✅ داستان کوتاه
🔹 خیانت به اسلام و فریب مسلمانان
🌷 پیامبر اکرم در بازار مدینه از کنار مرد گندم فروشی می گذشت که ظاهر گندمش آراسته بود و نیکو به نظر می رسید. رسول خدا به گندم نگریست و به فروشنده فرمود: گندمت را گندم خیلی خوبی می بینم.
سپس قیمت آن را پرسید. در همین وقت، خداوند به حضرت وحی فرمود: دستت را زیر گندم فرو ببر و آن را زیر و رو کن!
پیامبر اکرم دستش را زیر گندم برد و آن را زیر و رو کرد. دید روی آن بهتر از زیر آن است. لذا فرمود: تو خیانت به اسلام را با فریب مسلمانان یکجا جمع کرده اي. از یک طرف به دستور قرآن خیانت می کنی و از طرف دیگر با زینت دادن ظاهر گندم، مسلمانان را گول می زنی.
خیانت به اسلام و فریب دادن مسلمانان، هر دو از صفات زشت و هر دو از گناهان بزرگ است.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 6 ص 26
✾📚 @Dastan 📚✾
✅آیت الله سید عبدالکریم کشمیری(ره):
🔻آقای قاضی روزهای جمعه منزل روضه داشتند و واعظی مقتل را از روی کتاب میخواند که مبادا در نسبت به امامان کم و زیاد شود و آقای قاضی گریه میکردند.
من روزهای جمعه به منزل ایشان میرفتم.
🔹یک وقت آقای قاضی فرمودند:
🔻دیدم بعد از وفات آیتاللّه سیدمحمدکاظم یزدی، جدّمان، اسم مراجع تقلید بعد از او را نوشتهاند و از جمله آنها آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانی (قدسسره) بود، لذا
به ایشان آیندهاش را فرمودند.
🔻گاهی که آیتاللّه اصفهانی (قبل از مرجعیت تامّه) برای روضه به منزل ایشان میآمد، میپرسید: کی وقتش میرسد؟
میفرمود: به زودی میرسد، همینطور هم شد!!
✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•°
همیشهکهنبایدبنشینیمو
بدیهاۍِزندگیِمانرامرورکنیم
گاهیبایدنشست
خوشیهاراشمرد
چانوشید
وپشتکردبهتمامِنداشتنها
وغصہهاییکهعمرۍباآنهازندگیکردیم💛
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـدایـا ...
✨دراین دریای پرتلاطم روزگار
✨با نگاه مهـربانت
✨دلگرممان کن
✨به فـردایی بهتـر ...
✨شبتون پراز آرامش
✨و نگاه خداونـد
✨هر کجا که هستین
🌸همراهتان باشد ...
شبتون آرام ✨🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چه لطیف است
🌼نسیم سحری و چه زیباست
🌺گل افشانی مهر
🌼از پنجرهای رو به خدا
🌺میتوان دید ز عمق
🌸شب تاریک و سیاه
🌼رویش صبح سپید
🌺و در این صبحدم پاک و قشنگ
🌸نفسی تازه کشید
سلام صبح زیباتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆طفل , شجاعت را ارث مى برد
عـمـرو پـسر امام حسن مجتبى (علیه السلام ), كودكى بيش نبود كه درحادثه كربلا حضور داشت و سپس هـمراه كاروان اسيران اهل بيت (علیه السلام )وارد شام شد.
در يكى از مجالس شام , يزيد به آن كودك گفت : مى توانى با پسر من كشتى بگيرى ؟ عمرو در پاسخ گفت : من حال كشتى گرفتن ندارم .
اگر مى خواهى زور بازوى پسرت را بدانى , بـه او شـمـشـيـرى بده و به من هم شمشيرى ,تا در حضور تو بجنگيم يا او مرا مى كشد كه در اين صـورت بـه جـدم پـيـامبر(صل الله علیه وآله ) و على (علیه السلام ) مى پيوندم يا من او را مى كشم و او به جدش ابوسفيان و معاويه مى پيوندد.
يـزيد از زبان گويا و قوت قلب عمرو تعجب كرد و شعرى خواند كه معنايش اين است : اين برگ از آن شاخه درخت نبوت است كه چنين شجاع و پرجرات است.
