدهی؟ قبول کرد، آن مرد ماهی و نمک را به خانه آورده و گفت: این ماهی را با نمک درست می‌کنم. همین که شکم ماهی را شکافت، دو مروارید غلتان درون او یافت و سپاس خدای را به جای آورد. در همین بین که شاد و خرم بود، ناگهان درب خانه به صدا آمد. پشت درب رفت تا ببیند کیست، دید صاحب ماهی و صاحب نمک هر دو آمده اند! گفتند: ما و خانواده مان هر چه کوشش کردیم این نان را بخوریم دندان به آن کارگر نبود. فکر کردیم تو خیلی گرفتار و مبتلا هستی، نان را برای خودت آوردیم و آنچه در مقابلش از ما گرفته ای، به تو بخشیدیم! دو نان را از آنها گرفت؛ پس از رفتن آنها درب را بست. در این موقع فرستاده حضرت زین العابدین علیه السلام رسیده و گفت: مولایت می‌فرماید: تو به آرزویت رسیدی! اینک نان ما را برگردان که کسی جز ما نمی تواند آن نان را بخورد! دو مروارید را به قیمت گزافی فروخت و قرضش را پرداخت و وضع مالی اش بسیار خوب شد. برخی از مخالفین گفتند: عجب اختلافی بین این دو حالت است که علی بن الحسین علیهما السلام مدعی است نمی تواند رفع تنگدستی از دوستش بنماید ولی او را دارای ثروتی عظیم می‌کند! حضرت زین العابدین علیه السلام فرمودند: قریش نیز همین سخن را به پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌گفتند که چگونه کسی که در موقع هجرت از مکه تا مدینه را به دوازده شبانه روز (نه کمتر) طی می‌کند، می‌تواند در یک شب به بیت المقدس برود و در آنجا آثار پیمبران را مشاهده کند. سپس زین العابدین علیه السلام فرمود: اینها از کار خدا و دوستان خدا با او غافلند. به مقامهای بلند نمی توان رسید مگر با تسلیم در مقابل خدا و ترک اظهار نظر، و رضا به آنچه او صلاح می‌داند. دوستان خدا بر گرفتاریها و ناراحتیها صبر می‌کنند و دیگران چنین صبری ندارند و خداوند در مقابل این شکیبایی، آنها را به تمام آرزوهایشان می‌رساند. با وجود این، آنها جز خواست خدا را نمی خواهند. 📚بحارالانوار؛ج۴۶،ص۲۰📚 ✾📚 @Dastan 📚✾•
🙋‍♀سلام به تمام سرزمینم🙋‍♀ ✔️ در ایتا رو میخام بهتون معرفی کنم👏👏👏 🔥🔥 و 🔥🔥 ✅دوخت تمیز💯💯💯💯💯💯 ✅قیمت مناسب 💯 ✅تنوع بیش از 💥۵۰مدل چادر💥💯 ✅امکان تعویض💯💯💯💯 با این 😔😔 💯💯اگه چادر عیدتو هنوز نخریدی به خاطر کرونا😔😔به این کانال یک سری بزن ضرر نمیکنی💯💯👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3519086613C7dae38f0e7
💥💥 آغاز ویـــــــژه انگشتر به مناسبت فرا رسیدن 💛💛💛 🔺فروش بدون واســــــطه || با مناسب ترین قیــــــمت 😍📢 ⚜ ویـــــژه مـــــاه شعبـــــان⚜ 💛 انگشتــــــر رو فقط بیا و ببین😍 https://eitaa.com/joinchat/595394603C3772a474f7 🇮🇷کار دست هنرمندان ایرانــــــی🇮🇷
🌸🍃🌸🍃 قافله اي از مسلمانان كه آهنگ مكه داشت، همين كه به مدينه رسيد چند روزي توقف و استراحت كرد و بعد از مدينه به مقصد مكه به راه افتاد. در بين راه مكه و مدينه، در يكي از منازل، اهل قافله با مردي مصادف شدند كه با آنها آشنا بود. آن مرد در ضمن صحبت با آنها، متوجه شخصي در ميان آنها شد كه سيماي صالحين داشت و با چابكي و نشاط مشغول خدمت و رسيدگي به كارها و حوايج اهل قافله بود، در لحظه اول او را شناخت. با كمال تعجب از اهل قافله پرسيد: اين شخصي را كه مشغول خدمت و انجام كارهاي شماست مي شناسيد؟ - نه، او را نمي شناسيم، اين مرد در مدينه به قافله ما ملحق شد، مردي صالح و متقي و پرهيزگار است. ما از او تقاضا نكرده ايم كه براي ما كاري انجام دهد، ولي او خودش مايل است كه در كارهاي ديگران شركت كند و به آنها كمك بدهد. معلوم است كه نمي شناسيد، اگر مي شناختيد اين طور گستاخ نبوديد، هرگز حاضر نمي شديد مانند يك خادم به كارهاي شما رسيدگي كند. مگر اين شخص كيست؟ اين، (علي بن الحسين زين العابدين) است. جمعيت آشفته بپا خاستند و خواستند براي معذرت، دست و پاي امام را ببوسند. آنگاه به عنوان گِله گفتند: اين چه كاري بود كه شما با ما كرديد؟! ممكن بود خداي ناخواسته ما جسارتي نسبت به شما بكنيم و مرتكب گناهي بزرگ بشويم. امام: (من عمدا شما را كه مرا نمي شناختيد براي همسفري انتخاب كردم؛ زيرا گاهي با كساني كه مرا مي شناسند مسافرت مي كنم، آنها به خاطر رسول خدا زياد به من عطوفت و مهرباني مي كنند، نمي گذارند كه من عهده دار كار و خدمتي بشوم، از اينرو مايلم همسفراني انتخاب كنم كه مرا نمي شناسند و از معرفي خودم هم خودداري مي كنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نايل شوم). ✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴لطفا کسانی که دارند وارد کانال شوند😱 ❌در این کانال شخصیت های کشوری شدیدا مورد قرار میگیرند😑 👈اگر میخوای اطلاعات سیاسیت بالا باشه و جلوی دیگران کم نیاری پس در این کانال عضو شو👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2427518998C64cc7dd436 با کلیک کن(آزادی بیان داریم)
درزمان قديم که يخچال نبود، خنك‌ترين آب قنات در تهران، قناتى بود كه بعدها زندان قصر در آن ساخته و بنا شد. بعد از آن، هركس به زندان مي‌افتاد، مي‌گفتند رفته آب خنك بخوره. و اين اصطلاح بعدها شامل همه زنداني‌هايي شد كه به زندان مي‌افتاد ⬜️ قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیم پول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میداد برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن خونه هاشون, الکی تعارف میکردن که تو رو خدا شب پیش ما باشین!!! از اونجا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد... ⬜️ جامهای شراب در قدیم دارای هفت خط بودند و هرکس بنا بر ظرفیتش تا یک خط خاص میتوانست شراب بنوشد. این خطها عبارت بودند از ۱-مزور ۲-فرودینه ۳-اشک ۴-ازرق ۵-بصره ۶-بغداد ۷-جور. هرکس شراب خوار قهاری بود و میتوانست تا خط هفتم شراب بخورد به هفت خط معروف میشد. بعضی مواقع شخصی برای خودنمایی تقاضای پر کردن جام تا خط هفتم میکرد ولی نمیتوانست همه شراب را بنوشد.در اینجا دوستانش برای حفظ آبروی او تا خط جور ,شراب او را سر میکشیدند و اصطلاح جور کسی را کشیدن از اینجا ضرب المثل گردید اصطلاح "بوق سگ" چیست؟ اینکه گفته می شود از صبح تا بوق سگ سر کارم!! در قدیم بازارها دارای چهار مدخل بودند که شبانگاهان انان را با درهای بزرگ می بستنذ. وتمامی دکانها نیز به همین طریق قفل می شدند .از انجا که همیشه احتمال خطر میرفت،نگهبانانی نیز شب در بازار پاسبانی میدادند. به دلیل اینکه نمی توانستندتمامی بازار را کنترل کنند ، سگهای وحشی به همراه داشتند که به جز خودشان به ** دیگری رحم نمی کردند. پاسبانان شب، در ساعت معینی از شب، در بوق بزرگی که ازشاخ قوچ بود ، با فاصله زمان معینی می دمیدند . بدین معنا که عنقریب سگها را دربازار رها خواهیم کرد . دکانداران نیز سریع محل کسب خود را ترک کرده وبه مشتریان خود میگفتند دیر وقت است وبوق سگ را نواختند. از ان زمان بوق سگ اصطلاح دیر بودن معنا گرفته ! به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست. ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه ! وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید. ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آب‌هایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد! چون دیگر فروشنده‌ها از این داستان آگاه شدند، همگی ماست‌ها را کیسه کردند!!! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين... اگه جالب بود كپى كنيد برايه دوستانتون تا اونها هم لذت ببرن... ✾📚 @Dastan 📚✾•
🗣 ندایی تکان دهنده که هر روز سر داده می‌شود ✴️عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلنَّهَارَ إِذَا جَاءَ قَالَ يَا اِبْنَ آدَمَ اِعْمَلْ فِي يَوْمِكَ هَذَا خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ عِنْدَ رَبِّكَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَإِنِّي لَمْ آتِكَ فِيمَا مَضَى وَ لاَ آتِيكَ فِيمَا بَقِيَ وَ إِذَا جَاءَ اَللَّيْلُ قَالَ مِثْلَ ذَلِكَ. ✍🏻 امام صادق عليه السلام فرمودند: وقتی روز می‌شود، به مردم ندا دهد: "اى فرزند آدم، در اين روز كار نيكى كن تا من در روز قيامت نزد پروردگارت براى تو گواهى دهم، زيرا من در گذشته پيش تو نيامدم و پس از اين هم نزدت نيايم." و شب هم همين سخن را گويد. 📚الکافی، ط_الاسلامیه، ٢/٤٥٥ ❌ فراموش نکنیم که از ما دربارهٔ عمرمان سؤال خواهد شد که چگونه گذراندیم؟! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍پنج چیز که اگه از دست بره هیچوقت نمیشه اونارو برگردوند! ➊ سنگ وقتـی ڪه پرتـ بشه ➋ موقعیت وقتی ازدست بره ➌ حـرف وقـتـی زده بشـه ➍ زمـان وقـتـی بگـذره ➎ دل وقتۍ بشـڪنه! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃🌸🍃 امام سجاد علیه السلام : سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است : اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى باشد. سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد. ۷۵ص۱۴۱
زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند ، 🔸وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم. 🔹زن میگوید خدا رحیم است و میرود. 🔸سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که او فرزندی ندارد ، زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود. 🔸سال سوم پیامبر زمان ، زن را با کودکی در آغوش میبیند. 🔸پبامبر با تعجب از خداوند متعال سوال کرد :بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟ وحی رسید : 🔸هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. 🔹با دعا سرنوشت تغییر میکند... از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاه الهی در بزنید تا در باز شود... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•