#داستان_آموزنده
🔆شکایت از شوهر
على عليه السلام در زمان خلافت خود كار رسيدگى به شكايات را شخصا به عهده مى گرفت و به كس ديگر واگذار نمى كرد. روزهاى بسيار گرم كه معمولاً مردم ، نيمروز در خانه هاى خود استراحت مى كردند او در بيرون دارالاماره در سايه ديوار مى نشست كه اگر احيانا كسى شكايتى داشته باشد بدون واسطه و مانع شكايت خود را تسليم كند. گاهى در كوچه ها و خيابانها راه مى افتاد، تجسس مى كرد و اوضاع عمومى را از نزديك تحت نظر مى گرفت .
يكى از روزهاى بسيار گرم ، خسته و عرق كرده به مقر حكومت مراجعت كرد، زنى را جلو در ايستاده ديد، همينكه چشم زن به على افتاد جلو آمد و گفت شكايتى دارم :
شوهرم به من ظلم كرده ، مرا از خانه بيرون نموده ، به علاوه مرا تهديد به كتك كرده و اگر به خانه بروم مرا كتك خواهد زد. اكنون به دادخواهى نزد تو آمده ام .
((بنده خدا! الا ن هوا خيلى گرم است . صبر كن عصر هوا قدرى بهتر بشود. خودم به خواست خدا با تو خواهم آمد و ترتيبى به كار تو خواهم داد)).
اگر توقف من در بيرون خانه طول بكشد، بيم آن است كه خشم او افزون گردد و بيشتر مرا اذيت كند.
على لحظه اى سر را پايين انداخت ، سپس سر را بلند كرد در حالى كه با خود زمزمه مى كرد و مى گفت :((نه به خدا قسم ! نبايد رسيدگى به دادخواهى مظلوم را تاءخير انداخت ، حق مظلوم را حتما بايد از ظالم گرفت و رعب ظالم را بايد از دل مظلوم بيرون كرد تا به كمال شهامت و ترس و بيم در مقابل ظالم بايستد و حق خود را مطالبه كند)).
((بگو ببينم خانه شما كجاست ؟
فلان جاست .
برويم .
على به اتفاق آن زن به در خانه شان رفت ، پشت در ايستاد و به آواز بلند فرياد كرد:اهل خانه ! سَلامٌ عَلَيْكُمْ.
جوانى بيرون آمد كه شوهر همين زن بود. جوان على را نشناخت ، ديد پيرمردى كه در حدود شصت سال دارد، به اتفاق زنش آمده است . فهميد كه زنش اين مرد را براى حمايت و شفاعت با خود آورده است ، اما حرفى نزد. على عليه السلام فرمود:((اين بانو كه زن تو است از تو شكايت دارد، مى گويد: تو به او ظلم و او را از خانه بيرون كرده اى . به علاوه تهديد به كتك نموده اى من آمده ام به تو بگويم از خدا بترس و با زن خود نيكى و مهربانى كن .
به تو چه مربوط كه من با زنم خوب رفتار كرده ام يا بد! بلى من او را تهديد به كتك كرده ام ، اما حالا كه رفته تو را آورده و تو از جانب او حرف مى زنى او را زنده زنده آتش خواهم زد.
على از گستاخى جوان برآشفت ، دست به قبضه شمشير برد و از غلاف بيرون كشيد، آنگاه گفت :((من تو را اندرز مى دهم و امر به معروف و نهى از منكر مى كنم ، تو اين طور جواب مرا مى دهى ، صريحا مى گويى من اين زن را خواهم سوزاند، خيال كرده اى دنيا اين قدر بى حساب است )).
فرياد على كه بلند شد مردم عابر از گوشه و كنار جمع شدند، هركس كه مى آمد در مقابل على تعظيمى مى كرد و مى گفت : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميَرالْمُؤْمِنينَ!
جوان مغرور، تازه متوجه شد با چه كسى روبرو است ، خود را باخت و به التماس افتاد. يا اميرالمؤمنين مرا ببخش ، به خطاى خود اعتراف مى كنم . از اين ساعت قول مى دهم مطيع و فرمانبردار زنم باشم ، هرچه فرمان دهد اطاعت كنم .
على رو كرد به آن زن و فرمود: اكنون برو به خانه خود، اما تو هم مواظب باش كه طورى رفتار نكنى كه او را به اين چنين اعمالى وادار كنى !.
📚بحارالانوار، ج 9 (چاپ تبريز) ص 598.
✾📚 @Dastan 📚✾
نوشته بود:
خدایا بابت همه چیزهایی که به صلاحمون نبود و نشد شکرت :))
حتی اگه براش گریه کردیم
حتی اگه غُر زدیم
حتی اگه ازت شاکی شدیم
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای همه بندگانت محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت،
عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران را.
