.
طلوع خـــورشید
نشانه ارزشــمند بودن زنــدگی است،
و هــر صـــبح
اُمــید جــای نااُمیدی را میــگیرد✨
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
#داستان_آموزنده
🔆شيعه حقيقى
🍃شخصى به امام سجاد (ع ) عرض كرد: من از شيعيان شما هستم .
🍃امام فرمود: از خدا بترس ، و ادعاى چيزى مكن كه خداوند به تو بگويد:
🍃دروغ مى گوئى و در ادعاى خود، راه انحراف را مى پيمائى .
🍃ان شيعتنا من سلمت قلوبهم من كل غش ودغل : بى گمان شيعيان ما كسانى هستند كه دلشان از هر نيرنگ و دسيسه ، پاك و سالم است ، بلكه بگو ما از مواليان و دوستان شما هستيم .
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
#داستان_آموزنده
🔆بد زبانى
🗯عمرو بن نعمان جعفى گويد: امام صادق (ع ) دوستى داشت كه آن حضرت را به هر جا كه مى رفت رها نمى كرد و از او جدا نمى شد، روزى در بازار كفاشها همراه حضرت مى رفت ، و دنبالشان غلام او كه از اهل سند (هند) بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد و غلام را خواست و او را نديد و تا سه بار به دنبال برگشت و او را نديد، بار چهارم او را ديد و گفت : يا بن الفاعلة اين كنت : اى حرامزاده كجا بودى ؟.
🗯امام صادق (ع ) دست خود را بلند كرد و به پيشانى خود زد و فرمود: سبحان الله مادرش را به زنا متهم مى كنى ؟! من خيال مى كردم تو خوددار و پارسا هستى ؟ و اكنون مى بينم پرهيزكار و پارسا نيستى .
🗯عرض كرد قربانت گردم ، مادر او اهل سند است و مشرك مى باشد، فرمود: مگر ندانسته اى كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو.
🗯راوى گويد: ديگر نديدم آن حضرت با او راه برود تا آنگاه كه مرگ ميان آنها جدائى افكند.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱🍁🌱
#داستان_آموزنده
🔆مهندس مخلص و ايثارگر
⚡️در جنگ تحميلى ايران و عراق ، روزى هواپيماهاى متجاوز عراق ، با موشك ، يكى از مخازن چند هزار ميليون تنى نفت خارك را زدند، بطورى كه منفجر شد...
⚡️در ترميم اين مخزن عظيم ، مهندسين و تكنيسينهاى متعهد ايرانى مشغول كار شبانه روزى شدند، در ميان آنها يكى از مهندسين با كمال اخلاص ، تمام توان خود را براى ترميم اين مخزن بكار برد و خود را در مخاطره آب و آتش قرار داد و با تلاشهاى پى گير و پرتوان خود، به كارش و راهنمائيهايش ادامه مى داد، با توجه به اينكه منطقه پر از خطر بود و هر روز خطر مجدد بمباران ، او و همكارانش را تهديد مى كرد...سرانجام اين مخزن ترميم شد و به پايان رسيد.
⚡️در مجلسى كه به مناسبت جشن پايان كار تشكيل شده بود، بنا براين گرديد كه يك سكه آزادى از سوى حضرت آيت الله العظمى منتظرى به آن مهندس مخلص كه تكنيسين نمونه شناخته شد به عنوان نشان تقدير بدهند، او در حالى كه اظهار شرمندگى مى كرد آن سكه را توسط آيت الله صانعى گرفت و بياد رزمندگان مخلص ، اشك شوق ريخت ، و آن سكه را بوسيد و گفت : من هم به نشان تقدير از رزمندگان اسلام ، اين سكه را به آنها بخشيدم آن سكه را براى كمك به رزمندگان داد- آفرين به اين نيت و دل پاك ، و اخلاص و عشق و شور و ايثار.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔺ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺳﺖ!!!
▫️ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﯽ،
ﮐﺴﯽ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺍﺕ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ!
▫️ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ،
ﮐﺴﯽ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﺍﺕ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ!
▫️ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ،
ﮐﺴﯽ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ!
ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﻮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺯﻧﺸﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...!
🌸 #مهربان_تر باشیم.... !
🌸 #خوش_روتر باشیم ....!
🌸 و #انسان_تر باشیم !
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹🕊🕊🕊🌹
✨مدافعحرمی با موهای اتوکشیده
🍃وقتی میخواست به مسجد برود، بهترین لباسهایش را میپوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را میدید که داشت به موهایش اتو میکشید و لباس نو میپوشید یا کفشش را واکس میزد، فکر میکرد محمدرضا به مراسم عروسی میرود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه میخواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد.
🍃حرفش هم این بود که حزباللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیتهایی را که میکرد، به طرف مقابلش نشان میداد. همیشه میگفتم تو میخواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض میکنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو!
🍃میگفت من دلم میخواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد میشوم و وقتی از در مسجد بیرون میآیم، اگر کسی من را دید، نگوید که حزباللهیها را نگاه کن! همه شلختهاند! ببین همهشان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخلخ میکند.
✍راوی:مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾
14-lotf.mp3
4.09M
☘☘داستان نادرشاه و کودک
🎥 استاد عالی
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🔆🦋🔆🦋🔆🦋🔆🦋
#داستان_آموزنده
🔆ارادت خاص امام به ذكر مصائب اهلبيت (ع )
🌴حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد كوثرى ذاكر معروف قم از سالها قبل روضه خوان خاص امام خمينى (مدظله العالى ) بود و در سالهاى اخير هم كه مشاهده كرده ايد در آغاز محرم و مواقع ديگر در حسينيه جماران در محضر امام روضه مى خواندند.
