eitaa logo
داستان راستان
11.4هزار دنبال‌کننده
400 عکس
106 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 «روزی پیامبر اکرم(ص) روی حصیری خوابید و آثار زبری حصیر بر بدن مبارکش ماند. عایشه از روی دلسوزی به حضرت عرض کرد یا رسول اللّه! «کسری» و «قیصر» (پادشاهان ایران و روم) کشورهای وسیعی را تحت سلطه خود دارند و از همه گونه نعمت دنیوی برخوردارند؛ ولی شما که پیامبر الهی هستید، از متاع دنیوی چیزی در اختیار ندارید؛ روی حصیر می‏خوابید و لباس ارزان قیمت می‏پوشید! پیامبر(ص) فرمود: عایشه! چه خیال می‏کنی! هر گاه من بخواهم، کوهها طلا می‏شوند و در اختیار من قرار می‏گیرند! روزی جبرئیل(ع) بر من نازل شد و کلید گنجینه ‏های جهان را در اختیار من گذاشت؛ امّا من نپذیرفتم! آن‏گاه حضرت فرمود: ای عایشه! حصیر را بلند کن! او نیز سخن پیامبر(ص) را اطاعت کرد و با کمال شگفتی مشاهده نمود که در هر گوشه آن مقدار زیادی طلا است که یک مرد به تنهایی قدرت حمل آن را ندارد. سپس به عایشه فرمود: نگاه کن! و طلاها را از نزدیک مشاهده نما، امّا بدان که دنیا و تمام زیباییهای فریبنده و ظاهری آن از نظر خدای تعالی به اندازه بال پشه‏ ای ارزش و اعتبار ندارد.» ٨ص١٣٨ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 قضاي خداوند با دعا تغيير مي‌‌كند۱ يعني مي‌توان با دعا بلاي مقدري را به تاخير انداخت ، يا نيكي و خيري را پيش كشيد ، به علاوه ، خداوند ، عطا و بخشش خود را منوط به درخواست ما فرموده است. هر چه سوال ما و عرض حاجت ما و ذلت ما در برابر خدا بيشتر باشد،بركت او بر ما نازلتر خواهد بود وگرنه لب فرو بستن از سوال نتيجه‌اي جز محروم ماندن از عطاي خدا ندارد . امام صادق « عليه السلام » فرمودند : ...و اگر بنده‌اي دهان خود را ببندد و درخواست نكند ، چيزي به او داده نمي‌شود پس درخواست كن تا به تو داده شود ! اي ميسر ! هيچ دري نيست كه كوبيده شود ، جز آنكه اميد آن مي‌رود كه به روي كوبنده باز گردد.۲ : ۰۱اصول كافي ، ج 2 ، ص 469 . ۰۲اصول كافي ، ج 4 ، ص 211. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 عایشه گفت دیدم ابوبکر خیلی به امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب نگاه می‌کنه. پرسیدم پدر! چرا این‌قدر به علی خیره می‌شی؟ ابابکر گفت چون خودم از پیامبر شنیدم که فرمود نگاه به چهره‌ی امیرالمؤمنین علی عبادته! ۱. البداية و النهاية، ۷، ۳۵۸ ۲. تاريخ الخلفاء، ۱۷۲ هر دو از منابع اهل‌سنت است @DastaneRastan
شرح امین الله ج77.mp3
12.51M
شرح زیارت امین الله جلسه ۷۷ 💠موضوع: درنگی در معنا و تفسیر لقب عظیم "امیر المومنین" 🔹با سابقه ترین لقب حضرت ➖➖➖➖ 💠نکته: حاکم و حافظ در نگاه علمای عامه چند روایت 🔹معنای کلمه امیر چیست؟ امیر به معنای کسی که اطعام می کند رزق و روزی مادی رزق و روزی معنوی علم و معرفت 🔸داستان شگفت انگیز میثم تمار در جوار امیر مومنان علیه السلام 🔹مناجات با کریمه اهل بیت و امام زمان عجل الله فرجه 🔹به ضمیمه قرائت زیارت امین الله ➖➖➖➖ حرم مطهر چهارشنبه ۲۶_۱۹_۱۴۰۳ ۲۴ رجب المرجب ۱۴۴۶ حجت‌الاسلام ظهیری @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 میلیاردها انسان در جهان متولد شده اند اما هیچ یک اثر انگشت مشابه نداشته اند اثر انگشت تو، امضای خداوند است... که اتفاقی به دنیا نیامده ای و دعوت شده ای تو منحصر به فردی مشابه یا بدل نداری تو اصل اصل هستی و تکرار نشدنی... وقتی انتخاب شده بودن و منحصر به فرد بودنت را یاد آوری کنی٬ دیگر خودت را با هیچکس مقایسه نمیکنی و احساس حقارت یا برتری که حاصل مقایسه کردن است از وجودت محو میشود... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 نقل شده است : امام حسین و به نقلی امام حسن (علیه السلام ) کنیزی داشت، روزی آن کنیز شاخه ريحانی به خدمت آن حضرت به عنوان هدیه آورد. امام آن را گرفت و به کنیز فرمود: تو در راه خدا آزادی. به آن بزرگوار عرض کردند: یابن رسول الله! آیا کنیز را به واسطه شاخه گلی که به هدیه نمود آزاد کردی ؟ فرمود : خداوند ما را چنین ادب کرده و در قرآن چنین فرموده است: هرگاه کسی شما را به نوعی ستایش کرد یا خوش آمد گفت یا چیزی به شما تعارف نمود، شما در عوض بهتر، بیشتر و با ارزشتر از آن یا حداقل مانند آن را به او برگردانید؛ زیرا خداوند هر چیزی را به حساب می آورد. بعد فرمود: در عوض این شاخه گلی که کنیز به من اهداء کرد، بهترین چیز برای او آزادی از بندگی بود. ٥ص٣٥ @DastaneRastan
شجره خانوادگی امیرالمومنین ع.mp3
12.29M
