دعـــــــــا ميکنم در آخرین روزهای ماه صفر:پيامبر،مشکل گشای غمهايتان .
امام حســـــــيــن؛ خريدار اشکهايتان.
حضرت ابوالفضل،گره گشايتان،
غريــــــــــب مدينه؛ شفاعت خواهتان.
خورشــــــــيد طوس؛ ضامن دعاهايتان،
ومهــــــــدی فاطمه؛ سايبان دلهایتان باشد.
الهـــــــی آمیــــــــن
برای سلامتی و ظهور آقاامام زمان صلوات.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
📚 @Dastan 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مشکلی علی(ع) با مردم چه بود؟!
🔻داستان عجیب تاریخی که تا حالا نشنیدهاید!
📽پردهبرداری از راز ناگفتۀ غربت علی(ع)
⬇️⬇️⬇️❣متن زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام ❣
🌿🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌿🌹
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وَلِىَّ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا عَمُودَ الدّینِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَةِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ اِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ اِسْماعیلَ ذَبیحِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسى کلیمِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِی
وَلِىِّ اللَّهِ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ
سَیدَىْ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّةِ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عَلىِّ بْنِ الْحُسَینِ
زَینِ الْعابِدینَ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ
مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبآرِّ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الصِّدّیقُ الشَّهیدُ اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا الْوَصِىُّ الْبآرُّ التَّقِىُّ اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیتَ الزَّکوةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیک الْیقینُ
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
⬇️⬇️⬇️💕متن صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💕
🌺🍃 بسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم 🌺🍃
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃
📚@Dastan 📚
🔴🔵 عجیب ولی واقعی:
🌺 چند سال قبل که یکی از شهدای مدافع حرم را به معراج شهدای تهران آورده بودند به خانواده اش اطلاع دادند که برای دیدن شهید می تونند به معراج شهدا مراجعه کنند.
وقتی خانواده شهید به معراج شهدا مراجعه کردند مسئولین معراج شهدا بهشون اعلام کردند که متاسفانه شهید اشتباها به مشهد فرستاده شده و منتظر بمانید تا بعد از برگرداندن شهید از مشهد مجدد به شما اطلاع بدیم.
🌺 اما خانواده شهید اعلام کردند اصلا اشتباهی در کار نبوده و شما مرتکب اشتباهی نشدید بلکه این خواست خود شهید بوده که به مشهد بره
🔴 چون چند روز دیگه شهادت امام رضا (ع ) هست و شهید ما در طول زندگی اش هر سال در روز شهادت امام رضا هر طوری که بود خودش را به مشهد می رسوند و امسال هم به این طریق خودش را به مشهد رسانده.
🔵 شادی روح شهدا صلوات
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
📚 @Dastan 📚
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
گنجشك خودش را انداخت روي عباي امام انداخت و
جيغ مي زد و نوكش را تند تند به هم مي زد . امام رو كردند به من: "عجله كن اين چوب را بگير برو زير سقف ايوان مار را بكش." چوب را برداشتم و دويدم . جوجه هاي گنجشك مانده بودند توي لانه و مار داشت حمله مي كرد بهشان . مار را كشتم و برگشتم با خودم مي گفتم امام و حجت خدا بايد هم با زبان همه ي موجودات آشنا باشد.
📚@Dastan 📚
رفته بودم ديدن امام، محاسن شان را رنگ کرده بودند، مشکي شده بود و زيبا! گفتم: مبارک باشد. فرمود: هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت. تو دلت ميخواهد وقتي مي روي خانه همسرت را ناآراسته ببيني؟ گفت: نه يابن رسول ا...! علي بن موسي فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد. اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامني خانواده ميشود.
📚 @Dastan 📚
راهزنان به خیال اینکه تاجری ثروتمند است و جای پولهایش را نشان نمی دهد ، گرفتندش و تا توانستند شکنجه اش دادند.دهانش را پر از برف کرده بودند ساعتها. یکی شان دلش به رحم آمده بود و فراری اش داده بود. او هم فرار کرده بود از دستشان. اما دیگر نمی توانست حرف بزند. رسید خراسان. شنید امام در نیشابورند. از خستگی خوابس برد. توی خواب صدایی شنید:" برو پیش امام ، دوایت را می داند."
بعد هم امام را دید که گفتند :"زیره و سعتر و نمک را بکوب و بگذار روی زبانت ، خوب می شود." از خواب که بیدار شد ، اهمیتی نداد. راه افتاد به سمت خانه اش در نیشابور، مردم می گفتند امام وارد رباط سعد شده، رفت پیش امام برای شکوه از مشکلش . امام گفت :"به آنچه گفته بودمت ، عمل کن ." گفت :"چه ؟" گفتند:"یادت رفته ، عالم خواب . زیره ، سعتر و نمک."
