eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
73.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ 🔆جمجمه انوشيروان سخن مى گويد به امام على عليه السلام خبر رسيد معاويه تصميم دارد با لشكر مجهز به سرزمين هاى اسلامى حمله كند. على عليه السلام براى سركوبى دشمنان از كوفه بيرون آمد و با سپاه مجهز به سوى صفين حركت كردند در سر راه به شهر مدائن (پايتخت پادشاهان ساسانى ) رسيدند و وارد كاخ كسرى شدند. حضرت پس از اداى نماز با گروهى از يارانش مشغول گشت ويرانه هاى كاخ انوشيروان شدند و به هر قسمت كاخ كه مى رسيدند كارهايى را كه در آنجا انجام شده بود به يارانش توضيح مى دادند به طورى كه باعث تعجب اصحاب مى شد و عاقبت يكى از آنان گفت : يا اميرالمؤ منين ! آنچنان وضع كاخ را توضيح مى دهيد گويا شما مدتها اينجا زندگى كرده ايد! در آن لحظات كه ويرانه هاى كاخها و تالارها را تماشا مى كرند، ناگاه على عليه السلام جمجمه اى پوسيده را در گوشه خرابه ديد، به يكى از يارانش ‍ فرمود: او را برداشته همراه من بيا! سپس على عليه السلام بر ايوان كاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتى آوردند و مقدارى آب در طشت ريختند و به آوردند جمجمه فرمود: آن را در طشت بگذار. وى هم جمجمه را در ميان طشت گذاشت . آنگاه على عليه السلام خطاب به جمجمه فرمود: اى جمجمه ! تو را قسم مى دهم ! بگو من كيستم تو كيستى ؟ جمجمه با بيان رسا گفت : تو اميرالمؤ منين ، سرور جانشينان و رهبر پرهيزگاران هستى و من بنده اى از بندگان خدا هستم . على عليه السلام پرسيد: حالت چگونه است ؟ جواب داد: يا امير المومنين ! من پادشاه عادل بودم ، نسبت به زيردستان مهر و محبت داشتم ، راضى نبودم كسى در حكومت من ستم ببيند. ولى در دين مجوسى (آتش پرست ) به سر مى بردم . هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دنيا آمد كاخ من شكافى برداشت . آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذيرم ويل زرق و برق سلطنت مرا از ايمان و اسلام باز داشت و اكنون پشيمانم . اى كاش كه من هم ايمان مى آوردم و اينك از بهشت محروم هستم و در عين حال به خاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم . واى به حالم ! اگر ايمان مى آوردم من هم با تو بودم . اى اميرالمؤ منين و اى بزرگ خاندان پيغمبر! سخنان جمجمه پوسيده انوشيروان به قدرى دل سوز بود كه همه حاضران تحت تاءثير قرار گرفته با صداى بلند گريستند. اميد است ما نيز پيش از فرا رسيدن مرگ در فكر نجات خويشتن باشيم . 📚بحار: ج 41، ص 24. ✾📚 @Dastan 📚✾
💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥🌱💥 🔆محك امتحان ثعلبه انصارى خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى رسول گرامى ! از خداوند بخواه ثروتى به من عطا نمايد. حضرت فرمود: اى ثعلبه ! قانع باش ! مال كمى كه شكر آن را بجا آورى ، بهتر است از ثروت زياد كه نتوانى شكر آن را بجاى آورى . ثعلبه رفت . چند روز بعد آمد و تقاضاى خود را تكرار كرد. اين دفعه رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: اى ثعلبه ! مگر من الگو و سرمشق تو نيستم ؟ نمى خواهى همانند پيامبر خدا باشى ؟ سوگند به خدا! اگر بخواهم كوه هاى زمين برايم طلا و نقره شده و با من سير كنند، مى توانم ولى به طورى كه مى بينى من به آنچه خداوند مقدر كرده راضى هستم . ثعلبه رفت و بار ديگر آمد و گفت : يا رسول الله ! دعا كن ! خداوند ثروتى به من بدهد، حق خدا و فقرا و نزديكان و همه را خواهم داد. حضرت ديد ثعلبه دست بردار نيست گفت : خدايا! به ثعلبه ثروتى مرحمت فرما! بعد از دعاى پيغمبر صلى الله عليه و آله ثعلبه گوسفندى خريد، گوسفند به سرعت رو به افزايش گذاشت تا جايى كه شهر مدينه بر او تنگ شد. ديگر نتوانست در شهر بماند و به كنار مدينه رفت . ثعلبه قبلا تمام نمازهايش را در مسجد پشت سر پيغمبر صلى الله عليه و آله مى خواند، اما رفته رفته گوسفندانش آن قدر زياد شدند كه نتوانست در نماز جماعت شركت كند و از فضيلت نماز جماعت پيغمبر صلى الله عليه و آله محروم ماند. فقط روزهاى جمعه به مدينه مى آمد و نماز جمعه را پشت سر حضرت مى خواند. تدريجا گرفتارى دنيا زيادتر شد و روز به روز بر ثروت او افزوده مى گشت ، به طورى كه نتوانست در كنار مدينه نيز بماند. ناگزير به بيابان دور دست مدينه رفت و فرصت نماز جمعه را هم از دست داد و به طور كلى رابطه اش با مدينه بريده شد. پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله كسى را فرستاد زكات اموال ثعلبه را بگيرد. مامور فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله را به ثعلبه ابلاغ كرد و از او خواست زكات اموالش را بپردازد. ثعلبه زكات اموالش را نداد و گفت : اين ، همان جزيه يا شبيه جزيه است كه از يهود و نصارا مى گيرند. مگر ما كافر هستيم ؟ ماءمور برگشت و جريان ثعلبه را به عرض پيامبر صلى الله عليه و آله رساند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: واى بر ثعلبه ! واى بر ثعلبه ! فورا آيه اى نازل شد.(1) ((بعضى از آنان با خدا پيمان بستند، اگر خدا از كرم خود به ما مالى عنايت كند، حتما صدقه و زكات داده از نيكوكاران خواهيم شد، ولى همين كه از لطف خويش به ايشان عطا كرد، بخل ورزيدند و از دين اعراض نمودند. به خاطر اين پيمان شكنى و دروغ گويى نفاق در قلب آنان تا روز قيامت جايگزين شد))(2) ثعلبه نتوانست از عهده آزمايش بر آيد، دنيا را با بدبختى وداع نمود. 📚1-سوره توبه ؛ آيه 75. 2- بحار: ج 22، ص 40 ✾📚 @Dastan 📚✾
✅میانه روی در هر امر مگر ذکرالله ✍ آیت‌الله بهجت(ره): هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند، عکسِ نتیجه‌ مطلوب را خواهد داشت؛ کل شَیءٍ جاوَزَ حَدهُ، إِنْقَلَبَ إِلی ضِدهِ (هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل می‌گردد). بنابراین، میانه‌روی در غضب، شهوت، خواب، خوراک و هر کار دیگر، مُنجی و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصه‌ی آن مُضر و مُهْلِک! مگر امری که لا حَد لَهُ(حدی برای آن نیست) که ذکر و یاد خداست.١ ١. ( ر.ک: اصول کافی، ج‌۲، ص‌۴۹۸؛ وسائل‌الشیعة، ج‌۷، ص‌۱۵۴؛ عدةالداعی، ص۲۴۸). 📚در محضر بهجت، ج١، ص٣٣ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌼اول دلت رو درست کن ✍آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: واجبات را انجام بده؛ محرمات را ترک‌کن؛ بقیه‌اش را فکرکن و به آثار جهانِ غیب و آثاری که از اولیایِ خدا صادر شده، نگاه‌کن. هرچیزِ درستی که داشته باشی، از این کانال‌ها می‌گیری. وقتی گرفتی، لازم نیست من بگویم چه کار کن. خودت دیگر خوابت کم می‌شود؛ خودت دلت می‌خواهد قرآن بخوانی؛ خودت دلت نمی‌خواهد در خیابان این طرف و آن طرف را نگاه کنی. من چرا بگویم؟ اول دلت را دُرست کن، بعد راه بیُفت. گفتن ندارد. اول باورکن که پسِ پرده چیزهایی از نقمت‌ها و نعمت‌ها هست؛ این را که باورکردی، خودت می‌روی، هُل دادن لازم نداری. فقط اطلاعاتی نداری که رعایت ضوابط را بکنی، می‌گویی آقا ضابطه چیست؟ تمام شد و رفت! 📚 کتاب چشم‌هایت را باز کن! صفحه ۱۱۸. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️امشب ☃برایتان دعا میکنم ❄️خدای بزرگ نصیبتان کند ☃هر آنچه از خوبی ها ❄️آرزو دارید ☃لحظه هاتون آروم ❄️شبتون بخیر ☃خوابتون شیرین ❄️آسمون دلتون ستاره بارون ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شـاءالله امروز با یک انرژی مثبت🕊 با یک اتـفـاق خــوب🕊 با یک خبر خوش با یک رونق کاری 🕊 با یک نـگــاه زیـبـای خــــــــدا 🕊 زندگیتون عالی بشه صبحتون بخیر🕊 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🔅🍁🔅🍁🔅🍁🔅🍁 🔆سه توصيه مهم امام صادق عبدالاعلى يكى از شيعيان بوده كه در كوفه زندگى مى كرد، مى گويد: بعضى از دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام نامه اى به امام نوشتند و در آن نامه چند مساءله كه مورد احتياج بود سؤال كردند و به من نيز گفتند تا درباره حق مسلمان بر برادر مسلمانش شفاها از امام سؤال كنم . وارد مدينه شده ، به محضر امام رسيدم . نامه دوستان را به امام تقديم كردم و نيز اين سؤ ال را نيز مطرح كردم ((حق مسلمان بر برادر مسلمانش ‍ چيست ))؟ حضرت جواب نامه دوستان را داد، ولى به سؤال شفاهى من پاسخ نگفت . هنگامى كه خواستم به كوفه برگردم ، براى خداحافظى محضر امام عليه السلام رسيدم . عرض كردم : - يابن رسول الله ! من از شما مطلبى پرسيدم ، پاسخم ندادى . حضرت فرمود: - من عمدا پاسخ نگفتم . - براى چه ؟ - زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و كافر شويد. سپس امام عليه السلام فرمود: - اكنون بدان كه از سخت ترين و مهم ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است : 1. رعايت عدل و انصاف بين خود و ديگران تا حدى كه آنچه براى خود نمى پسندد، براى برادر مؤ منش نپسندد. 2. ديگر اينكه ، مال خود را از برداران مسلمان مضايقه نكند و با آنان همكارى صميمانه داشته باشد. 3. ياد كردن خداست در همه حال . اما منظورم از ياد خدا پيوسته گفتن ((سبحان الله و الحمدلله )) نيست ، بلكه مقصودم اين است كه مسلمان بايد چنان باشد كه هرگاه با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا مانع گردد و او را از ارتكاب گناه باز دارد. 📚بحار: ج 74، ص 242. ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🔆غيبت امام زمان (عج ) در بيان پيغمبر صلى الله عليه و آله   پيامبر اسلام مى فرمايد: يا على ! تو از من و من از تو هستم ، تو برادر من و وزير منى . هنگامى كه رحلت نمودم در سينه هاى قومى عداوت هايى درباره تو پديد مى آيد و به زودى آشوبى شديد رخ مى دهد كه دامنگير همه خواهد شد. اين قضيه پس ‍ از غيبت پنجمين امام از فرزندان امام هفتم از نسل تو خواهد بود و اهل زمين و آسمان در غيبت او غمگين مى شوند. در آن وقت چه بسيار مرد و زن مؤمن افسوس مى خورند و دردمند و سرگردان مى باشند! سپس رسول خدا سر مبارك خود را به زير انداخت . لحظه بعد سر برداشت و فرمود: پدر و مادرم فداى كسى كه همنام و شبيه من و موسى بن عمران است . او لباسى از نور بسيار درخشنده مى پوشد. براى آنان كه در غيبت او آرامش ندارند، تاءسف دارم . آنها صدايى را از دور مى شنوند كه براى مؤ منان رحمت و براى كافران عذاب است . اميرالمؤ منين : يا رسول الله آن صدا چيست ؟ پيامبر: در ماه رجب سه مرتبه صدا مى آيد، دور و نزديك همه مى شنوند: صداى اول ، ((الا لعنة الله على القوم الظالمين )) و صداى دوم ، ((ازفت الازفة )) يعنى روز قيامت فرا رسيده است و صداى سوم ، آشكارا شخصى را نزديك خورشيد مى بينيد كه مى گويد: اى اهل عالم آگاه باشيد! خداوند مهدى فرزند امام حسن عسكرى فرزند...