تاخدا هست،،،
کسی تنهانیست،،،
من اگر گم شده ام،،،
تو اگر خسته شدی،،،
درپس پرده ی اشک من وتو،،،
مأمن گرم خداست،،،
او همین جاست،،،
کنار من وتو،،،
سال ها منتظراست؛
تابه سویش بدویم ازسرشوق،،،
تا صدایش بزنیم ازسر عجز،،،
وبفهمیم که او مونس واقعی خلوت ماست...
@dastane_amozande
چهار عمل مختصر و مفید
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر من وارد شد در وقتی که رختخواب خود را پهن کرده بودم و میخواستم بخوابم. فرمود: ای فاطمه! مخواب مگر چهار عمل به جا آوری.
١. ختم قرآن کنی.
۲. پیغمبران را شفیع خود قرار دهی.
٣. مؤمنین را از خود، خشنود گردانی.
۴. حج عمره انجام دهی.
این را فرمود و داخل نماز شد. من توقف کردم تانماز خود را تمام کرد.
آنگاه گفتم: یا رسول الله! به چهار چیز امر فرمودی که من قدرت آن را ندارم در این وقت (كم) انجام دهم. آن حضرت تبسم کرد و فرمود:
١. هرگاه سوره ی توحید را سه مرتبه بخوانی گویا ختم قرآن کرده ای.
۲. هرگاه صلوات بر من و پیامبران قبل از من بفرستی، ماشفیعان تو در روز قیامت خواهیم بود.
٣. هرگاه استغفار برای مؤمنین کنی، پس تمامی ایشان از تو خشنود شوند.
۴. هرگاه بگویی: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» پس حج عمره کرده ای.
📚خلاصه اذکار ـ مفاتیح الجنان ص961
@dastane_amozande
شخصی به قصد تحقیر کردن،
"🐜مورچه ای "را با انگشت فشار داد.
مورچه خندید و گفت:
ای انسان مغرور نباش!
که تو در قبرت برای من
وعده غذایی بیش نیستی.
در اوج قدرت خودت را گم نگن...
@dastane_amozande
خدایاسرآغازصبحمان را
بایادو
نام و
امید تو
میگشاییم
پنجره های قلبمان را
عاشقانه
بسویت بازمیکنیم
تانسیم رحمتت
به آن بوزد
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
@dastane_amozande
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
🌸آفرینش زن🌸
✍پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم. پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی. پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند،
👶🏻از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟ خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند. به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
💖زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد، زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.
📚 مجموعه شهر حکایات
@dastane_amozande
مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش مینالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی و راه رفتن ضعف داشت.مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره ای به او نشان دهد.شیخ به او گفت،مادرت هست و مراقبت از ان وظیفه ی توست او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده الان وظیفه ی توست که از او مراقبت کنی.مرد گفت ده ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده ام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هر چه کرده بیشتر از آن برایش کرده ام و دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.شیخ که این حرفا را از او شنید به او گفت،تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت است وان اینست که مادرت تورا برای ادامه زندگی بزرگ ومراقبت کرد و تو از او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد پس تا عمر داری هر کاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی
@dastane_amozande
👈 پنج نوع قیامت داریم
انواع ساعت- يعنى قيامت- پنج است:
⬅️ (۱) نوعى آن است كه در هر آن و ساعت است.
⬅️(۲) نوعى مرگ طبيعى است چنانكه پيامبر عليه الصلاة و السلام فرمود: هر كس بمرد پس قيامتش قيام كرده است.
⬅️(۳) نوعى موت ارادى است «قبل از آن كه به مرگ طبيعى بميريد به مرگ اختيارى بميريد».
⬅️(۴) نوعى ديگر از ساعت آن است كه همه در انتظار آنند(قيامت خواهد آمد و شكى در آن نيست) رسالة رتق و فتق ما متكفل بيان اين نوع ساعت است.
⬅️(۵) نوع پنجم ساعت فناء في اللّه و بقاء باللّه عارفان موحد است كه به قيامت كبرى موسوم است.