📚منهاج الدموع , ص 383
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷امام شناسی🌷
🍀نقش امام زمان در زندگی من🍀
🔶رزق و روزی من
💠برای اینکه بیشتر به نقش امام زمان (عج) در رابطه با رزق و روزی خود پی ببریم باید بدانیم که رزق، معنای عامّی دارد و منحصر به غذای جسم نیست؛ بلکه شامل غذای روح نیز میشود. و نیز منحصر به غذا که عامل رشد جسم است نمی باشد؛ بلکه مراد، هر چیزی است که نعمت محسوب شده و خیر و برکت آن به ما برسد.
💠بنابراین ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش و خدمت و یاری ایشان و دوستارانشان،گریه کردن بر مصیبت ایشان،شرکت در مجالس سُرور و عزای آنان،توجّه و اُنس به امام زمان (عج)، دعا کردن برای وجود مقدّسشان، توفیق بر عبادت و بندگی، عافیت، فکر سالم، فرزند صالح، همسر ایده آل، پدر و مادر مهربان، استاد دلسوز، رفیق خوب، موقعیت اجتماعی، علم و دانش، آبرو و شخصیت، اخلاق نیکو، احترام به والدین، و دیگر مواردی که با کمی تأمّل میشود آنها را ذکر نمود، همگی جزء رزق و روزی ما میباشند.
💠پس رزق منحصر به غذاهای رنگارنگ، میوههای مختلف، لباسهای گوناگون، خانه، ماشین و سایر امکانات رفاهی نمی باشد؛
💠 بنابراین وقتی سخن از رزق به میان میآید نباید گمان کنیم که منظور چیزهایی است که شکم را سیر کرده و بدن را میپوشاند. حال میگوئیم که این رزقی که - از لحاظ کمّیّت و کیفیّت - برای اشخاص مختلف متفاوت است و در اعصار مختلف شکلهای مختلفی به خود میگیرد:
🔸اوّلاً: همگی به خاطر وجود امام زمان (عج) خلق شده و به یُمن و برکت وجود آن حضرت به موجودات عالم عطا میگردد.
🔸ثانیاً: همهﯼ آنها ملک ایشان بوده و تحت تصرّف آن حضرت میباشد؛
بنابراین صاحب اختیار آنها - در عصر ما به اذن الهی - کسی نیست جز امام زمان (عج).
🔸ثالثاً: هدف از خلقت این ارزاق، این بوده است که اینها وسیله ای باشند در جهت شناخت، توجّه، ارتباط و در نهایت اطاعت از امام عصر (عج)، که مساوی است با شناخت، توجّه، ارتباط و اطاعت از پروردگار عالم.
🔸رابعاً: مَلَک مأمور رزق؛ یعنی جناب میکائیل و سایر ملائکه ای که زیر نظر این فرشتهﯼ عظیم الشأن مشغول انجام وظیفه هستند، از امام عصر خویش دستور گرفته و طبق اوامر آن حضرت عمل میکنند.
🔸خامساً: هیچ مخلوقی از ارتباط رزق و روزی خویش با آن حضرت محروم نیست، چرا که امام عصر (عج) فقط امام بر ما انسانها نیستند؛ بلکه همانطور که سابقاً گفتیم همهﯼ مخلوقات عالم، امام زمان دارند.
💠بنابراین میوه ای که تناول میکنیم، درختی که این میوه را داده است، آبی که درخت از آن آبیاری شده است، خورشیدی که بر آن تابیده است و اکسیژنی که مصرف نموده است، بارانی که باریده است، دریاهایی که باران به آن ریخته است، زمینی که دریاها بر آن مستقرّند، آسمانهایی که بر زمین محیط اند، کرسیی که بر آسمانها احاطه دارد و عرشی که فوق همهﯼ اینهاست، با تمامی موجوداتی که در آن زندگی میکنند، همگی امام دارند، و امام آنها کسی نیست جز حجّت بن الحسن العسکری (روحی فداه)، و هر شیئی که در عالم، امام دارد، حرکت، وجود، خاصیّت و اثر او بی اذن امام و حجّت خدا امری است غیر ممکن.
