eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴 ما سامرا نرفتہ گداے تو مےشويم اے مهربان امام فداےتو مےشويم هادےِ خلق، ڪورے چشمان گمرهان پروانگان شمع عزاے تو مےشويم علیه السلام تسلیت باد. 🏴 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆خبر از مرگ دشمن و اختصاص ايّام مرحوم صدوق ، راوندى و ديگر بزرگان آورده اند: يكى از دوستان حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام به نام صقر بن ابودلف - ابن اُورمه - حكايت كند: در دوران حكومت متوكّل عبّاسى راهى سامراء شدم و چون وارد شهر سامراء گشتم ، حضور يكى از وزراى متوكّل به نام سعيد حاجب رفتم تا بلكه بتوانم با مولايم امام هادى عليه السلام كه در زندانِ وى ملاقاتى داشته باشم . سعيد حاجب گفت : آيا دوست دارى خدايت را مشاهده كنى ؟ گفتم : سبحان اللّه ! اين چه حرفى است ؟! خداوند متعال را هيچكس نمى تواند مشاهده كند. سعيد اظهار داشت : منظورم آن كسى است كه شما گمان مى كنيد او امام و پيشواى شما است ، متوكّل او را تحويل من داده است تا او را به قتل برسانم و اين كار را فردا انجام خواهم داد. و پس از گذشت لحظاتى مرا داخل زندان بُرد، همين كه وارد زندان شدم ، حضرت را ديدم كه بر قطعه حصيرى نشسته و مشغول عبادت و مناجات مى باشد، پس با حالت گريه سلام كردم و كنارى نشستم و به جمال نورانى آن حضرت نگاه مى كردم . امام عليه السلام پس از جواب سلام ، به من فرمود: اى صقر! براى چه اينجا آمده اى ؟ و چرا ناراحت و گريان هستى ؟! در پاسخ گفتم : چون شما را در اين مكان و با اين حالت مى بينم ؛ و نمى دانم كه آن ها چه تصميمى درباره شما دارند؟! حضرت فرمود: اى صقر! ناراحت مباش ، آن ها هرگز به قصد خود نمى رسند، چون كه بيش از دو روز ديگر زنده نخواهند ماند و كشته خواهند شد بعد از آن ، از امام هادى عليه السلام پيرامون معناى حديثى كه از پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شده است كه فرمود: با روزگار، دشمنى و عداوت روا مداريد كه با شما دشمنى كند، سؤ ال كردم كه مقصود چيست ؟ امام عليه السلام در جواب فرمود: بلى ، منظور از روزگار، ما اهل بيت عصمت و طهارت هستيم كه بجهت ما آسمان و زمين پابرجا مانده است . ه عنوان سجّاد، علىّ بن الحسين و محمّد باقر و جعفر صادق ، و چهارشنبه به عنوان موسى بن جعفر و علىّ بن موسى الرّضا و محمّد جواد و من ، و پنج شنبه به عنوان فرزندم حسن و روز جمعه به عنوان فرزند پسرم مهدى موعود صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين تعيين گشته است . حكومت حقّ به دست با كفايت او ايجاد مى گردد و اوست كه عدل و داد را بر زمين پهناور، گسترش مى دهد. و سپس فرمود: آرى ، اين معناى حديث بود، زود خداحافظى كن و برو كه مى ترسم خطرى متوجّه تو گردد. راوى گويد: به خدا قسم ! بيش از دو روز نگذشت كه هر دوى آن دو نفر - يعنى متوكّل و سعيد حاجب - كشته شدند و من خداوند متعال را شكر كردم . 📚إ كمال الدّين : ص 383، ح 9، خصال شيخ صدوق : ج 1، ص 395، ح 102، خرايج و جرايح : ج 1، ص 412، ح 17، بحارالا نوار: ج 50، ص 195، ح 7، با مختصر تفاوت . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆بزنطی احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى كه خود از علما و دانشمندان عصر خويش بود بالا خره بعد از مراسله هاى زيادى كه بين او و امام رضا عليه السلام رد و بدل شد و سؤ الاتى كه كرد و جوابهايى كه شنيد، معتقد به امامت حضرت رضا شد. روزى به امام گفت :((من ميل دارم در مواقعى كه مانعى در كار نيست و رفت و آمد من از نظر دستگاه حكومت اشكالى توليد نمى كند، شخصا به خانه شما بيايم و حضورا استفاده كنم )). يك روز آخر وقت ، امام رضا عليه السلام مركب شخصى خود را فرستاد و