⬅️منبع: ممد الهمم در شرح فصوص الحکم
⬅️#علامه_حسن_زاده_آملی
@dastane_amozande
🦋امام سجّاد عليه السلام در مناجات درگاه خداوند:
🌺🌿بيمارى مرا جز طبابت تو درمان نمى كند و اندوه مرا جز نزديك شدن به تو نمى زدايد و زخم مرا جز گذشت تو بهبود نمى بخشد و زنگار دلم را جز بخشش تو، صيقل نمى دهد.
ميزان الحكمه جلد9 صفحه544
#سخن_دوست
@dastane_amozande
✅تلنگر
✍آدم هایی که روح بزرگی دارند،
عقده های کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری...
برای همین نباید از آنها ترسید،
آدم های کوچک و حقیر
با عقده های بزرگ ترسناکترند...
چون از صدمه زدن
به دیگران هراسی ندارند ...!!
چقدر این جمله دلنشینه:
افکار هر انسان میانگین
افکار پنج نفری است که
بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند.
خود را در محاصره افرادِ
موفق و مهربان قرار دهید
@dastane_amozande
تو یکبار بیشتر زندگی نمیکنی🍂🌸
تنها کاری که از دستت بر میاد اینه که هر روز ادم قشنگی باشی . . .
#سلام
#صبحتون_شاد 🌺
@dastane_amozande
✍#حكايت
دنیا دارمکافات هست عبرت بگیریم !
این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛
میگفت :
مردی بود که قصابی داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند ....
در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ...
به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ...
دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ...
مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ...
من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ...
به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ...
من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ...
آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید ..
پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم .
سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ...
در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ...
....اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید....
هرگز نتوان رست ،ز زنجیر مکافات عمل
گر نشد پای پدر ،دست پسر می شکند.
این ضرب المثل می گوید علاوه بر جهان باقی که به حساب و کتاب اعمال ما رسیدگی می شود، در همین دنیای فانی ، در همین دنیایی که در آن زندگی می کنیم هم نتیجه اعمال خود را خواهیم دید.
یعنی آن که هر کرداری خوب و بد، زشت و زیبا باعث می شود در همین دنیا هم پاداش و سزایی دارد
@dastane_amozande
خدایا:
انقدربهم مال بده که هرکی ازم چیزی خواست سریع بهش بدم
خدایا:
انقدربه من عشق بده که بارانی از عشق روبرای مردم به ارمغان بیارم
خدایا:
انقدربه من علم بده که به همه خدمت کنم
@dastane_amozande
✅ پنچ سخن_کوتاه از رسول اکرم(ص):
1⃣.طلا و ابریشم بر زنان امت من حلال است و بر مردانشان حرام
2⃣.پس از خودم بر امتم از سه چیز بیم دارم، گمراهى هوسها و پیروى خواهشهاى شکمها و فرجها و غفلت پس از معرفت.
3⃣.هدیه گرفتن امیر نارواست و رشوه گرفتن قاضى کفر است
4⃣.اعمال خویش را براى خداوند از روى اخلاص انجام دهید، زیرا خدا فقط کارهائى را میپذیرد که از روى اخلاص براى او انجام گرفته باشد
5⃣.بیش از هر چیز از منافقان دانا بر امت خود بیم دارم.
📚نهج الفصاحه
@dastane_amozande
✿••• زیارت امام حسین علیه السلام
↻ دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟
♡گفت : مامور نیستم بگویم
چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس(ع) خیلی اخلاص داشت، دید نمیگوید
♡گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس(ع) را زیارت میکنم
آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست↯↯
✨یڪی زیارت حضرت سیدالشهدا( ع)
✨یڪی گــریه ڪــردن برای ایــــشان
✨ و دیگری مماشات ڪردن با مردم
📚کرامات حضرت عباس علیه السلام،ص177
@dastane_amozande
﷽
برای ایجاد جاذبه؛
بیشتر در پی آن باشید
که افراد، نسبت به خودشان،
احساس خوبی پیدا کنند،
تا نسبت به شما!
