eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71.6هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
66 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
از دزدی بادمجان تا ازدواج💍 ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب🌸 *شیخ علی طنطاوی ادیب دمشق درخاطراتش نوشته : یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام مسجد جامع توبه مشهور است. علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلا محل منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد. یکی از طلبه ها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود. دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعا گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست. بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود. شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه می دهد : این قصه واقعیت دارد و من کاملا اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری. این مسجد در یکی از محله های قدیمی واقع شده و در آنجا خانه ها به سبک قدیم به هم چسپیده و پشت بام های خانه ها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشت بام به همه محله رفت. این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانه های محله به راه افتاد. به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میامد. وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد. این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید. فورا خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجان های محشی (دلمه ای) قرار دارد ، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد ، یک گازی از آن گرفت تا می خواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد. باخودش گفت : پناه بر خدا. من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟ از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه می گوید وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند. یک زنی کاملا پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبت هایشان نشد. شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت. صدایش زد و گفت : تو متاهل هستی ؟ جوان گفت نه شیخ گفت : نمیخواهی زن بگیری؟ جوان خاموش ماند. شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟ جوان : پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم چگونه ازدواج کنم؟ شیخ گفت : این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و نا آشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشه ای از این مسجد نشسته و این زن خانه ی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است. اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعا همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟ جوان گفت : بله و رو به آن زن کرد و گفت : آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟ زن هم پاسخش مثبت بود. عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت : دست شوهرت را بگیر. دستش را گرفت و او را به طرف خانه اش راهنمایی کرد. وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهره اش برداشت. جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانه ای بود که واردش شده بود زن از او پرسید : چیزی میل داری برای خوردن؟ گفت : بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت : عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟ مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد. زن گفت : این نتیجه امانت داری و تقوای توست. از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید. کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❄️⇦ می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. ❄️⇦ مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ❄️⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.» ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
⭕️ عجب مخلوق طغیانگر و گستاخی‌‌ست این بشر 🔸سالیانی بود که این‌ مخلوقِ بی جنبه، با اندک پیشرفتی در علم دین الهی را در برابر علمِ ناچیزَش تحقیر می کرد !! 🔸و هرچه انسان را به طاعت و اطاعت از پروردگار فرا میخواندند؛ میگفت آقااااا دوره این حرفها گذشته، دیگه علم پیشرفت کرده... اینا مال ۱۴۰۰ سال پیشه... 🔸خلاصه،،، انسانِ ناسپاس آنقدر با اتکاء‌ به علم اندک و ناچیزش در برابرش خالقش تکبر عصیان ورزید تا رسید به این نقطه ای آخرالزمانی که امروز در آن قرار گرفته، 🔸و خداوند با یک ویروس کل علم بشر را آنچنان به چالش کشیده و یک ویروس آنچنان گلوی کل‌ جهان را گرفته و می فشارد، که تمام کشورهای عالم 《همراه با عللمشااااان!!!》 همچون حماری در گلِ این مهلکه گیر کرده اند و بر سرشان می زنند و حتی جرات خروج از خانه هایشان را هم ندارند!! 