بزنطى را پيش خود خواند. آن شب تا نيمه هاى شب به سؤ ال و جوابهاى علمى گذشت . مرتبا بزنطى مشكلات خويش را مى پرسيد و امام جواب مى داد. بزنطى از اين موقعيت كه نصيبش شده بود به خود مى باليد و از خوشحالى در پوست نمى گنجيد. شب گذشت و موقع خواب شد. امام خدمتكار را طلب كرد و فرمود:((همان بستر شخصى مرا كه خودم در آن آن مى خوابم بياور و براى بزنطى بگستران تا استراحت كند)). اين اظهار محبت ، بيش از اندازه در بزنطى مؤ ثر افتاد. مرغ خيالش به پرواز درآمد. در دل با خود مى گفت ، الا ن در دنيا كسى از من سعادتمندتر و خوشبختر نيست ، اين منم كه امام مركب شخصى خود را برايم فرستاد و با آن مرا به منزل خود آورد. اين منم كه امام نيمى از شب را تنها با من نشست و پاسخ سؤ الات مرا داد. به علاوه همه اينها اين منم كه چون موقع خوابم رسيد، امام دستور داد كه بستر شخصى او را براى من بگسترانند. پس چه كسى در دنيا از من سعادتمندتر و خوشبخت تر خواهد بود؟ بزنطى سرگرم اين خيالات خوش بود و دنيا و مافيها را زير پاى خودش ‍ مى ديد، ناگهان امام رضا عليه السلام در حالى كه دستها را به زمين عمود كرده بود و آماده برخاستن و رفتن بود، با جمله ((يا احمد))، بزنطى را مخاطب قرار داد و رشته خيالات او را پاره كرد، آنگاه فرمود: ((هرگز آنچه را كه امشب براى تو پيش آمد، مايه فخر و مباهات خويش بر ديگران قرار نده ؛ زيرا صعصعة بن صوحان ، كه از اكابر ياران على بن ابيطالب عليه السلام بود، مريض ‍ شد. على به عيادت او رفت و بسيار به او محبت و ملاطفت كرد، دست خويش را از روى مهربانى بر پيشانى صعصعه گذاشت ، ولى همينكه خواست از جا حركت كند و برود، او را مخاطب قرار داد و فرمود: اين امور را هرگز مايه فخر و مباهات خود قرار نده ، اينها دليل بر چيزى از براى تو نمى شود. من تمام اينها را به خاطر تكليف و وظيفه اى كه متوجه من است انجام دادم ، و هرگز نبايد كسى اين گونه امور را دليل بر كمالى براى خود فرض كند)). 📚بحار،ج 12، ص 14 ✾📚 @Dastan 📚✾
💫در محضر شهدا 💫 حتی ثروت پدری هم پایبندش نکرد! نمی‌دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت پدرش نتوانست پایبندش کند. یک روز بعد از صبح‌گاه دیدمش؛ احساس کردم به او بیش از همه سخت می‌گذرد. ازش پرسیدم: مجید! اینجا خوب است یا ویلای‌تان در خیابان پاسداران؟ سرش را پایین انداخت و گفت: «اینجا خیلی خوش می‌گذرد.» در وصیت نامه‌اش نوشته بود: خدایا! تو شـاهد باش که همه‌ی مظاهر دنیا را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم. شهیدمجیدصنعتی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 شهادت سرلشکر "منصور ستاری" فرمانده نیروی هوایی 🔹امیر سرتیپ منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ش در قرچکِ ورامین به دنیا آمد. او پس از طی تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و پس از طی مدارج علمی، دوره علمی کنترل رادار را در آمریکا گذراند و لیسانس برق و الکترونیک را از دانشگاه تهران اخذ کرد و به خدمت ارتش درآمد و در شمار افسران خوش فکر و مدیر نیروی هوایی قرار گرفت. 🔸 او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در طول هشت سال دفاع مقدس، با قبول مسؤلیت‌های مهم فرماندهی، معاون عملیاتی، فرماندهی پدافند هوایی و معاون طرح و برنامه، خدمات شایانی به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ارائه داد. 🔹️وی در بهمن ۱۳۶۵، به دلیل شایستگی و لیاقت، به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش منصوب شد و در طی هشت سال مسؤولیت فرماندهی این نیرو، با اجرای ده‌ها برنامه و طرح مختلف، توان رزمی نیروی هوایی ارتش را افزایش داد. 🔸️ سرلشگر ستاری در ۱۵ دی ماه ۱۳۷۳ به همراه چند تن از مسؤولان نیروی هوایی، در مسیر برگشت از کیش به تهران، تصمیم به شرکت در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دوره خلبانی در اصفهان گرفتند. در راه بازگشت، هواپیما، دچار سانحه شد و پس از آتش گرفتن سقوط کرد. در این حادثه، شش سردار نیروی هوایی ارتش به همراه تیمسار ستاری و شش تن از خدمه پروازی به درجه رفیع شهادت نائل شدند. ✾📚 @Dastan 📚✾