#سلام #صبحتون_بخیر
@dastane_amozande
ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
@dastane_amozande
👌🏻اثر مهم عزاداری در تربیت فرزند
محرم انسان را مؤدّب میکند و ادب را به انسان میآموزد. روضههای کربلا خودبهخود انسان را با ادب و با حیا بار میآورد. ادب ظرف حیا، تقوا و آورندۀ عبودیت در روح انسان است. ادب انسان را کنترل میکند و انسان مؤدّب بسیاری از گناهان را مرتکب نمیشود. مظهر ادب در کربلا ابالفضل العباس(ع) است. رسول خدا(ع) فرمودند: حق فرزند بر والدینش این است که او را مؤدب کند و به او ادب بیاموزد.
#محرم
#پناهیان
@dastane_amozande
🌹#داستان_آموزنده
روزي امام علی علیهالسلام به مسجد رفتند. در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد.
هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛
اما وقتی برگشت، ديد آنمرد دهنه اسب را دزديده و رفته است!
حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن.
قنبر به بازار رفت، اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند میفروشی؟
آن شخص گفت: دو دينار.
قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد.
وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار.
حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه رزق حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، حرام كرد!
@dastane_amozande
🌹#داستان_آموزنده
عربى بادیهنشین نزد پیامبر اکرم آمد و گفت: اى رسول خدا، قیامت چه زمانی برپا میشود؟ در این هنگام وقت نماز شد.
پیامبر نمازش را خواند و سپس فرمود: «کو آن مردى که از قیامت پرسید؟» مرد گفت: من هستم اى پیامبر خدا؛
حضرت فرمود: «براى قیامت چه فراهم آوردهاى؟» گفت: به خدا، چیز زیادى از نماز و روزه فراهم نیاوردهام، جز آنکه خدا و پیامبرش را دوست میدارم. پیامبر به او فرمود: «انسان با کسى است که دوستش دارد»(۱).
همچنین فرمودهاند: «هرکس، مردمى را به سبب کردارشان دوست بدارد، روز قیامت، در جمع آنان گرد خواهد آمد و مانند آنان محاسبه خواهد شد؛ اگرچه کردارش مانند کردار آنان نباشد»(۲).
امام علی فرمود: «هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت، همراه ما خواهد بود، و اگر شخصى سنگى را دوست بدارد، خداوند، او را با آن، گِرد خواهد آورد»(۳).
پ.ن: هر چند محشور شدن همراه انبیاء و اولیاء فواید زیادی دارد اما به معنای قرار گرفتن در جایگاه آنان نمیباشد.
(۱)(علل الشرائع،ج۱ص۱۳۹)
(۲)(تاریخ بغداد،ج۵ص۴۰۵)
(۳)(أمالی صدوق،ص۲۰۹)
@dastane_amozande
زن فقیری که با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بیایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش میداد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشیاش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: «وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.»
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردن خوراکیها به داخل خانه کوچکش شد. منشی از او پرسید: «نمیخواهی بدانی چه کسی این خوراکیها را فرستاده؟»
زن جواب داد: «نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.»
@dastane_amozande
هدایت شده از 🌱هوادارن طب خیراندیش 🌱
خدایاسرآغازصبحمان را
بایادو
نام و
امید تو
میگشاییم
پنجره های قلبمان را
عاشقانه
بسویت بازمیکنیم
تانسیم رحمتت
به آن بوزد
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
@esgh_faghat_khoda
✨﷽✨
#پندانه
✍میگویند ملا نصرالدین از همسایهاش دیگی قرض گرفت. پس از چند روز دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد. چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوشخیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد.
همسایه گفت: مگر دیگ هم میمیرد؟ چرا مزخرف میگویی!!!جواب شنید: چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمیزاید. دیگی که میزاید حتما مردن هم دارد.
🔻این حکایت برخی از ماست که هر جا به نفعمان باشد عجیبترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
@dastane_amozande
✍#حکایت_مرد_گرسنه
گویند مردی از فرط گرسنگی مشرف به مرگ گردید.
شیطان برای او غذایی آورد و حاضر شد به شرط آنکه آن مرد دین و ایمانش را به شیطان بفروشد، غذا را به او بدهد.
مرد گرسنه شرط را پذیرفت و غذا را از شیطان گرفت.