🔸و حالا جای اینکه این بشر پی به ضعف و نیاز و اشتباهات خود در برابر پروردگارش برده و راه طاعت و استغفار پیش بگیرد؛ متاسفانه باز با زبان درازی، حرمت آئین پروردگار را نقض کرده و می گوید: 🔺 اسلام که دشمن الکل بود! پس چرا تمام مساجد و اماکن متبرکه اسلامی بوی الکل گرفته؟!! 🔸اولا؛ اسلام الکل را منع نوشیدن کرده، نه منع مصرف، همانطور که خون را نجس اعلام کرده اما هدر دادن قطره ای از آن را حرام می داند! 🔸دوما؛ همچنان به طغیان ادامه دهید تا بلایی جدید بر ساکنان زمین نازل شود که دیگر الکل هم پاسخ گویش نباشد! 🔸 و انسان همراه با (علم اش و الکل‌اش) همگی با هم مثل حمار در گل و لای مهلکه ای جدید گیر کنند! طوری که اگر الان با یک دست بر سر خود می زند آن موقع ۲ دستی بر سر بزند!! 🔸در برابر خدا سرکشی و طغیان نکنید!! که بازی کردن با بندگانِ لجوج و سرکش برای خالق‌ِ شان سهل و ساده است! 🔺 ما غرک بربک الکریم ....؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
⭕️ تلنگر قرآنی ویروس کرونا، یک پدیده ای بود تا خداوند قیامت را، که مردم فراموشش کردند، یاد آوری کند، کرونا عاقبت مارا در قیامت به تصویر کشیده است، خداوند در سوره عبس میفرماید: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺁﺩﻣﻰ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ….(٣٤) وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﺪﺭﺵ….(٣٥) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ(٣٦) الآن رفتار مردم شبیه روز قیامت، یعنی آینده ای است که در انتظار آنهاست، این روزها مردم از ترس جان خود، از هم فرار میکنند، بهترین دوستان با یکدیگر دست نمیدهند، مادر فرزندش را بغل نمیکند، پدر دست فرزند را نمیگیرد، اقوام و آشنایان به دیدن یکدیگر نمیرود، حتی اگر عزیزترین کس ما از دنیا برود جنازه اش را به ما نمیدهند، غریبانه دفنش میکنند، مجالس ممنوع، اعمال عبادی تعطیل، نماز جمعه دیگر مهم نیست، و دیگر بر نامه های دینی دسته جمعی ممنوع، نماز جماعت که این همه برایش ثواب گفته اند دیگر مهم نیست، رفتارهای اجتماعی، صله رحم، دید و باز دید تعطیل، ارزان ترین لوازم نجات به بالا ترین قیمت، خلاصه هرکس تنها به فکر خودشه، پس بیاییم پیش از آنکه با خدا و دیگران تسویه حساب کنیم، با خودمان تسویه کنیم، در سوره قارعة میفرماید: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم [ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﻴﻤﮕﻲ ] ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪ امروز نشانه ای از روز قیامت است، خدایا، همه انسانهایی را که به انسانیت پایبند هستند، بیماریهایشان را شفا ده، و از خزائن رحمت بیکران سایه ی لطف و محبتت بر سر همه بگستران، و همه را به راه راست هدایت فرما، و عاقبت همه را ختم بخیر کن. آمین یارب العالمین🙏 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❀بــِسـْمِ اللـَّهِ الـرَّحْمَــنِ الرَّحِيـــمِ.❀🕋 🌸ختم ذڪر یونسیہ.🌸   «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (الأنبیاء، 87 و 88) ✨(گفت:) معبودے(الهے) جز تو نیست، منزهے تو، من از ظالمین بودم (به خودم ظلم ڪردم) *✨ 🌸آثار و برڪات ذڪر یونسیہ: ❣پیامبر (صلے اللہ علیہ و آلہ و سلم) فرمودند : هر بیمار مسلمانے ڪہ این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارے (بهبودى نیافت و) مُرد، پاداش شهید بہ او داده مى شود و اگر بهبودے یافت خوب شده در حالے ڪہ تمام گناهانش آمرزیده شده است.❣ ❣امام صادق علیہ السلام مے فرمایند : عجب دارم از ڪسے ڪہ غم زده است واین دعا را نمے خواند (لا اله الا انت سبحانڪ انى ڪنت من الظالمین) چرا ڪہ خداوند بہ دنبال آن مے فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤمنان را نجات مے دهیم. 📚 @Dastan 📚
4_6001585444557424492.mp3
3.42M
✅ حَلال مشکلات است حسین 🔹 گره هایی که باز شدنی نیستند ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✅سه دام شیطان شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است. موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!! سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند. 1. به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم. 2. به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم! 3. بترس از این که با زن خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم! در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص. در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند. 📚اثر استاد حسین انصاریان. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