📸عاشقان در طریق الشهدا به شوق مزار سرداردلها می آیند و خادمین از جان و دل در موکب ها از زوار حاج قاسم پذیرایی میکنند‌. @sarbaz_qasem
سخنرانی سیره امام هادی علیه السلام.mp3
5.41M
🔶 سخنرانی بسیار شنیدنی 🏴 💢 سیره امام هادی علیه السلام 📎 📎 💠 پرسمان اعتقادی 🎤حجه الاسلام استاد محمدی ✾📚 @Dastan 📚✾
📌شهادت امام هادی علیه‌السلام ▪️حضرت امام علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی علیه‌السلام متولد ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ و دهمین امام شیعیان ، فرزند امام جواد (ع) است. ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشتند. ایشان در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسیدند و جوانترین امام محسوب میشوند که از همان کودکی به علم و تقوا شناخته شدند. 🔹امام هادی (ع) با هدایت معنوی خود، جامعه شیعی را در برابر انحرافات حفظ کردند و شاگردان برجسته‌ای تربیت نمودند. ایشان در مقابل سیاست‌های ظالمانه حاکمان عباسی ایستادند و با انتشار دعاهای پرمحتوا و نامه‌های ارزنده، معارف ناب اهل بیت (ع) را گسترش دادند. 🔸دوران امامت امام هادی (ع) با حکومت ستمگرانه شش خلیفه عباسی همزمان بود. متوکل عباسی، دشمن سرسخت اهل بیت (ع)، امام را به سامرا تبعید کرد و ایشان را تحت نظارت شدید قرار داد. با وجود همه فشارها، معنویت و دانش امام موجب گرایش بیشتر مردم به حقیقت شد. 🔹امام هادی (ع) سرانجام در سوم رجب سال ۲۵۴ هجری قمری به دست معتز عباسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند. ایشان در غربت و دوری از وطن و در سامرا به خاک سپرده شدند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆آسمان شکافته شد و سرداری از سرداران آزادی‌ خواه را طلب کرد امروز کسی به لقاء الله پیوست که الگوی مبارزان زاهد و سرمشق مجاهدان راه دین، آزادی، ملت‌ ها و اعجوبه جنگ‌ های منظم و نامنظم بود @sarbaz_qasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سمی که حتی پوست و استخوان و خون حضرت هادی علیه السلام را مسموم کرد... 🎙شیخ حسین انصاریان ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅شرح حدیث زندگی 📍قسمت نهم 🔹شرح حدیث ابتدای درس خارج فقه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) موضوع: نافله‌ی شب را حتما بجا بیاور 🗓۱۳۹۲/۰۱/۱۹ ✾📚 @Dastan 📚✾
تو رسیدی به آرزوی خودت چه کند این جهان تباهی را؟ @sarbaz_qasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 فاصله انقلاب اسلامی و ظهور، به اندازه عمر طبیعی یک انسان است! | ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب فوق‌العاده روزه ماه رجب 🎤حجه الاسلام فرحزاد ✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨ ☀️❤️ سلاااااام 🌸🍃 🌼یکشنبه تون به زیبایی گل 🌸شاداب و پر از نشاط 🌼در زندگی هیچ چیز 🌸مهم تر از این نیست 🌼که قلباً در آرامش باشیم 🌸الهی همیشه قلبتون 🌼پر از عشـ💞ـق و آرامش باشه ‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نامه اى به ابوذر نامه اى به دست ((ابوذر)) رسيد آن را باز كرد و خواند. از راه دور آمده بود. شخصى به وسيله نامه از او تقاضاى اندرز جامعى كرده بود. او از كسانى بود كه ابوذر را مى شناخت كه چقدر مورد توجه رسول اكرم بوده . و رسول اكرم چقدر او را مورد عنايت قرار مى داده و با سخنان بلند و پرمعناى خويش به او حكمت مى آموخته است . ((ابوذر)) در پاسخ فقط يك جمله نوشت ، يك جمله كوتاه :((با آن كس كه بيش ‍ از همه مردم او را دوست مى دارى ، بدى و دشمنى مكن )). نامه را بست و براى طرف فرستاد. آن شخص بعد از آنكه نامه ابوذر را باز كرد و خواند، چيزى از آن سر در نياورد. با خود گفت يعنى چه ؟ مقصود چيست ؟ با آن كس كه بيش از همه مردم او را دوست مى دارى بدى و دشمنى نكن ، يعنى چه ؟ اينكه از قبيل توضيح واضحات است ، مگر ممكن است كه آدمى ، محبوبى داشته باشد آن هم عزيزترين محبوبها و با او بدى بكند؟! بدى كه نمى كند سهل است ، مال و جان و هستى خود را در پاى او مى ريزد و فدا مى كند. از طرف ديگر با خود انديشيد كه شخصيت گوينده جمله را نبايد از نظر دور داشت ، گوينده اين جمله ابوذر است . ابوذر، لقمان امت است و عقلى حكيمانه دارد، چاره اى نيست بايد از خودش توضيح بخواهم .مجددا نامه اى به ابوذر نوشت و توضيح خواست . ابوذر در جواب نوشت :((مقصودم از محبوبترين و عزيزترين افراد در نزد تو همان خودت هستى . مقصودم شخص ديگرى نيست . تو خودت را از همه مردم بيشتر دوست مى دارى . اينكه گفتم با محبوبترين عزيزانت دشمنى نكن ، يعنى با خودت خصمانه رفتار نكن . مگر نمى دانى هر خلاف و گناهى كه انسان مرتكب مى شود، مستقيما صدمه اش بر خودش وارد مى شود و ضررش دامن خودش را مى گيرد)) ارشاد ديلمى . 📚داستان راستان جلد اوّل و دوّم، استاد شهيد مرتضى مطهرى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆در ظله بنى ساعده شب بود و هوا بارانى و مرطوب . امام صادق تنها و بى خبر از همه كسان خويش ، از تاريكى شب و خلوت كوچه استفاده كرده ، از خانه بيرون آمد و به طرف ((ظله بن ساعده )) روانه شد. از قضا معلى بن خنيس كه از اصحاب و ياران نزديك امام بود و ضمنا ناظر خرج منزل امام هم بود، متوجه بيرون شدن امام از خانه شد. پيش خود گفت ، امام را در اين تاريكى تنها نگذارم ، با چند قدم فاصله كه فقط شبح امام را در آن تاريكى مى ديد، آهسته به دنبال امام روان شد. همين طور كه آهسته به دنبال امام مى رفت ، ناگهان متوجه شد مثل اينكه چيزى از دوش امام به زمين افتاد و روى زمين ريخت و آهسته صداى امام را شنيد كه فرمود:((خدايا اين را به ما برگردان )) در اين وقت معلى جلو رفت و سلام كرد. امام از صداى معلى او را شناخت و فرمود:((تو معلى هستى ؟)). بلى معلى هستم . بعد از آنكه جواب امام را داد، دقت كرد ببيند كه چه چيز بود كه به زمين افتاد، ديد مقدارى نان در روى زمين ريخته است . امام :اينها را از روى زمين جمع كن و به من بده . معلى تدريجا نانها را از روى زمين جمع كرد و به دست امام داد. انبان بزرگى از نان بود كه يك نفر به سختى مى توانست آن را به دوش بكشد. معلى : اجازه بده اين را من به دوش بگيرم . امام :خير، لازم نيست ، خودم به اين كار از تو سزاوارترم . امام نانها را به دوش كشيد و دو نفرى راه افتادند تا به ظله بنى ساعده رسيدند. آنجا مجمع فقرا و ضعفا بود. كسانى كه از خود خانه و ماءوايى نداشتند، در آنجا به سر مى بردند. همه خواب بودند و يك نفر هم بيدار نبود. امام نانها را يكى يكى و دوتا دوتا در زير جامه فرد فرد آنان گذاشت ، و احدى را فروگذار نكرد و عازم برگشتن شد. معلى : اينها كه تو در اين دل شب برايشان نان آوردى شيعه اند و معتقد به امامت هستند؟ نه ، اينها معتقد به امامت نيستند، اگر معتقد به امامت بودند نمك هم مى آوردم . 🔸بحارالانوار، ج 11 (چاپ كمپانى ) ص 110. وسائل ج 2. (چاپ اميربهادر) ص 49. ✾📚 @Dastan 📚✾
👈 سه چیز برای شاد بودن حیاتی است! کاری برای انجام دادن کسی برای دوست داشتن و امید به فردای بهتر ❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