📚 @Dastan 📚
••🍃 سلام دوستان عزیزم 🍃••
💠 امیدوارم حالتون خوب و زندگیتون سرشار از نور خدا باشه
💢 از اینکه مدتی توفیق خدمت در کانال «داستان های آموزنده» رو نداشتم، عذرم رو بپذیرید
💠انشاءالله #با_هم دوباره کانال رو راه میندازیم و از داستان ها و مطالب اخلاقی ائمه هدی علیهم السلام و شاگردان مکتب آن ذوات مقدس استفاده می کنیم
همونطور که قبلا هم قرار گذاشتیم:
✔️ روزانه 3 تا 5 #پست ارسال میشود
✔️ با عرض پوزش فعلا #تبلیغات نداریم
✔️ #کپیبرداری از مطالب کانال #جایز است
🌺 دوستتون دارم 🌺
یاعلی
🆔 @AminiAsl
َ«راهی به سوی بهشت»
📚داستان واقعی زیبا📚
در آمستردام امام جماعت مسجدی هر جمعه بعد از نماز همراه پسرش که ده سال سن داشت به یکی از محله ها میرفتند و کارتهایی را که در آن نوشته شده بود «راهی به سوی بهشت » درمیان مردم غیر مسلمان پخش میکردند تا بلکه سودمند واقع شود و برای تحقیق درمورد اسلام و قبول آن اقدام کنند.
در یکی از روزهای جمعه هواخیلی سرد و بارانی بود، پسر لباسهای گرمی پوشید تا سرما را احساس نکند، و گفت: پدرجان من آماده ام !َ
پدر پرسید: آماده برای چه چیزی ؟
پسرگفت: برای اینکه برویم و این جمعه هم مانند جمعه های گذشته نوشته ها را پخش کنیم
پدر جواب داد: هوا خیلی سرد و بارانیست امروز ممکن نیست.
پسر با اصرار از او خواست که بروند و گفت : مردم در بیرون به طرف آتش میشتابند.
پدر گفت: من در این سرما نمیتوانم بیرون بروم .
پسر گفت: پس اجازه دهید من بروم و کارتها را پخش کنم؟
بعد از کمی، بالاخره پدر راضی شد و او را فرستاد و پسر از او تشکر کرد.
و پسر با اینکه فقط ده سالش بود در آن خیابانها تنها کسی بود که در آن هوای سرد در بیرون بود
او درِ همه خانه ها را میزد و کارت رابه مردم میداد.
بعد از دو ساعت راه رفتن زیر باران فقط یک کارت باقی مانده بود ومیگشت دنبال کسی که آن کارت آخری را به او بدهد ولی کسی را نیافت،
نگاهش به خانه روبرو افتاد و رفت که کارت رابه اهل آن خانواده بدهد
زنگ آن خانه را به صدا در آورد ولی جواب نشنید دوباره زنگ رابه صدا درآورد و چند باردیگر هم تکرار کرد تا بالاخره پیرزنی اندوهگین در را باز کرد و گفت: پسرم چه میخواهی در این باران ؟ کاری هست که برایت انجام دهم ؟
پسر با چشمانی پرامید و پاک و با لبخندی دلنشین گفت :
ببخشید باعث اذیت شما شدم فقط میخواستم بگویم که خداشما را واقعا دوست دارد و به شما توجه عنایت کرده ومن آمده ام آخرین کارت که مانده رابه شمابدهم کسی که شما را از همه چیز آگاه خواهد ساخت خداوند است و غرض از خلق انسان و همه چیز این است که رضای او بدست آید ....
سپس کارت را به او داد و رفت
بعد از یک هفته و بعد از نماز جمعه، پیرزن ایستاد و گفت:
هیچ کدام از شما ها مرا نمیشناسید و من هرگز قبلا به اینجا نیامده ام و تا جمعه گذشته مسلمان هم نبوده ام و فکرش راهم نمیکردم که مسلمان شوم
ماه گذشته شوهرم فوت کرد و مراترک نمود و من تنها ماندم در دنیایی که کسی را نداشتم و جمعه گذشته در حالیکه باران میبارید و هوا خیلی سرد بود میخواستم که خودم را بکشم، چون هیچ امید و آرزویی در دنیا نداشتم
... برای همین یک چهار پایه آوردم و طناب را از سقف آویزان کردم و آن را درگردن انداختم سپس آنرا در گردنم محکم کردم تنها و غمگین بودم و داشتم آخرین افکارم را مرور میکردم و با خود کلنجار میرفتم که دیگر بپرم وخود را خلاصکنم !!! ..