پدرم کرونا گرفته بود، بعد ۱۰ روز که پدرم در بیمارستان فرقانی بستری بود خدا رو شکر بهتر شد و دکتر مرخصش کرد توی مسیر تا رسیدن به خونه پرسیدم اذیت نشدی، گفت بیمارستان جای بدیه اونم تو این وضعیت و توی بخش قرنطینه، اولش فکر کردم کارم تمومه پسرم، گفتم خدا نکنه پدرم گفت فردای روزی که بستری شدم اتفاقی افتاد که گریه ام گرفت پدرم با بی حالی گفت یک بیمار معلول ذهنی وارد اتاق کردن و تخت روبروی من خوابوندنش، کرونا گرفته بود مثل من،اصلا حوصله اعلام اینکه چرا این بیمار به اتاق من اوردید نداشتم، گفتم اینم یک بنده خداست، شام اوردن و با بی میلی مشغول خوردن شدم، دیدم بیمار معلول ذهنی چیزی نمیخوره، چند بار اومدن تو اتاق و بهش گفتن غذات بخور و رفتن سرشون خیلی شلوغ بود از غروب یک عده آخوند اومده بودن و کارای بیمارها رو انجام میدادن، باهاشون صحبت میکردن و روحیه میدادن، کارای عجیب میکردن مثلا کف اتاق ها تمیز می کردن، ملحفه ها رو عوض می کردن یا کارای دیگه که گفتنش خوب نیست اما انجام میدادن. ساعت حدود ۱۲ شب شد و یک طلبه وارد اتاق شد و گفت در خدمتم کسی کاری داره و نگاهش افتاد به بیمار معلول ذهنی که هنوز غذاش رو نخورده بود و بیدار بود، آخونده رفت کنارش گفت میخوای بهت غذا بدم که فقط نگاهش کرد، آخونده قاشق برداشت و تمام غذا رو قاشق قاشق گذاشت دهنش، سیر که شد براش تختش رو درست کرد و خیلی اروم گرفت خوابید. فهمیدم گرسنه اش بود و خوابش نمی برد گریه ام گرفت و تمام وجودم شد امید، امید به اینکه تا وقتی چنین جوان هایی داریم میتونیم هر کاری کنیم تو این چند روز آخوندها هر روز گروه گروه میومدن کارهای بیمارها رو، نظافت بیمارستان و صحبت با بیمارها رو انجام میدادن. به من هر چقدر پول بدهن بعضی کارهایی که انجام میدادن رو انجام که هیچ، بهش فکر هم نمیتونم بکنم خدا عزتشون بده احسان ۲۰ اسفند ۹۸ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـــرین‌تـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📚بقره آیه‌ی۱۹۵ و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. 📚@Dastan 📚
🌷بچه ها روزها خاک های منطقه را زیر و رو می کردند و شب ها از خستگی و با ناراحتی به خاطر پیدا نکردن شهدا، بدون هیچ حرفی منتظر صبح می ماندند. یکی از دوستان معمولاً توی خط برای عقده گشایی، نوار مرثیه ی حضرت زهرا (س) را می گذاشت و اشک ها ناخودآگاه سرازیر می شد. 🌷من پیش خودم گفتم: «یا زهرا (س)! من به عشق مفقودین به این جا آمده ام، اگر ما را قابل می دانی، مددی کن که شهدا به ما نظر کنند، اگر نه، که برگردیم تهران...» روز بعد فکه خیلی غمناک بود و ابر سیاهی آسمان را پوشانده بود. بچه ها بار دیگر به حضرت زهرا (س) متوسل شدند، هر کس زمزمه ای زیر لب داشت. در همین حال یک «بند انگشت» نظرم را جلب کرد، خاک را کنار زدم، یک تکه پیراهن نمایان شد. همراه بچه ها خاک ها را با بیل برداشتیم و پیکر دو شهید که در کنار هم صورت به صورت یکدیگر افتاده بودند، آشکار شد. 🌷پس از جستجوی خاک ها پلاک هایشان نیز پیدا شد. لحظه ای بعد بچه ها متوجه آب داخل یکی از قمقمه ها شدند و با فرستادن صلوات، جهت تبرک از آن نوشیدند. وقتی پیکرها را از زمین بلند کردند، در کمال تعجب دیدند پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.» راوی: سید بهزاد پدیدار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 📚 @Dastan 📚
آدم های منفی، به پیچ و خم جاده فکر میکنن. و آدم های مثبت، به زیبایی های طول جاده… بلاخره هر دو ممکنه به مقصد برسند، اما یکی با حسرت و دیگری با لذت... طبیعت رویای لنگرود گیلان ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ جامعه ✨ مغازه دار‌ محل، هر روز، صبح زود ماشین سمندش را در پیاده رو پارک میکند، مردم مجبورند از گوشه خیابان رد شوند. سوپرمارکتی، نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده، راه برای رفت و آمد سخت است. کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند، یا به ناهار و نماز میرود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند. بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لوله ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب میزند در حالی که پولش را پیشتر گرفته است. کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره میزند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد! استاد دانشگاه، هر جلسه بیست دقیقه دیر میاد و قبل از اتمام ساعت، کلاس را تمام میکند جالبتر اینکه مقالات پژوهشی دانشجویان را بنام خودش چاپ میکند. دانشجو پول میدهد، تحقیق و پایان نامه را کپی شده میخرد و تحویل دانشگاه میدهد تا صاحب مدرک شود. پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمیکند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس میدهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود. همه اینها شب وقتی به خانه می آیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن میگویند و در اینستاگرام پستهای روشنفکری را لایک میکنند. همه هم در ستایش از نظم و قانونمداری در اروپا و آمریکا یک خاطره دارند اما وقتی نوبت خودشان میرسد، آن میکنند که میخواهند. جامعه با من و تو، ما میشود، قبل از دیگران به خودمان برسیم.