منبر کامل حرم مطهر صبح روز میلاد با سعادت امیر مومنان علیه السلام موضوع: نکاتی در باره شجره خانوادگی امیر المومنین علیه السلام مقام مادر حضرت جایگاه ابو طالب سلام الله بخش دوم یک: چند معجزه علمی حضرت دو: صله رحم و حفظ حرمت همسران ➖➖➖➖➖ حرم مطهر: ۱۳ رجب روز پدر سه شنبه ۲۵_ ۱۰_ ۱۴۰۳ حجت‌الاسلام ظهیری @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 نقل است که اویس قرنی، یک بار سه شبانه روز چیزی نخورد. روز چهارم در راه یک دینار دید و برنداشت و گفت: از کسی افتاده باشد! برفت تا گیاه برچیند و بخورد. گوسفندی دید که نان گرم در دهان گرفته، بیامد و پیش او نهاد. گفت: مگر از کسی ربوده باشد؛ روی بگردانید. گوسفند به سخن درآمد و گفت: من بنده ی آن کسم که تو بنده ي اویی، بگیر روزی خدای از بنده ي خدای چون دست دراز کرد تا نان را بگیرد دید نان در دستش و گوسفند (موکل الهی) ناپدید شده است ٢٧ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: اگر نیرومندی در طاعت خداوند سبحان نیرومند باش، و اگر ناتوانی در نافرمانی از خدا ناتوان باش.... غررالحکم ۴۰۷۵ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 مراسم چهل برای اموات مبنای شرعی ندارد بلکه آمیزه‌ای از دین و عرف است. می‌دانیم هر انسان مدت ۲۸۰ روز از نطفه تا تولد در رحم مادر است. که برابر با « ۷ چهل روز » است که در هر ۴۰ روز جنین تغییر حالت می‌دهد. مثال در چهل روز اول بسته خون در ۸۰ روز گوشت در آن می‌روید در ۱۲۰ روزگی استخوان بر گوشت می‌روید و.... به نیت این تغییر در جنین که هر ۴۰ روز یک‌بار است، یک‌بار پس از تولد که نوزاد ۴۰ روز سپری کرد بر او با ۴۰ تاس شستشو و حمام می‌شود. و یک‌بار بهتر است انسان در ۴۰ سالگی رسید ❀ آیه ۱۵ سوره الاحقاف تکامل در ۴۰ سالگی را اشاره می‌کند❀ غسل تکامل و ورود بر ۴۰ سالگی کند. و پس از مرگ، زندگان نیز پس از گذشت ۴۰ روز از سپری کردن در زیر خاک به نیت این ۴۰ های تکامل بشر، مراسم ختم بر او می‌گیرند. که جنبه شرعی و دینی خاصی ندارد و بر پایه برداشتی از دین و عرف است. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 گویند که ... در زمان کریمخان زند مرد سیه چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی میکرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریمخان میخواست بازار وکیل شیراز را بسازد او جزئ یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان چرخ نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به طبقات فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران تنومند و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار ساخت بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان تنها کسی بود که میتوانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و ور دستانش آجرها را در هوا می قاپیدند و سقف را تکمیل میکردند روزی کریمخان برای بازدید از پیشرفت کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر ده آجری که سیاه خان به بالا پرت میکند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی رسید و می افتد و می شکند کریمخان از سیاه پرسید چه شده نکنه نون نخوردی؟؟!! قبلا حتی یک آجر هم به هدر نمی رفت و همه به بالا میرسید! سیاه خان ساکت ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی بیخ گوش کریمخان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و دلگرمی او زنش بود چند روزست که زن سیاه خان قهر کرده و به خانه ی پدرش رفته سیاه خان هم دست و دل کار کردن ندارد اگر چاره ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می افتد او تنها کسی است که میتواند آجر را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریمخان فورا به خانه پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با دیدن همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه ها شروع به گریه کرد کریمخان مقدار پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا میخواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و زن و شوهر را تنها گذاشت فردا کریمخان مجددا به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت میکند که از سر معمار هم رد میشود بعد رو به همراهان کرد و گفت ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت میکرد عشق بود نه سیاه خان آدم برای هرچیزی باید انگیزه داشته باشه. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 پروردگارا عشق مرا بیشتر و بیشتر کن! تا قلبم را استوار نگاه دارم و روحم را خرسند. پروردگارا هر جا که مرا می بری؛ نزدیک خود نگاه دار. مباد که در هیچ کاری یاد تو را فراموش کنم. مرا سنگ ریزه ای ساز در معبد عشقت که نجوا می کند: تنها تو، فقط تو، پادشاه این قلب مشتاق و آرزومند هستی! پروردگارا مرا به اعماق درونم ببر تا شکوه بی پردۀ جمال تو را ببینم و نجوای روح بخش تو را بشنوم. پروردگارا مرا موهبت عشقی عمیق و نیرومند عطا کن تا پردۀ جهل من فرو افتد و جمال تو را مشاهده کنم... پروردگارا دریاب مرا...! @DastaneRastan