با یاد خدای متعال و با عنایت امام زمان دور جدید چله عاشورا رو شروع میکنیم
به نیت تعجیل در فرج و حاجتروایی همه شما عزیزان دل همچنین ذخیره ای باشه برای قبر و قیامتمون
برای همراهی در این دوره از چله وارد گروه شین 👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله❤️
🌴 چله زیارت عاشورا
دور یازدهم
هدیه به همه شهدا ،شهدای کربلا و صدر اسلام و مدافعان حرم و شهدای امنیت و سلامت و خدمت .. ❤️
🔰 سلامتی و ظهور اقا امام زمان (عج)
🔰 هدیه به چهارده معصوم( ع)
🔰 به روح امامان( ع)
🔰 شهداء صلحاء ،علماء
🔰 گره گشایی مشکلات
🔰 همه بیماران مخصوصاً سفارش شده گروه
🔰 ذخیره قبر و قیامت
🔰 شادی ارواح مومنین و مومنات
🍀عاقبت بخیری و خوشبختی جوون ها
💫 نیت قلبی همه عزیزان شرکت کننده و عاقبت بخیری همه💫
💠 ✨ شروع : اتمام لیست
💠 ✨ پایان به مدت چهل روز
❗️سهم هر نفر یک مرتبه در شب یا روز
(( "چله زیارت عاشورا ))
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج و حاجت روایی همه شما دوستان خوبم مخصوصا 👇
✅خانمها:
۱_خانم نصیری به نیابت از پدرو مادر و برادر
۲_خانم رسولی به نیابت از شهدا و اموات
۳_خانم امامی
۴_خانم رفیعی به نیت هدایت همه جوونها و عاقبت بخیری شان
۵_خانم اسماعیلی
۶_خانم زهرا عسگرزاده به نیت شهید نوید صفری و رد مظالم
۷_
۸_
۹_
۱۰_
۱۱_
۱۲_
۱۳_
۱۴_
۱۵_
۱۶_
التماس دعای ظهور
🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️
⛳️گروه دلدادگان امام حسین ع (طرح چله زیارت عاشورا)
https://eitaa.com/joinchat/2071986607C0c3444224b
🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️
ﻇﺮﺍﻓﺖ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻓﻘﻴﺮ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎﻯ ﻧﺠﻔﻰ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻧﺠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺳﺒﺰﻯ ﻓﺮﻭﺷﻰ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻴﺮﺯﺍ ﻋﻠﻰ ﺁﻗﺎ ﻗﺎﺿﻰ ﻗﺪﺱ ﺳﺮﻩ ﺧﻢ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﺎﻫﻮ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣّﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ ﻛﺎﻫﻮﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﺎﺯﮔﻰ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﮒ ﻫﺎﻯ ﺧﺸﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
ﻣﻦ ﻛﺎﻣﻠﺎً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻗﺎﺿﻰ ﻛﺎﻫﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻭﺯﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﻋﺒﺎ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﺪ. ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻃﻠﺒﻪ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻦ! ﺳﺆﺍﻟﻰ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﻫﻮﻫﺎﻯ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩﻳﺪ؟ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻗﺎﺿﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ، ﺷﺨﺺ ﺑﻰ ﺑﻀﺎﻋﺖ ﻭ ﻓﻘﻴﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻛﻤﻚ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﻠﺎﻋﻮﺽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﻋﺰّﺕ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻯ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺛﺎﻧﻴﺎً ﺧﺪﺍﻯ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﻧﻰ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻛﺴﺐ ﻫﻢ ﺿﻌﻴﻒ ﺷﻮﺩ.
ﺿﻤﻦ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻛﺎﻫﻮﻯ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﻧﺎﺯﻙ ﺑﺨﻮﺭﻳﻢ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﻫﻮﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦﻫﺎ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻯ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻇﻬﺮ ﻛﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻨﺪﺩ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻳﺨﺖ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺿﺮﺭ ﻧﻜﻨﺪ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩﻡ. (۱)
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣَﻦْ ﺍَﻛْﺮَﻡَ ﻓَﻘﻴﺮﺍً ﻣُﺴﻠِﻤﺎً ﻟَﻘِﻰَ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪَ ﻳﻮْﻡَ ﺍﻟْﻘِﻴﺎﻣَﺔِ ﻭِ ﻫُﻮَ ﻋَﻨْﻪُ ﺭﺍﺽٍ.
ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻓﻘﻴﺮﻯ ﺭﺍ ﺍﻛﺮﺍﻡ ﻛﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺍﺿﻰ ﺍﺳﺖ. (۲)
۱) ﻣﻬﺮﺗﺎﺑﺎﻥ، ﺹ 20
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 72، ﺹ 38
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
ارزش تفکر عبرت آموز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حسن بن صیقل می گوید: (از امام صادق (ع) پرسیدم: مردم از پیامبر روایت می کنند (اندیشیدن یک ساعت، بهتر از عبادت یک شب است)، چگونه اندیشه ای است؟).
امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که انسان از کنار خرابه یا خانه (رها شده ای) می گذرد، بگوید:
(این ساکنوک، این بانوک، ما بالک لاتتکلمین)
(آنها که در میان تو سکونت داشتند، کجایند؟ آنها که تو را ساختند کجایند؟ چرا سخن نمی گوئی؟
(به این ترتیب، هم امام، آن روایت را تصدیق فرمود و هم چگونگی تفکر ارزشمند را بیان داشت و براستی که چنین است، فکری که مایه عبرت فکری گر چه اندک باشد، بهتر از عبادات طولانی، ولی سطحی و بی عمق خواهد بود).
داستان های اصول کافی - محمد بن یعقوب شیخ کلینی
باب التفکر، حدیث 2، ص 54 - ج 2
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
امیرالمومنین در نبرد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
💠روايت شده است كه اميرالمومنين عليه السلام در حال نبرد با يكى از مشركين بود و او در اثناء جنگ از آن حضرت شميرش را تقاضا كرد،علي عليه السلام فورا آن را مرحمت فرمود.
آن شخص مشرك تعجب كرد و عرض كرد : اى پسر ابو طالب ! در مانند چنين وقتى در بُحبوحه ی جنگ به من شمشير خود را مى بخشي؟
فرمود:
فلانى،تو دست نياز و مسألت نزد من دراز كردي،و از كرم و بزرگوارى به دور است كه انسان درخواست كننده و نيازمندى را رد كند.
كافر با مشاهده رفتار او و شنيدن گفتارش به احترام آن حضرت خود را روى زمين انداخت و گفت : واقعا اين روش اهل ديانت و شيوه مردمان ديندار است ، سپس دست مبارك او را بوسيد و مسلمان گشت.💐
📚 مناقب ابن شهر آشوب : ٨٧/٢
📚ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ : ٦٩/٤١
📚القطره : جلد ١ صفحه ٣٤٨
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
ﻣﻘﺎﻡ ﻣﻌﻠﻢ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
ﺷﺨﺼﻰ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻯ ﺗﺎﺳﻴﺲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ.
ﺭﻭﺯﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭﻯ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠّﻪ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺧﺖ.
ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﮔﺸﺖ ,ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﻫﺪﺍﻳﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﮕﻔﺘﻰ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ: ﺁﻳﺎ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﻭﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻳﻚ ﺁﻳﻪ , ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻌﻠﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻯ؟!
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻡ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﺍﻟﺎﻯ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩﮔﻮﺷﺰﺩ ﻧﻤﻮﺩ.
ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺑﺮﻫﺎﻥ , ﺝ 1, ﺹ 43 , ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ , ﺝ 1, ﺹ 71.
امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
«قم عن مجلسک لابیک ومعلمک ولو کنت امیرا;
از جای خود برای پدر و آموزگارت برخیز، اگر چه فرمانروا باشی .»
مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
.