✨﷽✨ 💢تلنگر ✍ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ میخورد، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ میگذاشت ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!میگفت: میخواهم ﺧﻮﺷﻤزگی اش ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ میخورد، ﺳﯿﺮ میشد و ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ می مانَد ﮔﻮﺷﻪ ی ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ می بُرد، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ... دوران غیبت ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ طور ﺍﺳﺖ...ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭش ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ میکنیم؛ سختی هایش؛ دوری هایش و دلتنگی هایش، اما ﻟﺤﻈﻪ های ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ میگذاریم ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ از ظهور! ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ... ﮐﻤﺘﺮ میشود ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ! ﻫﻤﻪ ی خوشی ها ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ میکنیم ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ. در اینکه ظهور شیرین است و لحظه دیدار فوق العاده، شکی نیست؛ اما یادمان باشد همین ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ با ﻣﺸﮑﻼﺕ است که خاطرات شیرین فردایمان را می سازد. 💥پس تا میتوانید با عشق امام، حال زندگیتان را خوب کنید، و به خودتان افتخار کنید. امام سجاد میفرمایند: «کسانی که منتظر ظهور او هستند برتر از اهل هر زمانی هستند و غیبت برای آنها به منزله مشاهده است» 📚مصباحُ الهُدی؛ ص ۳۱۹ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
زمانى كه ابوذر را از مدینه تبعيد كردند، اميرالمؤمنين عليه‌السلام، امام حسن و امام حسين عليهما‌السلام، عقيل بن ابی‌طالب، عبداللَّه بن جعفر و عمار ياسر او را بدرقه كردند. اميرالمؤمنين عليه‌السلام در هنگام بدرقه وی فرمود: 🔸 اى ابوذر، همانا تو براى خداوند [و در راه کسب رضایت او] مورد خشم قرار گرفته‌اى، پس به او امید داشته باش. بدرستى که این قوم از ترس دنیایشان از تو مى‌ترسند و تو از ایشان به خاطر دینت مى‌ترسى! ...اگر بر بنده‌ای بلایی نازل شود که آسمانها و زمین بهم بچسبد و او در میان آنها بماند و با این حال پرهیزگارى نماید، خداوند براى او راه فرار و چاره فراهم نماید. پس جز حق با تو انس نگیرد و چیزی جز باطل تو را به وحشت نیندازد. «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ إِنَّمَا غَضِبْتَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ .... وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجاً فَلَا يُؤْنِسْكَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا يُوحِشْكَ إِلَّا الْبَاطِلُ» 📚 کافی، ج‏8، ص206 📚 @Dastan 📚
برای زیبایی چشمها از ترس خدا اشک بریز ... برای زیبایی صورت عادت وضو را ترک نکن برای زیبایی اعصاب در بارگاه خدا سجده کن برای زیبایی دل در دلت همیشه یاد خدا باش ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠موقعى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله سربازان اسلام را آماده جنگ تبوك مى ساخت ، يكى از بزرگان بنى سلمه به نام جد بن قيس كه ايمان كامل نداشت ، محضر پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد: اگر اجازه دهى من در اين ميدان جنگ ، حاضر نشوم و