فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد عالی
🎥موضوع: ماجرای شهید ابراهیم هادی و دختر
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه 🙏🤍✨﷽✨
✍️ اول اخلاقت رو درست کن
🔹خردمندی میگه تو هرچقدر هم که خوشگل و خوشتیپ و باکلاس و باسواد و پولدار باشی؛ و موقعیت و مقام آنچنانی داشته باشی؛ یا رکورددار روزهگرفتن و نمازخوندن و عبادت باشی؛ تا وقتی اخلاقت بد باشه، فایدهای نداره.
🔸درست مثل کسی هستی که دهنش بوی سیر و پیازِ وحشتناکی میده ولی به خودش عطر و ادکلنهای گرونقیمت میزنه.
🔹نهتنها بوی سیر و پیازِ دهنش مخفی نمیشه؛ بلکه ترکیب بوی پیاز و ادکلنش یک چیز گندِ تازهای تولید میکنه که حالِ آدمها رو بیشتر بههم میزنه.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆کشاورز و ساعتش
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.
ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.
بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.
کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.
کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.
بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.
کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.
پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند.
هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور که مایلید سر و سامان بخشید
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ضرورت ذکر دائمی داشتن
رهبر انقلاب:
🔹در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین هست: مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت اَفعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الجَهرِ»؛دوام ذکر و به طور مستمر ذاکر بودن، موجب میشود عمل ما ــ هم عملِ پنهانی ما و کاری که خودمان در دلمان، در داخل خانوادهمان، در اتاق خلوتمان انجام میدهیم، هم عملی که در محیط اجتماعی انجام میدهیم ــ نیکو بشود، خوب بشود.
مقام معظم#رهبری
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
🛑 فروشگاه محصولات ارگانیک #برکات 🛑
⭕️ ما اینجاییم تا با قیمت عالی و با کیفیت برتر محصولات را در اختیارتان بگذاریم.
✴️ - انواع گیاهان دارویی
✴️ - انواع شیره
✴️ - روغن های درمانی
✴️ - لوازم آرایشی و بهداشتی
✴️ - انواع شامپوهای طبیعی
✴️. انواع سرکه های طبیعی
✴️. انواع دمنوش های طبیعی
✴️. انواع صابون های طبیعی
✴️. انواع لیف و کفی های طبیعی
✴️.کپسول لاغری بدون عوارض
✴️. انواع مام های طبیعی
✴️. انواع عطرهای طبیعی
و کلی محصولات دیگه... 😍
🟢این کانال #منصف و #باکیفیت محصولات ارگانیک رو براتون پیدا کردم از دستش ندید😍👇🏻
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
https://eitaa.com/joinchat/1039925254C2a29e59c9b
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
@mahsulpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شاد باش و آرزو کن 💚
هنگامی که احساس شادی میکنی ،
در واقع نیروی شادی را به جهان
هستی عرضه میکنی در نتیجه
تجربههای شاد، موقعیتهای شاد
و افراد شاد بر سر راهت قرار میگیرند.
هر احساسی که امروز به خود و زندگی
داشته باشی فردا نیز همان را دریافت
خواهی کرد؛ این یک قانون است.
پس همواره مراقب باش که چه
احساساتی را از وجودت به جهان
ساطع میکنی! این شعار را هر روز
با خود تکراركن:
✅ « حس عالی = زندگی عالی »
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شب
🌸داستان زندگی ماست
💫گاهی پرنور،
🌸گاهی کم نور میشود
💫اما بخاطر بسپار هر آفتابی
🌸غروبی دارد و هر غروبی طلوعی
💫قرنهاست که هیچ شبی
🌸بی صبح شدن نمانده است
💫به امیــد
🌸طلـوع آرزوهایتان
شبتون پراز نور الهی 🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هربار ژلـــــــــه تو کاسه درست میکردم صدتا قاشق میزدن توش🍮🥄😒😖
گشتم آموزش ژلــــه سیخی پیداکردم😍🍡
اینجا ۵۰ مدل ژله تو سیخ و قالب و حتی درنوشابه ای یادت میده که فقط بری حالشو ببری بیا ببین چی پیدا کردم برات😍😅👇
https://eitaa.com/joinchat/147456264Cea90202279
آموزش کِشدار کردن خامه ی کیک با ژله😳
#سلام_امام_زمانم🌺🤚🏻*
خورشید من از دیار شب ڪرده عبور
ای ڪاش ڪند ز مشرق عشــق ظهور
هـــر لحــظه در انتـــظار آنـــم بـرسـد
با خــود ببــرد مـــرا بـه مهمانـی نــور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨🕊
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ترك سنت
جناب ((حجة الاسلام والمسلمين سيد محمد حسين مدرس مطلق )) مى فرمودند: مرحوم ابوى ام مى فرمودند:
آخوند كاشى كه ازدواج نكردند، نه اين كه مى خواستند ترك سنت ((رسول الله صلى الله عليه و آله )) را كرده باشند، يا رهبانيت داشته باشند بلكه به علت فقرى كه داشت و يك طلبه ساده اى بود كه سرمايه اى نداشت و نمى توانست خودش را هم اداره كند، چه رسد به كسى ديگر، لذا ازدواج نكردند و وقتى كه سن ايشان از ازدواج گذشته بود و اواخر عمر شريفشان بود.