که ناگهان زنگ به صدادر آمد
من هم که منتظر کسی نبودم کمی صبر کردم تا شاید دیگر در نزند ولی دوباره تکرار شد
و چندین مرتبه زنگ را به صدا در آورد
اینبار با شدت در را کوبید و زنگ راهم میزد
بار دیگر گفتم که کیست ؟!!!
به ناچار طناب را از گردنم باز کردم و رفتم تا بدانم کیست که اینگونه با اصرار در را میکوبد
وقتی در را باز کردم چشمم به پسر کوچکی افتاد که با اشتیاق و لبخند به من نگاه میکند چهره ای که تابحال آنرا ندیده بودم ! و حتی توصیفش برایم مشکل است
کلمات قشنگی که بر زبانش آورد، قلبم را که مرده بود بار دیگر به زندگی برگرداند و با صدایی قشنگ گفت:
خانم؛ آمده ام که به شما بگویم که خدا شما را دوست دارد و به تو عنایت کرده وسپس کارتی را بدستم داد! کارتی که روی آن نوشته بود راهی به سوی بهشت !
پس در رابستم و چیزهایی که در کارت نوشته شده بود را خواندم ...
سپس طناب را از سقف باز کردم و همه چیز راکنار گذاشتم ...
چون من دیگر به آنها نیاز نداشتم و من پروردگار حقیقی و محبت واقعی راپیدا کردم ...
اسم این مرکز اسلامی هم روی کارت نوشته شده بود بنابراین آمدم اینجا تابگویم : الحمدلله و سپاس برای شما به خاطر تربیت چنین فرزندی که در وقت مناسب سراغم آمد و من را از رفتن به جهنم باز داشت ! َ
چشمان نماز گذاران پر از اشک شد و همه باهم تکبیر گفتند... الله اکبر... الله اکبر..
.
امام که پدر آن پسر بود از منبر پایین آمد و پسرش را که در صف اول نماز گذاران بود ، با گریه ای که نمی توانست جلوی آنرا بگیرد درآغوش می فشرد ...
نمیتوان به چنین پسری افتخار نکرد ...
اینجا این سوال مطرح میشود که ما برای دعوت در راه خدا چه کرده ایم.
آیا این وسایل پیام رسانی که در اختیار داریم را در مسیر دعوت به سوی خداوند به کار گرفته ایم ، یا خیر ؟!؟...
جواب این سوال را به خودتان واگذار می کنم...
#تلنگر
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📖 شعور حیوانات
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه عده ای از اصحاب خود از جایی عبور می کردند،
ناگهان سگی شروع به پارس کردن کرد.
پیامبر ایستاد و به پارس سگ گوش داد.
اصحاب نیز توقف کردند.
آنگاه رو به یاران خود کرد و فرمود آیا فهمیدید که این سگ چه گفت؟
اصحاب گفتند خیر.
پیامبر فرمود این حیوان گفت ای پیامبر خدا، من همیشه خدای مهربان را شکر می کنم که بهره ی من در این جهان خلقت، این شد که سگ شوم.
اگر انسان بی نماز بودم چه می کردم؟
📚عرفان اسلامی، جلد 5، صفحه 8
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬داستان تکان دهنده دختری که زشت بود وشب عروسی به امام حسین(ع) متوسل شد.
✅بسیار زیبا و تاثیرگذار
🎤 #استاد_قرائتی
┄┅─✵💚✵─┅┄
•✾📚 @Dastan 📚✾•
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود :
بطری وقتی پر است و می خواهی خالی اش کنی ، خمش می کنی ...
هر چه خم شود ، خالی تر می شود ، اگر کاملا رو به زمین گرفته شود ، سریع تر خالی می شود ..
دل ♥ آدم هم همینطور است ، گاهی وقتها پر می شود از غم ، از غصه ، از ...
قرآن می گوید :
هرگاه دلت پر شد از غم و غصه ها ، خم شو و به خاک بیفت .
" وَکُن مِّنَ السَّاجِدین "
سجده کن ، ذکر خدا بگو ، این موجب می شود تو خالی شوی ، تخلیه شوی ، سبک شوی ...
این نسخه ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است :
وَلَقَد نَعلَم ...
ما قطعا می دانیم ، اطلاع داریم ، دلت می گیرد ...
" فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ و َکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ "
سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن .
سوره حجر ، آیه 98
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔸
حضرت امام(ره) به نقل از آيت الله شاه آبادي (ره) مي فرمايند:
«به قول استاد بزرگوار ما، شيطان سگ درگاه خداست اگر کسي با خدا آشنا باشد؛ او را اذيت نمي کند...