✾📚 @Dastan 📚✾
♦️سلام امام زمانم
🔹با هرنفسی
سلام کردن عشق است
آقا به تو
احترام کردن عشق است
🔹اسم قشنگت
به میان چون آید
از روی ادب
قیام کردن عشق است...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_برای_ظهور
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆محضر عالم
مردى از انصار، نزد رسول اكرم آمد و سؤ ال كرد: يا رسول اللّه ! اگر جنازه شخصى در ميان است و بايد تشييع و سپس دفن شود و مجلسى علمى هم هست كه از شركت در آن بهره مند مى شويم ، وقت و فرصت هم نيست كه در هر دو جا شركت كنيم ، در هر كدام از اين دو كار شركت كنيم از ديگرى محروم مى مانيم ، تو كداميك از اين دو كار دوست مى دارى تا من در آن شركت كنم ؟
رسول اكرم فرمود: اگر افراد ديگرى هستند كه همراه جنازه بروند و آن را دفن كنند، در مجلس علم شركت كن . همانا شركت در يك مجلس علم از حضور در هزار تشييع جنازه و از هزار عيادت بيمار و از هزار شب عبادت و هزار روز روزه و هزار درهم تصدق و هزار حج غير واجب و هزار جهاد غير واجب بهتر است . اينها كجا و حضور در محضر عالم كجا؟ مگر نمى دانى به وسيله علم است كه خدا اطاعت مى شود و به وسيله علم است كه عبادت خدا صورت مى گيرد. خير دنيا و آخرت با علم تواءم است ، همان طور كه شر دنيا و آخرت با جهل تواءم است
📚بحارالانوار (چاپ جديد) ج 1، ص 204
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افکار خود را مثبت نگه دارید زیرا افکارتان به کلماتتان تبدیل میشوند؛
سخنان مثبتی به زبان آورید
چرا که کلماتتان به رفتارتان
تبدیل میشوند؛
رفتارهای مثبتی داشته باشید
زیرا رفتارتان تبدیل به
عادت میشوند !
و عادات خود را مثبت نگه دارید
زیرا عاداتتان به ارزش تبدیل میشوند.
در نهایت، ارزشهای خود را مثبت
نگه دارید چرا که ارزشهای هر کسی
به سرنوشتش تبدیل میشوند.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆حق برادر مسلمان
عبدالاعلى پسر اءعين ، از كوفه عازم مدينه بود. دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام در كوفه فرصت را مغتنم شمرده مسائل زيادى كه مورد احتياج بود نوشتند و به عبدالاعلى دادند كه جواب آنها را از امام بگيرد و با خود بياورد. ضمنا از وى درخواست كردند كه يك مطلب خاص را شفاها از امام بپرسد و جواب بگيرد و آن مربوط به موضوع حقوقى بود كه يك نفر مسلمان بر ساير مسلمانان پيدا مى كند.
((عبدالاعلى )) وارد مدينه شد و به محضر امام رفت . سؤ الات كتبى را تسليم كرد و سؤ ال شفاهى را نيز مطرح نمود، اما برخلاف انتظار او، امام به همه سؤ الات جواب داد، مگر در باره حقوق مسلمان بر مسلمان . عبدالاعلى آن روز چيزى نگفت و بيرون رفت . امام در روزهاى ديگر هم يك كلمه درباره اين موضوع نگفت .
عبدالاعلى عازم خروج از مدينه شد و براى خداحافظى به محضر امام رفت ، فكر كرد مجددا سؤ ال خود را طرح كند؛ عرض كرد: يا ابن رسول اللّه ! سؤال آن روز من بى جواب ماند.
من عمدا جواب ندادم .
چرا؟
زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و از دين خدا خارج گرديد!.
آنگاه امام اين چنين به سخن خود ادامه داد:((همانا از جمله سختترين تكاليف الهى در باره بندگان سه چيز است : يكى : رعايت عدل و انصاف ميان خود و ديگران ، آن اندازه كه با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار كند كه دوست دارد او با خودش چنان كند.
ديگر اينكه : مال خود را از برادران مسلمان مضايقه نكند و با آنها به مواسات رفتار كند.
سوم : ياد كردن خداست در همه حال ، اما مقصودم از ياد كردن خدا اين نيست كه پيوسته سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُللّهِ بگويد، مقصودم اين است كه شخص آن چنان باشد كه تا با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا كه همواره در دلش هست جلو او را بگيرد
📚اصول كافى ، ج 2، ص 170
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اللهم احفظ قائدنا خامنه ای
❄️عمر ما مثل برف است
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از کاریپهلویتور
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️🔴 وقتی شاه مملکت بیسواد باشه حتی اگه دانشگاه هم بسازه از توی اون دانشگاه هیچ تکنولوژی، فن و خدماتی بیرون نمیاد.
پهلوی با ساخت دانشگاه پز میداد اما سیستم دانشگاه های اون دوره نه میتونست گندم مردم رو تامین کنه، نه سیلوی نگهداری گندم بسازه، نه سد و پل و فرودگاه و ... بسازه. پزشک هم باید از پاکستان و هندوستان و فیلیپین وارد میکرد.
😎 اصلا همه این حرفا درباره پهلوی خالی بندیه، واقعیت این بوده:
گوشت میجوشید جای لپه در دیگ خورشت
دکتر من جای سوزن قرص جوشان می نوشت
🎬🎬 هیچ کدوم از انیمیشن ها و کاریکاتورهای ما رو از دست ندید: 👇
https://eitaa.com/karipahlavitor
#حرف_حساب_باخنده
🍯 کاری از گروه کاریپهلویتور
📌@karipahlavitor
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️روند ظهور امام مهدی علیهالسلام آغاز شده است!
🎤حجه الاسلام محمد شجاعی
✾📚 @Dastan 📚✾
🔰🖼 پست و استوری/ درون مایه مکتب انتظار
🔻 زندگی شهید سلیمانی درون مایه مکتب انتظار (احیای انسان، ظلم ستیزی و عدالت طلبی) و سرشار از زندگی بخشی است.
تهیه و تولید: Monji.eshragh.ir
#جهان_منجی_میخواهد
#انتظار_در_مکتب_سلیمانی
✾📚 @Dastan 📚✾
17.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅شرح حدیث زندگی ۲
📍قسمت سیزدهم
🔹شرح حدیث ابتدای درس خارج فقه مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)
موضوع: مؤمن بین دو ترس قرار دارد
🗓۱۳۷۸/۰۷/۲۵
#حدیث_زندگی
#کلام_معصوم
✾📚 @Dastan 📚✾