👈اگر مبتلا به شهوت شدى، در نمازت تجديد نظر كن حتما دچار سهل انگارى در نمازت شده ای.
💠فخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا
🔅« آن گاه بعد از آنان نسلی به جایشان آمدند که نماز را تباه کردند، و پیرو خواسته های نامشروع شدند، پس به زودی به گمراهی خواهند رسید [که نتیجۀ آن، دوزخی شدن است]»
📚 سوره مریم آیه 59
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅دوربین خدا روشنه!
✍️دیدین گاهی میریم عروسی یا جشن تولد، دوربین داره فیلمبرداری میکنه و تا نوبت به ما میرسه؛ خودمون رو جمع و جور میکنیم چرا؟ چون دوربین روی ما زوم میکنه؛ نکنه زشت و بد قیافه بیفتیم! اگه فقط به این فکر کنیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی ما هم زوم شده، شاید یه جور دیگه زندگی می کردیم! شاید اخلاقمون یه جور دیگه بود! شاید لحن صحبتمون یه جور دیگه میشد!
مطمئن باشیم که دوربین خدا همیشه روشنه و روی تک تک ما زوم شده؛ چون خودش فرمود:
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق/۱۴)
آیا نمی دانند خدا می بیند...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✍️ پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
زمانی بر امت من فرا رسد که به چهار
چیز علاقمند شوند و چهار چیز را فراموش نمایند؛ اینها از من بیزارند و من هم از آنها بیزارم، آنها عبارتند از:
1⃣ به دنیا دل ببندن
و آخرت را فراموش کنند؛
2⃣ به مال علاقهمند شوند
و حساب را از یاد ببرند؛
3⃣ قصرها را دوست بدارند
و قبرها را از یاد ببرند؛
4⃣ خود را دوست دارند
ولی خدا را فراموش کنند.
📚 منبع.مواعظ العددیّه
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت
تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت
بِاَبی اُنتَ وَ اُمّی چونکه گفتی بر حسین (ع)
دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت
در طریق کعبه باید با مغیلان سر کنی
پس دگر از طعنه های این و آن باید گذشت
هر که شد گمنام تو، زهرا خریدارش شود
پس در این خانه، از نام و نشان باید گذشت
دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین(ع)
از هر آنچه غیر او در دو جهان باید گذشت
ابر اگر باران نبارد، سایه می خواهد چکار
واقعاً از چشم بی اشک روان، باید گذشت
حمد و سوره بر سر قبر محبانش نخوان
از مزار سینه زن، سینه زنان باید گذشت
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅پیامی از میان قبر
✍️رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه ملک الموت ندا سر میدهد و میگوید:
ای اهل قبور، امروز غبطه و حسرت چه کسانی را میخورید، در حالیکه از مرحله مرگ گذشتید و به عالم غیب آگاه شدید؟
در جواب، مردگان میگویند:ما غبطه مؤمنین را میخوریم که در مساجد هستند،
▪️زیرا آنان نماز میخوانند و ما نمیخواندیم
▪️آنها زکات میدهند و ما نمیدادیم،
▪️آنها روزه میگیرند و ما نمیگرفتیم،
▪️آنها صدقه میدهند و ما نمیدادیم
▪️آنها ذکر خدا را میگویند و ما نمیگفتیم
📚إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 53
خوش به حال کسانی که در آنروز به جای حسرت خوردن، از نعمات بهشتی و همجواری با اهل بیت لذت میبرند
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رایحهی خوشِ شهادت، هنوز هم از وجود حاج علی فضلی به مشام میرسه
این روزها در بستر بیماریه؛
دعا کنید خدا از وجود پربرکتش محروممون نکنه
کلیپ شهید آوینی از حاجعلی، دیدنیه
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅ داستان واقعی کریم پینه دوز
👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی
💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، میگفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش میزنند و احوالش را میپرسند
مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها
ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم...
یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم
پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، میخواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم...
اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست...
نشسته باز خیالت کنارِ من اما
دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟
📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز
🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌸
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📕داستانی واقعی و زیبا از یک دختر پاکدامن
فواید🌸 آیة_الکرسی 🌸
🌃 شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
🔻 دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به خدا توکل کرد...
🔸الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
🔹پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
🚨 دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
💥 قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
♦️ این است عظمت 🍃توکل به خداوند.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•