مرا گرفتار گناه مساز! زيرا من علاقه شديد به زنان دارم ، چنانچه چشمم به دختران رومى بيفتد ممكن است فريفته آنها شده دل از دست بدهم و نتوانم بجنگم و گرفتار گناه شوم . رسول خدا صلى الله عليه و آله به او اجازه داد. در اين وقت آيه نازل شد؛ (بعضى از آنها مى گويند: به ما اجازه ده در اين جهاد شركت نكنيم و ما را به گناه گرفتار مساز، آگاه باشيد كه آنان - به واسطه بهانه جويى غلط - هم اكنون در ميان فتنه و گناه افتاده اند و جهنم گرداگرد كافران را احاطه كرده است .) (2) توبه : آيه 49. خداوند با اين آيه عمل آن شخصى را محكوم كرد. 👈آنگاه حضرت رو به طايفه بنى سليم نمود و فرمود:بزرگ شما كيست ؟ در پاسخ گفتند:جدبن قيس ، لكن او آدم بخيل و ترسويى است . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:درد بخل بدترين دردهاست . ⬅️سپس فرمود:بزرگ شما آن جوان سفيدرو، بشر بن براء، است كه مردى سخاوتمند و گشاده روى است. 📚بحارالانوار : ج 21، ص 193. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
سلام آقا جان ... یا صاحب الزمان (عج ) . این روزها دیگر شوق زندگی در چشمان کسی موج نمیزند 😔😔😔 این روز ها دیگر صدای بازی کودکان در کوچه و خیابان و پارک شنیده نمیشود😔😔😔 دیگر بازار و مغازه ها مملو از زنان و مردان نیست که برای خرید آخر سال آمده اند 😔😔😔 دیگر کسی به سراغ گل فروشی ها برای خرید گل های بهاری و شاداب که نوید سال نو رابدهد نمیروند😔😔😔 دیگر صدای دست فروش ها در شهر شنیده نمیشود و خبری از بساطشان نیست😔😔😔 شهر من یخ زده است ... انگار بر شهرم خاموشی و سکوت مهر کرده اند و همه به خوابی عمیق فرو رفته اند 😔😔😔 چه خبر است .... مگر چه شده است .... پول دارند ولی نمیتوانند به خرید بروند وقت دارند ولی نمیتوانند به دیدن هم بروند همه چی دارند ولی شاد نیستند هیچ شوق و هیاهویی برای بهار ندارند بی شک نمیدانند آن چیزی که کم است وجود توست آقا جان .... آن بهار واقعی ظهور توست آن وعده داده حقیقی تویی یابن الحسن (عج ) تویی که آمدنت نفس تازه ای به جسم بی جان بشر خواهد بخشید ... چرا بسیاری از اوقات از تو غافل بوده ایم ... چرا همیشه سرگرم خود بوده ایم و برای آمدنت کاری نکرده ایم که اینگونه باید خدا به ما یادآوری کند آقای من همه خسته اند 😭😭 همه دلشکسته اند 😭😭 همه دل هایشان سنگین شده است بغض ها در سینه ها حبس شده همه سردرگم و وحشت زده و حیرانند....😭😭 بیایم همه با هم از ته دل برای ظهور یگانه منجی بشریت، مهدی موعود، آقا صاحب الزمان ( عج ) دست بر دعا برداریم و بگوئیم: اللهم عجل لولیک الحجه (ع ) 😭😭😭😭😭😭😭 📚@Dastan 📚
🍁 🍁 👈 هر بیمارے 40 بار دعا و ذڪر حضرت یونس علیـہ السلام را : 🌷✨ لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ✨🌷 ⬅️ با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بخواند اگر بمیرد ثواب شهید بـہ او ڪرامت ڪنند و اگر بهتر شود گناهان او آمرزیدہ شود 📚 خواص آیات قرآن ڪریم ص 112 📚 @Dastan 📚
⭕️حضرت موسے (علیہ السلام) و مرد دیوانهـ⭕️ روزے حضرت موسے (ع) بہ ڪوہ طور مے رفت تا با خداے خویش مناجات و گفتگو ڪند. در راهـ، زاهـدے دید ڪہ در حال مناجات بود. با دیدن حضرت موسے (ع) رو بہ موسے (ع) ڪرد و گفت وقتے بہ ڪوہ طور رسیدے بہ خداوند بگو آنچہ گفتہ اے ڪردہ شد، مرا مورد رحمت خویش قرار دهـ. حضرت موسے (ع) از آنجا گذشت. بہ عاشقے مخمور رسید ڪہ او هـم با دیدن موسے (ع) بہ او گفت بہ خداوند بگو این عاشق، شیفتہ دوستدار توست، آیا تو هـم او را دوست داری؟ حضرت موسے (ع) از این شخص نیز گذشت. بہ دیوانہ اے رسید ڪہ با سر و پاے برهـنہ و ژولیدهـ، گستاخ وار نزدیڪ آمد و گفت بہ پروردگار بگو ڪہ تا ڪے مرا دیوانہ و سودایے مے داری، بیش از این تاب و طاقت خوارے ندارم. بہ خداوند بگو من تو را ترڪ ڪردہ ام، تو هـم مے توانے مرا ترڪ ڪنے و دست از من بداری؟ حضرت موسے (ع) این سخن گستاخانہ دیوانہ را جوابے نگفت و بہ راہ خود ادامہ داد تا بہ ڪوہ طور رسید. قصہ آن عابد و عاشق را براے خداوند تعریف ڪرد و درخواست آنهـا را بہ خدا رساند. خداوند فرمود آن عابد مشمول رحمت ماست و نصیب آن عاشق، محبت ما. هـر آنچہ ڪہ از ما خواستہ اند برآوردہ مے ڪنیم تا باشد ڪہ از نیڪوڪاران باقے بمانند. حضرت موسے (ع) در مقابل حق سجدہ ڪرد و خواست بازگردد. خداوند او را خطاب قرار داد و فرمود پیام دیگرے بہ تو دادند ڪہ بہ ما نگفتی. چرا قصہ آن مرد دیوانہ را از من پنهـان ڪردی؟ حضرت موسے (ع) گفت خداوندا، آن پیغام را نهـفتہ بدارم بهـتر است. تو ڪہ خود مے دانے آن دیوانہ چہ گفتہ است. من نمے توانم در برابر بزرگے تو اینگونہ بے ادبانہ پیغام او را برسانم. اما خداوند بدون توجہ بہ حرف موسے (ع) فرمود بہ او بگو اگر تو ما را ترڪ ڪنی، من تو را ترڪ نخواهـم ڪرد، چہ سر بہ راہ باشے و چہ سر پیچے ڪنی. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دانلود ویدئو کلیپ« آخرین جمعه سال» 🎤 خواننده: نیما رستگار یااباصالح المهدی❤️ 🌷آخرین جمعه این سال تو را می خواهم وسط زمزمه و آه تو را می خواهم 🌷شهرمان پر شده ازظلم کجایی آقا شده بغضم غم جانکاه تو را می خواهم اللهم عجل لولیک الفرج •✾📚 @Dastan 📚✾•
زنی بود که مهمان دوست نداشت...!! روزی همسر او به نزد حضرت محمد(صل الله علیه و آله وسلم)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!! حضرت محمد به مرد میگوید: برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم... فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود... هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است. زن فریاد میزند یا محمد(ص) عبای خود را بیرون بیاورید... حضرت محمد(ص)* می فرمایند "... اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم... پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد... ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻋﻤﺮ ﺩﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻐﺘﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ، ﻋﻤﺮﺑﻪ ﺳﺮﺭﻓﺖ ﻭﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺍﺏ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴتم🌸 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✅ داستان واقعی آیت الله میلانی ✍پیر مردی که در حالت بیهوشی اش یک مسیحی را مسلمان کرد! 🔰پروفسور برلون برای عمل جراحی آیت الله آمده بود ایران،آقا ناراحتی گوارش داشتند ، عمل جراحی شان سه ساعت و اندی زمان برد، جراحی تمام شد و آقا در حالت بین بیهوشی و هوشیاری چیزی زیر لب زمزمه می کردند... 💠 پرفسور برلون از همراهان خواست کلماتی را که آیت الله حین بیهوشی بزبان می آورد برایش ترجمه کنند ، می گفت تنها حالتی که شاکله ی اصلی انسان بدون نقش بازی کردن مشخص می شود همین حالت است.. ☘ دعای ابوحمزه ثمالی بود، آقا زیر لب می خواندند ، پروفسور معنی دعا را که فهمیده بود گفته بود شهادتین دینتان را به من یاد دهید، میخواهم مسلمان شوم، پروفسور برلون می گفت :بعد جراحی آیت الله یاد جراحی اسقف کلیسای کانتربری افتادم، از او ترانه های کوچه بازاری می شنیدم ، معلوم می شود دینتان دین حقی است که این روحانی(آیت الله میلانی) این چنین همه ی وجودش محو خدا شده است... 💚 پروفسور برلون مسلمان شد، وصیت کرد او را جایی دفن کنند که آیت الله دفن شده است، خواجه ربیع که رفتی سری هم به این دو دوست بزن ، آیت الله میلانی خودمان ، پروفسور برلون اروپایی 📚مرکز خبر حوزه ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