🎆 --» قصه های قرآنــی «--
🎆 --» عکس نوشته های قرآنی «--
🎆 --» تفسیر روزانه «--
🎆--» تلاوتهای دلنشین «--
💫 دعا و ذکرهای روزانه💫
💫ختم هفتگی قرآن💫
با ما همراه باشین👇👇
در گروه
✅ «قــــــرآن و دعا» ✅
انجمن قرآن و دعا
https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014
╰─┅🍃🦋🍃
ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻭ ﺑﻬﻠﻮﻝ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺭﻭﺯﻯ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﺪﺗﻴﺴﺖ ﺁﺭﺯﻭﻯ ﺩﻳﺪﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﻠﺎﻗﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﻯ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﻯ ﻛﺮﺩ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﮔﻔﺖ ﭼﻪ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﻯ ﺗﺮﺍ ﺑﻜﻨﻢ؟!
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﺴﻮﻯ ﻋﻤﺎﺭﺗﻬﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﺮﻫﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻌﻠﺎ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺧﺎﻙ ﺗﻴﺮﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﭼﻪ ﺣﺎﻟﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻯ ﻫﺮﻭﻥ ﺭﻭﺯﻳﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﻋﺪﻝ ﺍﻟﻬﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺎﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺗﻮ ﺭﺳﻴﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ.
ﺑﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺩﻗﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﻧﺮﻭﺯﻳﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻯ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻪ ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺎﺯﻛﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﺦ ﺑﺎﺭﻳﻜﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻜﻢ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻂ ﺳﻴﺎﻫﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻤﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻪ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﺗﻮ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﺗﺸﻨﻪ ﻭ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﺤﺸﺮ، ﺭﻭﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻰ.
ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺘﻮ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻧﺪ، ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﻬﻠﻮﻝ ﺑﻰ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺘﺎﺀﺛﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺷﻚ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ.
ﺍﻧﻮﺍﺭ ﻧﻌﻤﺎﻧﻴﺔ ﺹ
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
☘ دین یعنی محبت ❤️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«برید بن معاویه عجلی» - یکی از اوتاد زمین و از اعلام دین میگوید:
در نزد امام باقر علیه السلام بودم. مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را - که پوست انداخته بود - از کفش بیرون آورد و گفت:
به خدا جز دوستی شما اهل بیت، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است. امام فرمود :
✨والله لو احبنا حجر حشره الله معنا و هل الدین الا الحب؟ ان الله یقول : « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. .. » و قال : « یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ » و هل الدین الا الحب .
☄به خدا اگر سنگی ما را دوستبدارد، خداوند او را با ما محشور میکند و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند میفرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست میدارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آنها مهاجرت میکنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟
بحارج27
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
ﭘﻨﺪ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺭﻭﺯﯼ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺮ ﺷﺘﺮ ﻋﻀﺒﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺧﻄﺎﺑﻪ ﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﻏﻴﺮ ﻣﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻏﻴﺮ ﻣﺎﺳﺖ. ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺸﻴﻊ ﻣﯽﮐﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺳﻔﺮﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺭﺛﻴﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﻳﻢ ﮔﻮﻳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻫﺮ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﻠﺎﻳﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻳﻤﻦ ﻣﯽﺍﻧﮕﺎﺭﻳﻢ!
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﻓﻘﻴﻬﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻴﻤﺎﻥ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﺭ ﺑﺪﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ، ﺧﻠﻖ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﻴﮏ ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺷﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺳﺨﻦ ﺍﻣﺴﺎﮎ ﻭﺭﺯﺩ، ﺳﻨﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺑﺪﻋﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﺪﻫﺪ.
ﺻﻔﺤﻪ439-کشکول شیخ بهایی
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
علامه حلی و بوسه بر خاك پای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
علامه حلی، از رجال برجسته و علمای بزرگوار شیعه، كسی است كه درباره اش نوشته اند: « در حالی كه كودك بود، به درجه اجتهاد رسید و مردم منتظر بودند كه به تكلیف برسد تا از او تقلید نمایند.»
.
علامه حلی، هر هفته از حله با پای پیاده به سوی كربلا راه می افتاد تا فضیلت زیارت امام حسین سلام الله علیه را در شب جمعه درك نماید. .
آن بزرگوار، طی سفری از حله به كربلا، به محضر نورانی امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف می رسند، اما، حضرت را نمی شناسند. در طول مسیر، عصا از دست علامه به زمین می افتد. امام زمان ارواحنا فداء خم می شوند، عصای علامه را برمی دارند و به دست ایشان می دهند. .