(وازطرفي) شيطان نمي گذارد کسي که با صاحبخانه آشنايي ندارد وارد خانه شود.
پس اگر ديدي شيطان با تو سر وکار دارد بدان کارهايت از روي اخلاص نيست...
اگر شما مخلصيد چرا چشمه هاي (علم و) حکمت از قلب شما بر زبان شما جاري نشده است؟!
با اين که در حديث آمده است که هر کس چهل صبح براي خدا اخلاص ورزد چشمه هاي حکمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود.
پس بدان اعمال ما براي خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بي درمان همين جاست.»
📒شرح اربعين امام خمینی (ره)
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عربستان 6 هزار موشک دوربرد برای حمله به ایران خریداری کرد و قرار بود 2 سال پیش حمله کند علت عدم حمله رو در این کیلیپ 10 دقیقه ای ببینید
آگاه باشید دشمنان مون آماده سرنگون کردن ما هستند
اگر دلت به حال ایران میسوزد یکبار گوش کن تا اخر بعد اندکی تفکر
#بصیرت
#نهم_دی
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#نماز
❌تارک الصلاة
❌بی نماز
🌟حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند:
از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری میکنند پرسیدم.
آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:
➖1 خداوند برکت را از عمرش می گیرد.
➖2 خداوند برکت را از #رزق_و_روزی اش می گیرد.
➖3 خداوند سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند.
➖4 هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
➖5 دعایش مستجاب نخواهد شد.
➖6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.
➖7 ذلیل خواهد مرد.
➖8 گرسنه جان خواهد داد.
➖9 تشنه کام خواهد مرد به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد.
➖10 خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش نا آرام سازد.
➖11 قبرش را تنگ گرداند.
➖12 قبرش تاریک باشد.
➖13 خداوند فرشته ای را بر می گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند.
➖14 به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.
➖15 و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد.
📚بحار الانوار 75:71
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی دم یک روباه در حادثه ای قطع شد،روباه های گروه پرسیدند دم ات را چی شد ؟
چون روباه هانسلی مکار میباشند ، گفت خودم قطع اش کردم
گفتند چرا ؟ این که بسیار بد می شود.
روباه گفت نخیر ، حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی می کنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز می کنم
یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفت دم خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و نمی توانست تحمل کند
رفت نزد روباه اولی و گفت برادر تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم
گفت صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند
هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرارخواهیم گرفت.
همان بود که تعداد دم بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به روباه های دم دار می خندیدند
وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشود
آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند.
و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند....!
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی عابدی می گفت من هر وقت ڪه نماز می خواندم ، از خـداوند حاجتی میخواستـم .
یک روز گفتـم : بگذار یک بار برای خود خدا نماز بـخوانم و حاجتی نخواهم .
همان شب عابد در عالم خواب دید که به او گفتنـد : چرا دیـر آمدی ؟! گفتـم منظورتان چیـست ؟
گفتنـد : یعنی تو باید سی سال پیش به فڪر این کار می افتـادی ، حالا سر پیـری باید بـفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نـکنی !
ما هر وقت با خـدا کار داریم خدا را صـدا می زنیم .
چه قـدر خـوب است که وقتی هم که کاری نـداریم ، بگوییـم : خُـــ♥️ـــدا
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💎 شتر را به نمد داغ میکنند
شتری از صاحب خود به شتری دیگر شکایت کرد که همواره بارهای گران بر پشت من میگذارد و مرا طاقت تحمل آن نیست.
شتر پرسید: بار او چه چیز است که از حمل آن عاجزی؟
گفت: اغلب اوقات نمک است.
گفت: اگر در راه جوی آبی باشد، یکی دو مرتبه در آن جوی آب بخواب تا نمکها آب شود و بار تو سبک گردد و نقصان به صاحب تو رسد تا بعد از این تو را رنجه ندارد.
شتر به سخن ناصح عمل کرد.
صاحب شتر دریافت که خوابیدن شتر در میان آب، به سبب ضعف و بیقوتی نیست، بلکه از روی حیله است.
پس این بار نمد بارش کرد.
شتر سادهلوح به طریق معهود، در میان آب خوابید، ولی بارش دو چندان شد.
صاحب شتر به زجر و شلاق، تمامش برخیزانید و شتر از بیم چوب، دیگر هرگز در میان آب نخوابید و این مثل شد که شتر را به نمد داغ میکنند.
پیامها
نیرنگ و فریب، سرانجامی جز شکست ندارد.
کاربرد:
این مثل در بیان سرانجام انسان مکار و فریبکار به کار میرود.
•✾📚 @Dastan 📚✾•