eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
چوب و هیزم در برابر طلا هیچ ارزشی ندارد. اما هنگام غرق شدن نجات جان ما به همان تکه چوب بی ارزش وابسته است و آنجا حاضریم طلاهایمان را به دریا بریزیم اما آن تکه چوب را دو دستی می چسبیم و به طلاهایمان توجهی هم نمیکنیم. هیچوقت دوستان خود را از دست ندهید حتی اگر شده مانند تکه چوبی باشند. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسرانه 💑 از راه هــای مختلف محبت خــود به همــسرتان را ابراز کنیــد! 🔸اگر جزو کسانی هستید که مهارت ابراز محبت را ندارند، هر از گاهی از راه‌های عمومی‌ تر و مطمئن‌تر برای ابراز محبت استفاده کنید. 🔸مثلا گل بخرید یا پیامک‌های عاشقانه‌ای که به دستتان می‌رسد را گزینش کنید و برای نامزد یا همسر خود بفرستید. 🔸وقتی مرد به مناسبت‌های مختلف به نامزد یا همسرش هدیه می‌دهد، از یک سو علاقه‌ی خود را ابراز می‌کند و از سوی دیگر محبت طرف مقابل را به سوی خود جلب می‌کند. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسفرانه❤ بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم البته میدونستم یه روز شهید میشن ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!! یکے از اقوام 4شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن و خبر شهادت رو دادن دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم ولے اصلا به فکرم نمیرفت حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم نزدیک ساعت 9 بود پدرشوهرم تماس گرفت با من و گفت میگن روح الله زخمی شده دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده داریم هی بهش میگیم بیا عقب ولے قبول نمیکنه پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت من بازم باورم نمیشد دیگه برادرم اومد دنبالم بازم تا خونه بهم نگفت دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد و خیلے سخت بود اون لحظه.... #همسر_شهید #شهید_روح_الله_قربانی🌹 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام: گذشت، تاجِ مکارم اخلاق است الإمامُ عليٌّ عليه السلام :العَفوُ تاجُ المَكارِمِ غررالحكم حدیث 520 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨خدایا بہ حرمت ماه رمضان ✨نیکو ترین سر نوشتها حلالترین روزیها ✨ودلمان را جویبار رحمتت برای ما مقدر کن 🌾 بسم الله الرحمن الرحیم 🌾 الهی به امیدتو #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌ 🔴لحظه‌ورودحضرت‌زهرا(س)به‌قیامت روزی پیامبر خدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: پدر جان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز، رنجم می دهد. پیامبر(ص) فرمودند: آری دخترم! آن روز، روز بزرگی است؛ امّا جبرئیل از سوی خداوند برایم خبر آورد، من اوّلین کسی هستم که برانگیخته می‌شوم. سپس ابراهیم و آنگاه همسرت، علیّ بن ابی طالب. پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوی تو می‌فرستد. وی هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار می‌سازد. آنگاه اسرافیل لباس‌های بهشتی برایت می‌آورد و تو آنها را می‌پوشی. فرشته دیگری به نام زوقائیل مرکبی از نور برایت می‌آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار می‌شوی و زوقائیل آن را هدایت می‌کند. در این حال، هفتاد هزار فرشته با پرچم‌های تسبیح پیشاپیش تو راه می‌روند. اندکی که رفتی، هفتاد هزار حورالعین، در حالی که شادند و دیدارت را به یکدیگر بشارت می‌دهند، به استقبالت می‌شتابند. به دست هر یک از حوریان منقلی از نور است که بوی عود از آن بر می‌خیزد ... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حرکت می‌کنند. فاطمه جان، هنگامی که به وسط جمعیّت حاضر در قیامت می‌رسی، کسی از زیر عرش پروردگار، به گونه‌‌ای که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد می‌زند: چشم‌ها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدّیقه فاطمه، دختر پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند. هنگامی که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدی، مریم دختر عمران، همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبالت می‌آید و بر تو سلام می‌گوید. آنها سمت چپت قرار می‌گیرند و همراهت حرکت می کنند. آنگاه مادرت خدیجه، اوّلین زنی که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم‌‌های تکبیر در دست دارند، به استقبالت می‌آیند. وقتی به جمع انسان‌ها نزدیک شدی، حوّاء با هفتادهزار حورالعین به همراه آسیه نزدت می‌آید و با تو رهسپار می‌شود. 📚 بحارالأنوار، ج ‏43، ص 225. •✾📚 @Dastan 📚✾•
دﯾﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ ﺗﻠﻔﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ... ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻤﺎﻥ ﻗﻄﻊ ﺷﻮﺩ . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ... ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺑﻮﻕ ﻣﯿﺰﻧﺪ .... ﺑﻮﻕ ﻣﯿﺰﻧﺪ ... ﺑﻮﻕ ﻣﯿﺰﻧﺪ ... ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ . ﺍﻻﻥ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ . ﺷﻤﺎﺭﻩ " ﺑﯿﺮﻭﻥ " ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ : " ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﮕﯿﺪ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺵ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ " ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺮﻓﺘﻪ " ﺑﯿﺮﻭﻥ " ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻥ .... ﺑﺮﻭ ﭘﯿﺸﺶ .... ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ .... ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺑﻮﺳﺶ ﮐﻦ .... ﺻﻮﺭﺗﺘﻮ ﺑﭽﺴﺒﻮﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ .... ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻦ .... ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ .... ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﻩ " ﺑﯿﺮﻭﻥ " ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺑﮕﺮﺩﯼ ... ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ " ﺑﯿﺮﻭﻥ " ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ!!! •✾📚 @Dastan 📚✾•
19.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖عجایب قرآن 🔴10معجزه از قرآن کریم #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
👨‍👩‍👦‍👦 ادب رو با ادب به بچه‌ها آموزش بدیم 🔸ادب یک صفت شخصیتیه و هم یک مهارت که میشه اونو یاد گرفت‌.کودکان ادب رو از پدر ومادر خودشون یاد میگیرن. میگی چجوری؟ 🔸مادر و پدر اگه به فرزندشون احترام بذارن‌عکس‌العمل بچه هم در برابر والدینش رفتار خوبی میشه 🔸گاهی اوقات متاسفانه والدین با بی احترامی و بی ادبی رفتار بد رو به فرزندشون یاد میدن. 🔸رفتار شما جلوی بچه‌تون چطوریه؟ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚#داستان_کوتاه #مراقبت پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت:تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد:همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره...باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد،اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت:بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت:مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن! #حــدیث‌ ❤️قال امام صــادق علیه السلام: اگر دوست ‌دارى خداوند بر #عمرت بيفزايد پدر و مادرت را خــوشحال ڪـــن. 📚مــيزان الحڪمه ج 8 ص 135 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
سهم‌شان از سفره انقلاب، غیرت و ایثار بود. می‌دانستند که در دنیا ماندگارِ ابدی نیستند، زمین خدا، تشک و یک پتوی کهنه سربازی، رواندازشان بود. اما با این شرایط سخت، ماندند تا حرف روح‌الله بر زمین نماند و دشمن زبون تار و مار شود. کجایند مردان بی‌ادعا #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام: با چيره شدن بر عادتهاست كه مى توان به بالاترين مقامات رسيد بِغَلَبَةِ العاداتِ الوُصولُ إلى أشرَفِ المَقاماتِ غررالحكم حدیث 4300 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•