يكى از بازاريها گفته بود كه من حاضرم دخترم را به شما بدهم .
آخوند با تندى فرموده بود: برو گم شو.
دور و اطرافيان گفته بودند: آقا شما چرا اينطورى برخورد كرديد؟
فرموده بودند: دورانى كه ما جوان بوديم و نياز داشتيم كسى يك چنين پيشنهادى به ما نكرد، حالا كه من يك مشهوريتى دارم و يك مقدار اسمى پيدا كردم مى خواهد اين كار را بكند.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سخن پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از دفن ، در مسجد قبا
روزى ابوبكر و اميرالمؤ منين ، علىّ عليه السلام در محلّى يكديگر را ملاقات كردند.
ابوبكر گفت : حضرت رسول ، پس از جريان غدير خم چيز خاصّى درباره شما نفرمود، امّا من بر فضل تو شهادت مى دهم ؛ و در زمان آن حضرت نيز بر تو به عنوان اميرالمؤ منين سلام كرده ام .
و اعتراف مى كنم كه حضرت رسول درباره تو فرمود: تو وصىّ و وارث و خليفه او در خانواده اش مى باشى ، ولى تصريح نفرمود كه تو خليفه بعد از او در امّتش باشى .
اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام اظهار داشت : اى ابوبكر! چنانچه رسول خدا صلوات اللّه عليه را به تو نشان دهم و ايشان تو را بر خلافت من در بين امّتش دستور دهد، آيا مى پذيرى ؟
ابوبكر گفت : بلى ، اگر رسول خدا با صراحت بگويد، من كنار خواهم رفت .
امام علىّ عليه السلام فرمود: پس چون نماز مغرب را خواندى ، نزد من بيا تا آن حضرت را به تو نشان دهم .
همين كه ابوبكر آمد، با يكديگر به سمت مسجد قبا حركت كردند و وقتى وارد شدند؛ ديدند كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله رو به قبله نشسته است ؛ و خطاب به ابوبكر كرد و فرمود:
اى ابوبكر! حقّ مولايت ، علىّ را غصب كرده اى و جائى نشسته اى كه جايگاه انبياء و اوصياء آن ها است ؛ و كسى غير از علىّ استحقاق آن مقام را ندارد چون كه او خليفه من در اُمّتم مى باشد و من تمام امور خود را به او واگذار كرده ام .
و تو مخالفت كرده اى و خود را در معرض سخط و غضب خداوند قرار داده اى ، اين لباس خلافت را از تن خود بيرون بياور و تحويل علىّ ابن ابى طالب ده ، كه تنها شايسته و حقّ او خواهد بود وگرنه وعده گاه تو آتش دوزخ مى باشد.
در اين هنگام ابوبكر با وحشت تمام از جاى برخاست و به همراه اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام از مسجد خارج گرديد و تصميم گرفت تا خلافت را به آن حضرت واگذار نمايد.
ولى در مسير راه ، رفيق خود، عمر را ديد و جريان را برايش تعريف كرد، عمر گفت : تو خيلى سُست عقيده و بى اراده هستى ، مگر نمى دانى كه آن ها ساحر و جادوگر هستند، بايد ثابت قدم و پابرجا باشى ، به همين جهت ابوبكر از تصميم خود منصرف شد؛ و با همان حالت از دنيا رفت .
📚الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 806، ح 15 و 16، ارشاد القلوب : ص 264.
در اين باره روايات بسيارى به همين مضمون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام و نيز از طريق اهل سنّت وارد شده است كه همه آن را با اختلاف جزئى آورده اند.
✾📚 @Dastan 📚✾