در همین هنگام سوالی در ذهن علامه القا می شود و از محضر امام روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه می پرسد:
- آیا در این عصر و زمان كه غیبت كبراست، می توان حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را دید یا نه؟
حضرت در پاسخ علامه می فرمایند: - چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آن كه دست او هم اكنون در دست توست؟! به محض این كه علامه این پاسخ را می شنود، بی اختیار خود را به زمین می اندازد تا پای مبارك حضرت را ببوسد كه در این هنگام از كثرت شوق مدهوش می شود.
منبع:
تنكابنی، قصص العلما، ص
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
بردباری حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
علامه مجلسی در جلد بحار در احوال حضرت امام حسن علیه السلام نقل می کند که روزی ایشان از راهی سواره می گذشتند، مردی شامی با آنجناب مصادف گردید شروع به لعنت و ناسزا گفتن نسبت به حضرت نمود ایشان هیچ نگفتند تا اینکه شامی هر چه خواست گفت آنگاه پیش رفته با تبسم به او فرمود گمان می کنم اشتباه کرده ای .
اگر اجازه دهی ترا راضی می کنم ، چنانچه چیزی بخواهی به تو خواهم داد، اگر راه را گم کرده ای من نشانت دهم ، اگر احتیاج ببار برداری من اسباب و بار ترا بوسیله ای به منزل می رسانم ، اگر گرسنه ای ترا سیر کنم ، اگر احتیاج به لباس داری ترا می پوشانم ، اگر فقیری بی نیازت کنم ، اگر فراری هستی ترا پناه می دهم ، هر آینه حاجتی داشته باشی برمی آورم چنانچه اسباب و همسفران خود را به خانه ما بیاوری برایت بهتر است زیرا ما مهمانخانه ای وسیع و وسائل پذیرائی از هر جهت در اختیار داریم .
مرد شامی از شنیدن این سخنان در گریه شده گفت ((اشهد انک خلیفة الله فی ارضه )) گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در روی زمینی ، تو و پدرت ناپسندترین مردم در نزد من بودید، اینک محبوبترین خلق در نظرم شدید، آنچه به همراه خویش در مسافرت آورده بود به خانه آن حضرت منتقل کرد، میهمان ایشان شد تا موقعیکه از آن جا خارج گردید و اعتقاد به ولایت حضرت پیدا کرد
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD
دلداری امام عصر ( عج ) به یکی از دوستان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
دلداری امام عصر ( عج ) به یکی از دوستان ابراهیم بن محمد نیشابوری می گوید : حاکم ستمگر نیشابور ، به نام ( عمر وبن عوف ) تصمیم گرفت مرا ( به جرم دوستی خاندان رسالت و تشیع ) اعدام کند ، هراسان شدم ، با بستگانم وداع کردم و خود را به سامره ، حضور امام حسن عسکری ( ع ) رساندم ، و در آنجا قصد فرار و مخفی کردن خود داشتم ، وقتی که به نزد آن حضرت ، شرفیاب شدم ، دیدم پسری که چهره اش مانند ماه شب چهارده می درخشید ، در آنجا نشسته بود ، از نور جمالش آن چنان حیران و شیفته شدم که نزدیک بود جریان خودم را فراموش کنم ، آن کودک نورانی به من فرمود : ( ای ابراهیم ! فرار نکن ، خداوند شر آن حاکم را از سر تو ، دفع می کند ) . حیرت من زیادتر شد ، به امام حسن عسکری ( ع ) عرض کردم : ( این آقازاده کیست که از باطن من خبر داد ؟ ) فرمود : هو ابنی و خلیفتی من بعدی : ( این کودک پسرم ، و جانشین من ، بعد از من می باشد ) . همان گونه که آن حضرت خبر داد ، خداوند مرا شر ( عمرو ) حفظ کرد ، زیرا معتمد عباسی ، برادرش را فرستاد تا ( عمرو بن عوف ) را بکشد .
اثبات الرجعه فضل بن شاذان ، مطابق نقل اثباه الهداه ، ج 7 ، ص 356
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD