🌺🍃
بین من و رهبر عزیزم عهدیست
تا کور شود هر که نتواند دید
سید علـــ💜ـــی حسینی خامنهای
فرمانده ارشد سپاه مهدیست
🌸💐🌸💐🌸💐🌸
🌷امام سید علی خامنه ای🌷
..... 📚@Dastan 📚.....
📒
لقمان عليه السلام در سفارش به فرزند خود فرمود :
فرزندم!
از جمله چيزهايى كه بايد در برابر دشمنت به آن مسلّح شوى و در نتيجه، او را به خاك افكنى، اين است كه با او به زبان چرب و نرم سخن گويى و وانمود كنى كه از وى خرسند هستى، و از او دورى مكن كه آنچه در انديشه ات مى گذرد بر او آشكار مى شود و در نتيجه، خودش را در برابر تو آماده مى سازد.
لقمانُ عليه السلام في وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ :
يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ فَتَصرَعُهُ المُماسَحَةُ وإعلانُ الرِّضا عَنهُ ، ولا تُزاوِلْهُ بِالمُجانَبَةِ فيَبدُوَ لَهُ ما في نَفسِكَ فَيتَأهَّبَ لَكَ
🔹 الأمالي للصدوق : 766/1031
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔶
🔸
حضرت امام(ره) به نقل از آيت الله شاه آبادي (ره) مي فرمايند:
«به قول استاد بزرگوار ما، شيطان سگ درگاه خداست اگر کسي با خدا آشنا باشد؛ او را اذيت نمي کند...
(وازطرفي) شيطان نمي گذارد کسي که با صاحبخانه آشنايي ندارد وارد خانه شود.
پس اگر ديدي شيطان با تو سر وکار دارد بدان کارهايت از روي اخلاص نيست...
اگر شما مخلصيد چرا چشمه هاي (علم و) حکمت از قلب شما بر زبان شما جاري نشده است؟!
با اين که در حديث آمده است که هر کس چهل صبح براي خدا اخلاص ورزد چشمه هاي حکمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود.
پس بدان اعمال ما براي خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بي درمان همين جاست.»
📒شرح اربعين امام خمینی (ره)
•✾📚 @Dastan 📚✾•
شيبه هذيل خدمت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت :
مرا كلامى تعليم فرماييد كه خدا مرا به آن سود دهد و آسان باشد.
فرمود: در پس هر نماز بگوى :
اللهم اهدنى من عندك
و افض على من فضلك
و انشر على من رحمتك
و انزل على من بركاتك .
بعد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمودند:
آگاه باش اگر با آن روز قيامت آيد و آن را عمدا ترك نكرده باشد خدا برايش هشت در بهشت را باز نمايد از هر يك كه خواهد داخل شود
----------
👈مفاتیح الجنان
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺
از حضرت علامه طباطبایی ره سوال شد؛ مقصود از این حدیث قدسی چیست که خداوند سبحان می فرماید:
"من أطاعنی,أطعته"
هرکس از من اطاعت کند, من از او اطاعت می کنم
جواب:
جمله ی "أطعته" کنایه از "أطعت له کل شیء" یعنی همه موجودات را منقاد و مطیع او قرار می دهم .
چنان که در حدیث قدسی دیگر می فرماید:
ای پسر آدم من بی نیازی هستم که هرگز نادارنمی گردم,
از دستوراتم اطاعت کن تا تو را نیز چنان بی نیاز گردانم که هرگز نادار نشوی.
ای پسر آدم, من زنده ی فناناپذیر هستم, از دستوراتم اطاعت کن تا تو را نیز زنده ی فناناپذیر گردانم,
ای فرزند آدم ,من به هر چیز بگویم:موجود شو, بی درنگ به وجود می آید, از دستوراتم اطاعت کن تا تورا نیز چنان گردانم که به هر چیز بگویی موجود شو, بلا فاصله ایجاد شود.
---------------
منبع حدیث قدسی : بحارالانوار،ج۹۳،ص۳۷۶روایت۱۶
نقل از کتاب : در محضر علامه طباطبایی ,ص,۳۶۹
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔰
شايسته است كه مرد هر روز از عطر استفاده كند،
اگر هر روز نتوانست، يك روز در ميان عطر زند و چنانچه اين هم مقدورش نبود جمعه ها را ترك نكند.
پيامبر صلى الله عليه و آله :
لايَنبَغى لِلرَّجُلِ أَن يَدَعَ الطّيبَ فى كُلِّ يَومٍ فَإن لَم يَقدِر عَلَيهِ فَيَومٌ و َيَومٌ لا، فَإِن لَم يَقدِر فَفى كُلِّ جُمُعَةٍ وَ لا يَدَع؛
كافى(ط-الاسلامیه) ج6، ص510، ح4
•✾📚 @Dastan 📚✾•
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
امروز، احساس کردی که
بیماری ات سبک شده.
با خودت گفتی غسل می کنم و نماز را پشت سر امام می خوانم.
🌺همین کار را هم کردی، ولی بین خطبه ها، بیماری ات دوباره شدت گرفت.
🌺رُمیله از شنیدن مو به موی شرح حالش از زبان امام تعجب کرده بود.
تعجبش وقتی بیشتر شد که امام، به او فرمود:
❤️« هیچ زن و مرد مؤمنى بیمار نمى شود مگر این که ما هم به خاطر او بیمار مى شویم. و اندوهى به او نمى رسد جز این که ما هم اندوهگین مى شویم.
و هیچ دعایى نمى کند مگر این که ما آمین🙏 مى گوییم. وقتی هم که سکوت کند ما برایش دست به دعا برمی داریم»
🌺رمیله پرسید: فقط با اهالی این شهر اینطورید؟
❤️امیر اهل ایمان، علی بن ابیطالب علیه السلام جواب فرمود که:
❤️« هیچ زن و مرد مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم.»(مکیال المکارم، ج 1، ص 503، بحارالانوار،ج 51، ص 140)
..... 📚 @Dastan 📚.....
باذکر صلوات برا سلامتی وظهور آقا امام زمان عج
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🍃🌺
|❤️ هدیه خاص مرحوم نخودکی به امام خمینی 💜|
👌 در سفری که امام خمینی به مشهد مقدس مشرف شده بودند ، درصحن امام رضا با سالک الی الله حاج حنسعلی نخودکی مواجه شده و از ایشان راجع به علم کیمیا سوال مینمایند.....
سپس مرحومـ نخودکی به امام میفرماید:
اگرمن علم کیمیا را به شما یاد بدهم شما میتوانید با آن کوه و در و دشت را طلا کنید ، اما اکنون یک راهی به شما یاد میدهم که از کیمیا بهتر باشد.
🌺🍃 🌺🍃 🍃🌺
و آن اینکه بعد هرنماز واجب این اعمال ساده را انجام دهید. 👇👇
⭕️یکبار آیت الکرسی را تا "وهوالعلی العظیم" میخوانی
⭕️یک دور تسبیحات حضرت زهرا را میگویی
⭕️سه بار سوره " قل هو الله " را میخوانی
⭕️ سه بار بر محمد و آل محمد صلوات میفرستی
⭕️ سه بار این آیه مبارکه را میخوانی
" وَ مَن یَتَّقِ الله یَجعَل لَه مَخرَجا و یَرزُقُه مَن حَیثُ لا یَحتَسِب وَ مَن یَتَوَکَّل عَلی الله فَهُوَ حَسبُه اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِه قَد جَعَل اللهُ لِکُلِ شَی قَدرا "
..... 📚 @Dastan 📚.....
یکی از علمای مشهد می فرمود :
روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید .
گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم
و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت .
بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .
بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم .
از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟
گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.
.
حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که
برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .
📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 )
#عاقبت_شوخی_با_نامحرم
•✾📚 @Dastan 📚✾•
« روزی آقا فرمودند:
یکی از ثروتمندان رشت که در نجف اشرف ساکن بود دختر خود را به ازدواج یک روحانی سید که خیلی فقیر بود در آورد،
از آنجایی که خانم در خانواده ثروتمند بزرگ شده بود به هیچ وجه حوصله غذا درست کردن برای آقا را نداشت.
شبی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را در خواب دید،
حضرت به او فرمود:
دخترم، چرا با پسرم خوشرفتاری نداری و برای او غذا درست نمی کنی؟
وی در خواب جواب داد که من حال غذا درست کردن برای این آقا را ندارم.
حضرت اصرار کردند و او همان جمله را تکرار کرد.
تا اینکه حضرت زهرا علیها السلام فرمودند:
شما فقط مواد لازم خورشت را آماده بکن و داخل قابلمه بریز و روی چراغ بگذار، لازم نیست که دستکاری کنی.
در این هنگام از خواب بیدار شد و تعجب کرد، بعد به عنوان امتحان همان کار را انجام داد، وقت ظهر یا شام وقتی سرپوش را از قابلمه برداشت دید غذا آماده است و عطر خورشت خانه را معطر کرد.
وی همواره به این صورت غذا می پخت و حتی روزی مهمان داشتند مهمان گفت من در طول عمرم اینطور غذا نخورده ام.
تعجب اینکه آن خانم با اینکه این کرامت را بارها می دید، باز حوصله درست کردن غذا را نداشت. »
#زنی_تنبل_که_خواب_حضرت_زهرا_س_دید 👆
•✾📚 @Dastan 📚✾•
.
آقای بوق
می گویند مسجد شاه تعداد قابل توجهی توالت داشت که نه تنها مورد استفادۀ مسجد بروها و نمازگزاران قرار می گرفت بلکه به داد عابرین هم می رسید و حداقل باعث می شد این دسته نیز گذارشان به مسجد بیفتد.
حکایت می کنند که آفتابه داری آنجا بود که آفتابه ها را پس از مصرف یکی یکی پر می کرد و در اختیار مراجعین قرار می داد.
اگر شما می خواستید که آفتابۀ قرمز رنگ را بردارید به شما می گفت آن آبی را بردار.!
اگر می خواستید آفتابۀ آبی را بر دارید می گفت آن مسی را بردار.!
اگر دستتان به سمت مسی می رفت می گفت آن سبز را بردار ....!
یک نفر از او پرسید که چه فرقی می کند که من کدام آفتابه را بردارم؟
گفت: اگر من تعیین نکنم که کدام را برداری، #پس_من_اینجابوق_هستم!!
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅ غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند ⇩
" اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ "
🔶 مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند .
🔶 عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود.
🔶 يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد.
🔶 ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟
"از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)"
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨
#داستان_شگفت_انگیز_علما
💠حضرت آیت الله بروجردی می فرمودند:
🔺در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد.
حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مایوس شدند.
تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستجات عزاداری به منزل ما می آمدند ،نشسته بودم اشک می ریختم.
درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود.
در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که بسر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم.
مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود گرفتم و به چشم خود مالیدم.
فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم. و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه بکلی کسالت آن رفع شد.
بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم.
💐در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می گفتند:
به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد.
📚مردان علم در میدان عمل، جلد۱
•✾📚 @Dastan 📚✾•
♨️غیرت و حیا چه شد؟
🔅شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب های خود مینویسد:
«روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید:
آیا شاهدی داری؟
🔻زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.
قاضی از گواهان پرسید:
گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد.
💠گواهان گفتند:
سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است.
چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید!
👌شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟
برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟!
هرگز! هرگز!
من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمیدهم که چهرهی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
🌷چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.»
✅چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.
•✾📚 @Dastan 📚✾•