تا على بن ابى طالب مى شمرد، برانگيخت و روز نابودى ستمگران فرا رسيد! در آن موقع امام زمان ظهور مى كند خداوند دلهاى دوستانش را شاد مى گرداند و عقده هاى دلشان را برطرف مى سازد. اميرالمؤ منين : يا رسول الله ! بعد از من چند امام خواهد بود؟ پيامبر: پس از تو از امام حسين نُه امام خواهد بود و نهمى قائم آنهاست . 📚بحار: ج 36، ص 337 و ج 51، ص 108 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃 🔆عشق حسين (ع ) در كانون دل پيغمبر(ص ) يعلى پسر مره مى گويد: روزى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به مهمانى دعوت شده بود، مى رفتند، ناگاه با حسين روبه رو شدند كه با كودكان در كوچه بازى مى كرد. حسين با ديدن پيغمبر صلى الله عليه و آله به سوى آن حضرت آمد. رسول گرامى دستهاى خود را گشود (بغل باز كرد) تا او را به آغوش ‍ بگيرد. اما كودك جست و خيز مى كرد، اين طرف آن طرف مى دويد، پيامبر مى خنديد و او را مى خندانيد تا اين كه حسين را گرفت . آنگاه يكى از دستهايش را زير چانه و دست ديگرش را پشت گردن او گذارد و لبهايش را بر لبهاى حسين گذاشت و بوسيد و فرمود: حسين از من است و من از حسينم ، خدايا! دوست بدار آن كسى را كه حسين را دوست بدارد و حسين يكى از فرزندان فرزند (نوه ) من است . 📚بحار: ج 43، ص 271. ✾📚 @Dastan 📚✾
💠ایمان یعنی: دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا💠   ✍بعضی‌ها به خدا اعتقاد دارند ولی حس دشمنی نسبت کفار ندارند و ایمان رو فقط در دوستی با خدا و دوستان خدا می‌دونند و نسبت به دشمنان خدا احساس بدی ندارند، اینها باید بدانند که درکنار محبت به اولیاء الهی باید بغض دشمنان خدا رو هم در دل داشته باشند: امام صادق علیه السلام میفرمایند:کسی‌ که‌ خدا را دوست‌ داشته‌ باشد و با دشمن‌ خدا دشمن باشد، و این دشمنی به‌ جهت‌ ضربه‌ای که‌ از ناحیۀ او به‌ دنیای‌ این‌ وارد شده‌ است، نباشد(یعنی دشمنیش شخصی نباشد) چنین شخصی در روز قیامت‌ اگر به‌ قدر کف‌ تمام‌ دریاها گناه‌ داشته‌ باشد، خداوند او را می‌آمرزد. 📚محاسن برقی‌، ج‌ 1، ص‌ 265، حدیث‌ 341 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷در عملیات «والفجر ٨» حاج‌ علی احمدی فرمانده گردان بهداری لشکر بود. او که به امام حسین (ع) علاقه ویژه‌ای داشت. همواره در سخنرانی‌های خود به ویژه در ایام محرم از قیام سیدالشهدا می‌گفت تا رزمندگان با ابعاد ناشناخته قیام عاشورا و هدف قیام امام حسین (ع) آشنا شوند. 🌷در جریان این عملیات قرار بود تعدادی از آمبولانس‌ها از جاده آسفالت به شهر «فاو» بروند ولی دشمن این جاده را زیر آتش خود داشت برای همین شرایط به گونه‌ای رقم خورد که تعدادی از رانندگان توانایی رانندگی در این شرایط را نداشتند به همین دلیل حاج علی احمدی تعدای از رانندگان را جایگزین راننده‌هایی کرد که نمی‌تواسنتد در آن موقعیت حساس رانندگی کنند. 🌷او برای آن‌که به راننده‌های جدید راه را نشان دهد خودش با پای پیاده در جلوی خودروهای آمبولانس می‌دوید. در جریان هدایت این آمبولانس‌ها ناگهان یکی از رانندگان که مسؤل خودرو اول ستون آمبولانس‌ها بود کنترل خودرو را از دست داد و کم مانده بود که حاج علی را زیر بگیرد. خوشبختانه حاجی توانست به موقع خود را کنار بکشد اما یکی از پاهایش به دلیل آن‌که زیر لاستیک مانده بود به شدت مجروح شد. 🌷گویا سرنوشت حاج علی احمدی در همین عملیات رقم خورده بود چرا که سرانجام به دلیل این مجروحیت، روز سیزدهم اسفند سال ۶۴ هنگامی‌که هواپیمای دشمن منطقه «فاو» را بمباران کرد او نتوانست به موقع موضع بگیرد و بر اثر اصابت ترکش به بدنش به شهادت رسید. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده معزز شهید حاج‌ علی احمدی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️داستان کوتاه مردی که مسلمان شد بهش گفته بودن سجده کردن کار تحقیرآمیزیه... ▪️بعد دیده حضرت عیسی هم سجده کرده میگه تا قرآن رو باز کردم، شروع به گریه کردن کردم ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋🍂🦋 🔆رعايت ادب روزى امام حسن و امام حسين عليه السلام از محلى مى گذشتند. پيرمردى را ديدند كه مشغول وضو است . ولى به طور صحيح وضو نمى گيرد، آداب و شرايط آن را بجا نمى آورد. - چون آموختن آدم جاهل واجب است - از اين رو تصميم گرفتند به طور غير مستقيم با كمال ادب ، صحيح وضو گرفتن را به او بياموزند. نخست با يكديگر به بحث و گفتگو پرداختند طورى كه پيرمرد سخنانشان را بشنود. يكى گفت : وضوى تو صحيح نيست وضوى من درست است . ديگرى گفت : نه ، وضوى تو درست نيست وضوى من صحيح است . سپس نزد پيرمرد آمدند و گفتند: ما در حضور شما وضو مى گيريم نگاه كن ! و ببين ! كداميك از ما خوب وضو مى گيريم و درباره ما داور باش ! هر دو وضوى درست و كاملى جلوى چشم پيرمرد گرفتند. آنگاه از پيرمرد پرسيدند: وضوى كداميك از ما صحيح تر و بهتر است ؟ پيرمرد متوجه شد كه وضوى صحيح چگونه است و منظور اصلى آن دو كودك آموختن او است . با كمال فروتنى اظهار داشت : عزيزان ! وضوى هر دوى شما خوب و صحيح است من پيرمرد نادان هنوز درست وضو گرفتن را نمى دانم و شما بخاطر محبت و دل سوزى كه بر امت جدتان داريد، مرا آگاه ساختيد و وضوى درست و صحيح را به من آموختيد، سپاسگزارم . 📚بحار: ج 43، ص 319 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🔆نگاه خائنانه شخصى به پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: فلانى به ناموس همسايه (خائنانه ) نگاه مى كند و اگر امكان آن را داشته باشد از اعمال خلاف عفت نيز پروا ندارد. رسول خدا صلى الله عليه و آله از اين قضيه سخت بر آشفت و فرمود: - او را نزد من بياوريد! شخص ديگرى گفت : او از پيروان شما مى باشد و از كسانى است كه به ولايت شما و ولايت على عليه السلام معتقد است و نيز از دشمنان شما بيزار است . پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله فرمود: نگو او از پيروان شما است ، زيرا كه اين سخن دروغ است . چون پيروان ما كسانى هستند كه پيرو ما بوده و عملشان همانند عمل ما مى باشد. ولى آنچه درباره اين مرد گفتى از اعمال و كردار ما نيست . 📚بحار، ج 68، ص 155. ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله حق شناس : ‼️ خیلی عجیب است که انسان اظهار محبت خدا بکند و معصیت او را هم بکند! اگر کسی محبت به کسی دارد ، باید از او تبعیت کند ، ولی شما‌ از پروردگار عزیز تبعیت نمی‌کنید ! 📚 ز ملک تا ملکوت / ج ۱ / ص ۹۱ . ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🧡 « أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ » مهم نیست چقدر اندوهت عمیق است... زمانی که دلت به نور خدا روشن باشد، قلبت دوباره لبخند خواهد زد. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨مهم نیست ✨چقدر شب تاریڪ است ✨خورشید ✨ دوباره طلوع خواهد ڪرد ✨مهم نیست ✨چقدر اندوهت عمیق است ✨دلت ڪه به نور خدا روشن باشد ✨قلبت دوباره لبخنـد خـواهد زد ✨شبتان بخیر و آرام🌙✨ ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
اگه افسرده ای اگه اضطراب داری اگه افكار منفی رهات نمی‌كنه زندگیتو بهشت کن👇 ⚫️ من خیلی آدم افسرده و غمگینی بودم شکست عشقی خورده بودم تا اینکه با این کانال آشنا شدم شروع کردم به جذب اتفاقات خوب خدا میدونه زندگیمو متحول کرد 🥺 معجزات زیادی ازش دیدم تصمیم گرفتم راز معجزاتمو با شما تقسیم کنم از لینک زیر میتونی وارد بشی و معجزه رو تو زندگیت تجربه کنی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3225157676Cb1ca1c809a مطمئنم جایی نشنیدید این حرفهارو👆🤔🙄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبح گاهی ✨"الهی"... 🌹گاهی حجم دنیای درونمان 💫ازوجودت تهی میشود؛ 🌹آنوقت ما می مانیم و تنهایی و ترس، 💫درها دیوار میشوند به رویمان ؛ 🌹و امیدهایمان یک آرزوی 💫دور از دسترس 🌹تنها نور وجود توست که 💫دل ما را آرام نگه می دارد؛ 🌹نورت را هر روزبه دلمان بتابان 💫ای روشنی بخش درتاریکیهای سخت ✨"خداوندا"... 🌹اراده مان را به زمان کودکی باز گردان، 💫همان زمان که برای یکبار ایستادن 🌹هزار بار می افتادیم.... 💫اما ناامید نمیشدیم! 🌹یا رب العالمین 💫ما را دریاب ،،،، آمیـن...🙏 ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🔆برخويشتن بدى نكن ! شخصى به اباذر نوشت : به من چيزى از علم بياموز! اباذر در جواب گفت : دامنه علم گسترده تر است ولى اگر مى توانى بدى نكن بر كس كه دوستش ‍ مى دارى . مرد گفت : اين چه سخنى است كه مى فرمايى آيا تاكنون ديده ايد كسى در حق محبوبش بدى كند؟ اباذر پاسخ داد: آرى ! جانت براى تو از همه چيز محبوب تر است . هنگامى كه گناه مى كنى بر خويشتن بدى كرده اى . 📚بحار ج 22، ص 402 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸✨🌸 خیلی زیباست👌 "یخی که عاشق خورشید شد" زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛ تکه یخی کنار سنگی بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛ از میان شاخه های درخت، نوری را دید با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت: سلام خورشید... من تابحال دوستی نداشته ام با من دوست می شوی؟ خورشید گفت: سلام، اما… یخ با نگرانی گفت: اما چه؟ خورشید گفت: تو نباید به من نگاه کنی، باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم اگر من باشم، تو نیستی! می میری، میفهمی؟ یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟! چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی؟! روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛ یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛ از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید... هر جا که خورشید می رفت گل هم با او می‌چرخید و به او نگاه می کرد، گل آفتابگردان🌻 هنوز عاشق خورشید است…🦋 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆موعظه اى از گنه كار! مردى محضر حضرت عيسى عليه السلام آمد و عرض كرد: - مرتكب زنا شده ام ، مرا از گناه پاك كن . عيسى عليه السلام دستور داد كه اعلام كنند تا تمام مردم را تطهير گناهكار حاضر شوند و براى مجازات وى گودالى كندند. وقتى همه جمع شدند و گناهكار در گودال اجراى قانون الهى قرار گرفت . نگاهى به جمعيت انبوه مردم انداخت كه همه آماده مجازات او بودند. با صداى بلند گفت : اى مردم ! هر كس خودش آلوده به گناه است و بايد كيفر ببيند، حق ندارد در مجازات من شركت كند. با شنيدن اين جمله همه رفتند. تنها حضرت عيسى عليه السلام و حضرت يحيى عليه السلام ماندند. در اين هنگام يحيى عليه السلام پيش آمد و به آن مرد نزديك شد و گفت : - اى گناهكار! مرا موعظه كن ! مرد گفت : اى يحيى ! مواظب باش خودت را در اختيار هواى نفست مگذارى ! زيرا سقوط كرده و بدبخت خواهى شد. يحيى عليه السلام گفت : موعظه اى ديگر بگو! مرد گفت : هرگز خطاكارى را به خاطر لغزشش ملامت مكن ! بلكه در فكر نجات او باش ! حضرت يحيى عليه السلام گفت : باز هم موعظه كن ! مرد گفت : از به كار بردن غضبت خوددارى نما! در اين وقت حضرت يحيى گفت : - موعظه هايت مرا كفايت مى كند. 