🌴وى نقل كرد: پس از شهادت آيت الله حاج آقا مصطفى (فرزند ارشد امام خمينى ) من وارد نجف اشرف شدم ، رفقا گفتند خوب موقعى آمدى ، امام را درياب كه هر چه ما كرده ايم در مصيبت حاج آقا مصطفى گريه كنند از عهده برنيامده ايم مگر تو كارى بكنى :
من خدمت امام رسيدم و عرض كردم اجازه مى دهيد ذكر مصيبتى بكنم ؟
🌴 امام اجازه دادند، هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفى را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنم كه در عزاى پسر (آنهم چه پسرى ؟) اشك بريزد، امام تغيير حال پيدا نكردند، و همچنان ساكت و آرام بودند، ولى همين كه نام حضرت على اكبر (ع ) را بردم ، هنگامه شد، امام چندان گريستند كه قابل وصف نيست .
براستى اين چيست ؟! جز شيفتگى فوق العاده عرفانى و ملكوتى امام به ساحت قدس خاندان نبوت (عليهم السلام ).
🌴باز در اين مورد، يكى از اعضاء دفتر امام نقل مى كند: يك روز به مناسبت يكى از روزهاى شهادت ائمه (ع ) به اطاق امام رفتيم و مشغول دعاى توسل شديم ، در اثناء دعاى توسل يكى از آقايان ذكر مصيبت مختصرى كرد، با آنكه او روضه خوان ماهر نبود و با حضور امام دست پاچه شده بود و صدايش هم ، بريده بريده بود، همين كه شروع به روضه كرد، با اينكه هنوز مطلب حساسى را بيان نكرده بود، امام چنان به گريه افتادند كه شانه هايشان به شدت تكان مى خورد.
🌴و من وقتى كه زير چشم به سيماى امام نگاه كردم ، دانه هاى پى در پى اشك را كه از زير محاسن ايشان روى زانويشان مى افتاد، ديدم و چند لحظه اى طول نكشيد كه يكى از نزديكان ، از زاويه اى كه امام نبيند به ذاكر اشاره كرد كه روضه را قطع كن ، زيرا كه اين حالت گريه شديد ممكن بود خداى نكرده بر قلب مبارك امام اثر بگذارد.
🌴موضوع ديگر اينكه در حسينيه جماران هميشه صندلى آماده است و امام وقتى وارد بالكن حسينيه مى شوند روى صندلى مى نشينند، ولى در دو مورد اتفاق افتاد كه روى زمين نشستند، يكى هنگامى كه برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، امام به احترام قرآن روى زمين نشست ، دوم روز عاشورا به احترام عزادارى امام حسين (ع ).
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️🌱⚡️🌱⚡️🌱⚡️🌱⚡️
#داستان_آموزنده
🔆به به عجب پاسخى !
💥روزى حضرت سليمان بن داود (ع ) همراه اطرافيان ، با شكوه و سلام و صلوات عبور مى كرد، در حالى كه پرندگان بر او سايه افكنده بودند و جن و انس در دو طرف او صف كشيده بودند.
💥در اين حال كه عبور مى كرد به عابدى از عابدهاى بن اسرائيل رسيد، عابد به او عرض كرد: سوگند به خدا، خداوند، حكومت بسيار وسيع و بزرگى به تو عنايت فرموده است .
سليمان (ع ) در پاسخ او فرمود:
💥يك تسبيح در نامه عمل مؤمن بهتر است از آنچه كه به پسر داود (سليمان ) داده شده است ، چرا كه تمام اين مال و منال مى روند و نابود مى شوند ولى آن يكبار تسبيح باقى مى ماند براستى بايد گفت :
💥به به ، عجب پاسخ بجائى حضرت سليمان داد، و براستى به به ، به قول حافظ:
پيش صاحب نظران ملك سليمان باد است
بلكه آنست سليمان كه زملك آزاد است
آنكه گويند كه بر آب نهاده است جهان
مشنو اى خواجه كه بنياد جهان بر باد است
ملك بغداد زمرگ خلفا مى گريد
ورنه اين شط روان چيست كه در بغداد است
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
ملاکِ حبّ و بغض مردم
آیت الله #فاضل_لنکرانی:
▫️ نخست سرمایه علمی تهیه و بعد با جامعه ارتباط برقرار کنید. اگر کسی احساس کند که شما رشد علمی ندارید، به شما توجه نخواهد کرد. حب و بغض مردم بر اساس ملاک است و ما روحانیت باید نقایص خود را برطرف کنیم.
▫️تمام نیت شما طلبهها در آینده این باشد که در خدمت شیعه باشید و از این طریق وظیفه خود را انجام دهید.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 بهترین باش 🌿
▫️ #زندگی یک اتاق با دو پنجره نیست …
▫️ زندگی هزاران پنجره دارد
▫️ یادم هست؛روزی از پنجره ناامیدی به زندگی نگاه کردم،
😥 احساس کردم میخواهم گریه کنم
▫️ و روزی از پنجره #امید به زندگی نگاه کردم،
😃 احساس کردم میخواهم دنیا را تغییر دهم
👌 عمر کوتاه ست فرصت نگاه کردن از تمامی پنجرههای زندگی را ندارم …
▫️ تصمیم گرفتهام فقط از یک پنجره به زندگی نگاه کنم،
▫️ و آن هم پنجره عـشـق همین برایم کافیست !
▫️ چون،این پنجره رو به #خدا باز میشود …
🌸 هر روز میخواهم خدا را ببینم،
🌺 با او حرف بزنم …
🌸 آن طرف پنجره خدا مرا می نگرد
✾📚 @Dastan 📚✾