💠چگونه چنین نباشد و حال اینکه بر همگی آنها ملائکه ای مأمورند که بی اذن امام خویش،قدم از قدم برنداشته و کاری را انجام نمی دهند.
💠آری!بر تک تک قطرات باران،برگهای درختان و...ملائکهﯼ الهی مأمورند و همهﯼ آنها جز در جهت خواست و ارادهﯼ امام خویش حرکتی نمی کنند.
💠بنابراین رزق من - که احتیاج دائمی به آن دارم و شامل عمر کوتاهم نیز میشود - ارتباطی عمیق و پیوسته با امام زمان من دارد،و چقدر جای تأسّف است که من با همهﯼ نیاز و احتیاجی که به آن حضرت دارم، نتوانستهام آنطور که شایسته است خدمتی به آن امام مهربان تر از مادر، صمیمی تر از پدر و دلسوز تر از من به خودم، بنمایم!
📚نقش امام زمان (عجل الله فرجه) در زندگی من
✍محمد مهدی محقق فرید
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«کجا ببینیم همو؟»🤍😍
🧡 احیا میشم منو میبینی...
ذوقمرگ میشم تو رو میبینم...
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
🔴بــا مــا به درآمد بالا بـرسید😍
🔥اینجا همه چی زیر 100 تومنه😳🔥
عرضه لـوازم آرایشی و بهداشتی و درمانی
ویژه عطاریها و پخشها به صورت عمده🤩
👰جوراب سیلیکونی برای رفع#ترک_پا با
قیمت مناسب🥳پست آخرُ ببین👇🏃♀️
https://eitaa.com/joinchat/3253928412C17807ade9c
💒مخصوص افراد جویای#شغلِ پردرآمد🤩👆
🔆دختر خردسال , بهترين غم خوار
ابوطالب و خديجه را از دسـت داد.
رحـلـت ايـن دوبـزرگـوار بـه قـدرى سـخـت بـود كـه پـيامبر(صل الله علیه و آله ) آن سال را عـام الـحـزن ناميد.
اما به جاى ابوطالب , فرزندش على (علیه السلام ) و به جاى خديجه , دخترش فـاطـمه (سلام الله علیها ) بودند كه ضايعه رحلت آنها راجبران كنند.
على (علیه السلام ) در آن وقت نوزده سال داشت و فـاطـمه (سلام اللله علیها ) - طبق احاديث معروف - بيش از پنج سال نداشت .
اما همين دختر پنج ساله ,مونسى فـداكـار و مـهـربـان و شجاع براى پيامبر(صل الله علیه وآله ) بود.
گاه دشمنان سنگدل , خاك يا خاكستر بر سر پـيـامـبـر(صل الله علیه وآله ) مى پاشيدند, چون پيامبر(ص ) به خانه مى آمد فاطمه (سلام الله علیها ) خاك و خاكستر را از سر وروى پـدر پـاك مـى كـرد, در حـالـى كه اشك در چشمش حلقه زده بود.
پيامبر(صل الله علیه وآله ) مى فرمود: دخترم , غمگين مباش ! خداوند, حافظ پدر تواست .
روزى دشـمنان اسلام در حجر اسماعيل اجتماع كردند و سوگندخوردند كه هر كجا محمد(صل الله علیه وآله ) را يـافـتـنـد او را بكشند.
فاطمه (سلام الله علیها) اين خبررا شنيد و به اطلاع پدر رساند تا آن حضرت مراقبت بـيـشـتـرى ازخـود كـنـد.
باز در همان سال ها, ابوجهل عده اى از افراد پست راماموركرد تا وقتى پـيـامـبـر(صل الله علیه وآله ) در مـسجدالحرام در حال نماز به سجده رفت , شكمبه گوسفندى را بر سر ايشان بـيـفـكـنند.
وقتى اين عمل زشت و ناجوانمردانه انجام شد, ابوجهل و مزدورانش با صداى بلند به ايـشـان خـنـديـدند.
بعضى از ياران پيامبر اين منظره را ديدند, ولى كسى جرات نكرد پيش برود و شكمبه را بردارد.
اين خبر به گوش حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) رسيد, با شتاب به مسجدالحرام رفت و آن رابـرداشـت و بـا شجاعت مخصوص خودش , ابوجهل و يارانش را باشمشير بيان , سرزنش و نفرين فرمود.
📚مناقب , ج 1, ص 71
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#جایگاه_حوله_عراقی!
🌷عراقیهاا، یکی از الطاف بزرگشان را در دادن یک حوله نازک و کوچک به هر فرد اسیر میدانستند. این حوله هم برای حمام بود و هم خشک کردن دست و صورت. ماجرایی که میخواهم بگویم مربوط به یکی از روزهای گرم بهار ۶۵ است. آن روز توی آسایشگاه نشسته بودیم که ناگهان سر و صدای یک سرباز عراقی بلند شد. او داد میزد و به رفقایش میگفت: بیایین اینجا. طولی نکشید که داد و بیداد آنها بلند شد. حدس میزدم دردسر تازهای در حال شکل گرفتن است. چیزی نگذشت که صدای سوت آمار بلند شد. اینطور وقتها اگر بیحال و مجروح هم بودی، به ملاحظه عواقب بعدش، از جا کنده میشدی و سریع میرفتی تو یکی از پنج ستون و به انتظار ورود شوم مأموران عراقی مینشستی.
🌷از بین صدای عراقیها فهمیدم گروهبان عبدالقادر هم بینشان هست. آهسته به دروبریهایم گفتم: معلوم نیست چی شده که خود این بیپدر پا توی گود گذاشته. گروهبان عبدالقادر همین که چشمش به من افتاد، به دژبانها دستور داد دست نگه دارند. بعد سربازی اشاره کرد و او یکی از همان حولههای نازک را نشانم داد. دیدم، آلوده به مدفوع انسانی شده است. گروهبان گفت: این حوله رو سربازهای ما تو بشکه زباله پیدا کردند، اگر کسی که این کار رو کرده خودش رو معرفی کنه، ما به بقیه کاری نداریم. مسئول آسایشگاه گفت: به اینا بگو به جای کتک زدن، وسایل ما رو بگردن، هرکسی حوله نداشته باشه، مشخص میشه. دیدم پیشنهادش لااقل برای در امان ماندن بقیه، پیشنهاد بدی نیست.
🌷وقتی به گروهبان گفتم، با اکراه قبول کرد. دژبانها با وحشیگری تمام، همه وسایل هر اسیری را میریختند به هم و وقتی حولهاش را پیدا میکردند، از او میگذشتند. تا وسایل آخرین نفر را گشتند و دیدند حولهاش هست. گروهبان نزدیک من آمد و کشیده محکمی به صورتم زد و گفت: پس این کار بچههای شماست. چند لحظه بعد، گله گرگهای هار، هجوم آوردند به آسایشگاه ما. ابتدا یک شکم سیر بچهها را زدند بعد گذاشتند تا من موضوع را بهشان بگویم. یکی از بچهها که رنگ صورتش از کم خونی پریده بود از جا بلند شد و گفت: چرا همون اول مثل آدم نگفتن تا من بگم کار کی بوده.
🌷مهلت اعتراف کردن هم ندادند به او. دژبانها از آسایشگاه کشاندنش بیرون و در را بستند. همان توی راهرو او را خواباندند و شروع کردند به فرود آوردن ضربات کابل. قیافه او داد میزد که حسابی مریض و بیحال است، ولی دریغ از یک جو شعور، رحم و مروت. آخر کار، نعش او را تحویل ما دادند و گورشان را گم کردند. در این حال گروهبان عبدالقادر رو کرد به من و در کمال خشونت گفت: به این رفقای جاهلت بگو وسایلی هم که ما لطف کردیم و بهشون دادیم، احترام داره. اشاره کرد به نعش آن اسیر و ادامه داد: کسی که حتی به یک حوله عراقی توهین بکنه، سزاش اینه!
#راوی: آزاده سرافراز محمدجواد سالاریان
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بخدا ما صاحب داریم
🎙 خاطره جذاب و تکان دهنده از استاد قرائتی بمناسبت #نیمه_شعبان
🌸ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
🌸بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
ولادت #امام_زمان(ع) مبارک باد
🎊
✾📚 @Dastan 📚✾