📚بحار: ج 14، ص 188. ✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•° یادمان باشد خداوند مهمان قلب‌های وسیع است هر چه قلب‌های ما از کینه پر باشد سهم ما از خدا کمتر است🙃🌿 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ..... 🌷در عمليات بدر به عنوان کمک آر.پی.جی‌زن جمعى، از براى لشکر ۷ ولیعصرِ گردان مالک اشتر خوزستان بودم. خیلی به شهادت و انگیزه شهدا برای رسیدن به رستگاری کنجکاو بودم و روح و روانم تسخیر اين موضوع شده بود. ما موج سوم عملیات بدر بودیم، که قرار بود وارد عمل بشیم. دم غروب بود، رو اسکله داشتم نگاه می‌چكردم که با قایق مجروحين و شهدا رو می‌آوردند. تو همون حال اون چیزی که آرزو داشتم، نشونم دادن. شهیدی رو آوردند که از ناحیه پشت سر، مورد اصابت قرار گرفته بود.... 🌷روی شهید رو که امدادگر به طرف من چرخوند، چنان نوری از صورت آن عزیز خدا ساطع شده بود که انگار ماه شب چهارده بود! زبانم لال شده بود و توان تکان خوردن و حتى اشاره كردن از من گرفته شده بود. از آن بالاتر چيزى كه من رو مسحور خودش كرده بود، لبخند بسیار زیبا و دلنشينى بود كه روى لبهاى اين شهيد خودنمايى می‌كرد. لبخندى به رنگ خدا.... 🌷وقتی روی آن عزيز خدا رو پوشاندند و بردند، زبانم باز شد و به دوستم گفتم که نتونستم اون همه زيبايى رو بهت بگم. گفت: آن مسأله خواست خدا بوده و براى شما در نظر گرفته شده و قرار نبود ديگران ببینند. در همين عملیات (عمليات بدر) برادرم به شهادت رسید و خودم هم طعم شيرين جانبازى را چشيدم. : جانباز سرافراز علی محمد شیرعلی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مرگ انديشى اسكندر ذوالقرنين ، در مسافرتهاى طولانى خود، با يك جمعيت فهميده برخورد كرد كه از پيراون حضرت موسى عليه السلام بودند، زندگى آنان در آسايش توام با عدالت و در درستكارى بود. خطاب به آنان گفت : اى مردم ! مرا از جريان زندگى خود آگاه سازيد كه من سراسر زمين را گشتم ، شرق و غربش را، صحرا و دريايش را، جلگه و كوهش را محيط نور و ظلمتش را، مانند شما را نديدم به من بگوييد! چرا قبرهاى مردگانتان در حياط خانه هاى شماست ؟! براى آن كه مرگ را فراموش نكنيم و ياد مرگ از قلبمان خارج نشود. پرسيد: چرا خانه هاى شما در ندارد؟ گفتند: به خاطر اين كه در ميان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستكار و مورد اطمينان يكديگريم . پرسيد: چرا حاكم و فرمانروا نداريد؟ گفتند: چون به يكديگر ظلم و ستم نمى كنيم تا براى جلوگيرى از ظلم نيازى به حكومت و فرمانروا داشته باشيم ... اسكندر پس از پرسشهاى چند گفت : اى مردم به من بگوييد! كه آيا پدرانتان همانند شما رفتار مى كردند؟ در پاسخ ، پدرانشان را چنين تعريف كردند؛ آنان به تهيدستان ترحم داشتند. با فقرا همكارى مى نمودند. اگر از كسى ستم مى ديدند، او را مورد عفو و گذشت قرار مى دادند و از خداوند براى وى آمرزش مى خواستند. صله رحم را رعايت مى كردند. امانت را به صاحبانشان بر مى گرداندند و خداوند نيز در اثر اين رفتار پسنديده كارهاى آنها را اصلاح مى نمود. ذوالقرنين به آن مردم علاقمند شد و در آن سرزمين ماند تا سرانجام از دنيا رفت . 📚بحار: ج 12، ص 179. اين داستان به طور خلاصه آورده شد ✾📚 @Dastan 📚✾