اما پس از آنکه یک دل سیر از غذا را خورد، از دادن دین و ایمان خود به شیطان، حاشا کرد و گفت:
آنچه را که در هنگام گرسنگی فروختی، توهمی بیش نیست؛ چون آدم گرسنه دین و ایمان ندارد.
سوال من این است:
آنانی که به اسم دین به مردم گرسنگی می دهند، آیا نمی دانند که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد؟
@dastane_amozande
🔰پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
📖 برای خانه هایتان بهره ای از قرآن قرار دهیم که همانا خانه ای که در آن قرآن خوانده شود برای ساکنانش آسایش فراهم آید و خیرش بسیار باشد و اهل خانه از افزونی رزق بسیار برخوردار گردند و هرگاه قرآن خوانده نشود خانه برای ساکنانش تنگ گردد و خیرش اندک شود و اهل خانه در کمبود به سر ببرند.
📚عده الداعی/ص۲۶۹
@dastane_amozande
در داستان حضرت یوسف در دو جا حضرت یعقوب به پسرانش که میگویند یوسف را گرگ دریده و پیراهن خونی او را به پدرش میدهند، میگوید...
🦋در هر صورت #صبر_جمیل کنم، که بر رفع این بلیّه که شما اظهار میدارید بس خداست که مرا یاری تواند کرد...
🦋پس من باز هم راه صبر نیکو پیش گیرم، که امید است خدا همه ایشان را به من باز رساند، که او خدایی دانا و درستکار است.
یعنی #صبری_زیبا خواهم کرد خالی از بی تابی امیدوارم خدا همه آنچه را که از من گرفته است به من برگرداند این آیات از زبان حضرت یعقوب علیه السلام نهایت توحید و واگذاری امور به خداوند است....
سوره یوسف 🌿
#story
#آرامش_با_قرآن
@dastane_amozande
از حکیمی پرسیده شد درون مردم در چه حالت هایی شناخته می شود
گفت:
۱.مرد در هنگام بیماری همسرش شناخته می شود
۲.زن در هنگام فقر همسرش
۳.دوست در هنگام سختی
۴.فرزندان هنگام پیری پدر و مادر
۵.برادران و خواهران هنگام رسیدن به ارث و تقسیم آن
۶.اقوام هنگام غربت
۷.عشق واقعی هنگام پایان یافتن مصلحت
۸.مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا
@dastane_amozande
هرگاه عاشق کسی بودیم
در حقیقت ، خدا عاشق ما شده
چونکه اگر او عاشق ما نبود ، دلِ ما
هم خالی از محبّت بود...
هرگاه کسی را بخشیدیم
در واقع خدا ما را بخشیده و از ما
گذشت کرده تا اینکه بتوانیم از
دیگری بگذریم
هر گاه که قلبتو با کسی قسمت کردی
به راستی که آن لحظه
خدا هم قلبشو با تو قسمت کرده...
جانا
این راه و رسمِ بزرگی
کارِ خداست
@dastane_amozande
وقتی که"نصف دانه خرما"
مارا از آتش جهنم دورمیکند،
و"صدقه" دادن..
خشم پـروردگارراخاموش میکند،
و"دو کلمه"..
میزان اعمال ماراسنگین میکند:
"سبحان الله وبحمـده "
"سبحان الله العظیـم"..
و"روزه یـکروز"..
مارا هفتادسال ازجهنم دورمیکند،
و"وضو گرفتن"..
گناهان اعضای بدن رامحو میکند،
و"ثـوابی"..
که دهـهابرابر میشود..
و"گنـاهی"که..
باتوبه ای خالصانه بخشیده میشود،....!
پس چرا بعضی ها فکرمیکنند..
که"بــهشت" دور اسـت .
@dastane_amozande
آغاز میکنیم روزی دیگر
از کتاب زندگیمان را
با ذکر مقدس
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌸الهی به امید تو 🌸
و مُهر میزنیم به نام
پر برکت صاحب لحظهها
♥️امام زمان عج ♥️
🌼اَللَّھُـمَ ؏ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌼
@dastane_amozande
🔘 #داستانکوتاه
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید
و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید
و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند .
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید .
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت:
این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم
ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز .
اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم .
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد .
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد .
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است .
@dastane_amozande