⚠️چرا رهبر انقلاب، سخنرانی روز اول عید نوروز در مشهد مقدس را لغو کردند؟؟ شاید این ها سوال خیلی ها باشد.. ⁉️مگر حرم اهل بیت(ع)؛ مانع مریضی و بیماری مردم نیست؟؟ ⁉️مگر بسیاری از مردم آنجا شفاء نمیگیرند؟؟ ⁉️آیا ائمه اطهار(ع) قدرت محافظت از زائران خود را ندارند؟؟ ⁉️اگر اهل بیت(ع) قدرت محافظت از زائران خود را ندارند، چرا ما برای شفای افراد مریض و گرفتن حاجات خود، به آنجا می رویم؟؟ ⁉️آیا اهل بیت(ع)؛ نمی توانند با یک نظر ، امراض زائرین خودشان را از بین ببرند؟؟مگر خلیفه الله یا جانشینان خدا بر روی زمین نیستند؟؟ 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔴در جواب باید گفت؛ حرم اهل بیت(ع) مانند درمانگاه معنوی و پناهگاه اهل بشر است...همانطور که افراد آلوده، به درمانگاه ها برای بهبود امراض جسمی مراجعه میکنند و از طبیبشان داروی مخصوص میطلبند، اهل بیت(ع) هم ملجا و طبیب دردهای ما هستند.. 🔵هیچ کس نمی گوید که چون در درمانگاه طبیب وجود دارد، پس خود درمانگاه هم آلوده نخواهد شد!!! 🔴هیچ کس نمی گوید که ، چون طبیب در درمانگاه هست، پس نیازی به ضدعفونی کردن درمانگاه نداریم!! 🔵از این طرف هم، هیچکس نمی گوید که؛ چون افراد آلوده در درمانگاه هستند، پس درب درمانگاه را ببندیم!!! 🔻نخیر..این درب و آستان قدس اهل بیت برای همیشه باید باز باشد..و مشکل از خود این درمانگاه معنوی نیست..بلکه مشکل از آلودگی ماست.. ⁉️میپرسند؛ آیا اهل بیت(ع)، نمی توانند با یک نظر امراض زائران خود را از بین ببرند؟؟ در جواب می گوییم؛ اهل بیت(ع) باذن الله قادر به این کارها هستند اما آن ها هرگز بدون حکمت و عالم بودن به اسرار خدا کاری نمی کنند.. ایراد از طبیب نیست، ایراد از آلودگی و بیماری ماست... ما وقتی با آلودگی های روحی وارد حریم اهل بیت می شویم، این ما هستیم که ایراد داریم و فضا را آلوده میکنیم نه طبیب...در این درمانگاه و پناهگاه با استغاثه و استغفار نزد پرودگار و توسل به این طبیبان الهی، خواستار دفع بلاء از کل بشر هستیم.. آنکه باید تلاش کند و مراعات کند تا امراض وجودیش پاک شود و خواستار دفع بلاء از کل بشر باشد، ما هستیم..و ولی خدا که وجیه عندالله است ، برای بهبود آلودگی ما دعا میکند و حتما دعایش مستجاب است... ما باید تلاش کنیم و به آن حد از قابلیت استجابت دعا برسیم تا مشکلاتمان مرتفع شود، نه آنکه تصور داشته باشیم به محض ورود به آستان اهل بیت(ع) و بدون هیچ تلاشی ، فورا امراض روحی و وجودیمان شفا یابد.. گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟؟ 🔻پس اهل بیت(ع)،بدون قابلیت اشخاص در اول کار عامل دفع بلا برای بشر آلوده به امراض روحی نخواهند شد..بلکه مردم باید به آن حد از قابلیت برسند که آن ها نزد خدا واسطه شوند و دفع بلا صورت گیرد.. به همین دلیل تجمع چندین هزار زائر اهل بیت(ع) با همان وضع وجودی، خودش عامل سرایت بیماری به اشخاص خواهد شد.. و اهل بیت(ع) یا طبیب دل ها بدون مراعات بشر و قابلیت آن ها و بدون مقدمه واسطه ی دفع بلا نخواهند بود.. همین طور که میبینیم بسیاری از افراد نابینا و معلول در حرم شفاء میگیرند و بسیاری از افراد، دعایشان بنوعی دیگر مستجاب می شود.. ✾📚 @Dastan 📚✾•