eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
401 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ... ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻢ " ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..." ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ، ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ... ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ... ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ👀 ﻭ ﺑﺲ !... ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ : "ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻤﻨﻮﻉ " ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ، ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩﺑﺎﺷﯿﻢ ... ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ... " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ " @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 💠 دندان طمع را بکَن 💠 مرحوم حاج اسماعیل دولابی می‌فرمود: در دنیا آنچه نیست که نیست، آنچه را هم هست نیست فرض کن. دندان طمع دنیا را یکجا بکن. در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی، سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم. دندان طمع دنیا را بکن. [به هیچ نفع و بهره ای از دنیا امید نداشته باش] حتی اگر دیدی هر چه سعی می‌کنی نماز و عباداتت هم درست نمی شود، دندان طمع آخرت را هم بکن. طمع فقط به خدا خوب است. [یعنی به خودت بگو فرض می کنم پاداش و بهشتی هم نیست، من فقط می خواهم این نماز را برای خدا بخوانم] کشکول فرحزاد ، جلد ۲ ، صفحه ۹۲. @DastaneRastan
سه عمل بقای عمل.mp3
20.51M
🔹منبر کامل حرم مطهر دوم شوال 🔸خطبه امیر مومنان در روز عید فطر 💐از دست ندهید ➖➖➖ 💠علل و عوامل بقای عمل داستان حذیفه بن یمان یکم: استقامت بر تقوا دوم: لقمه و سفره های ناپاک سوم: عدم حفظ آبروی مومنان ➖➖➖ حرم مطهر ۲۳ _ ۱ _ ۴۰۳ حجت‌الاسلام ظهیری @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 قرآن کریم می‌فرماید که یکی از صفاتِ خوب و برجسته‌ی مؤمنانِ حقیقی، است. در برابرِ تمام انسان‌‏ها، مخصوصاً اهلِ ايمان:↶ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ.. (مائده/۵۴) نسبت به مومنین، متواضع هستند... اصلاً خدا از بنده‌ای که متکبّر و مغرور باشه، خیلی بدش میاد، لذا لحنِ آیاتِ قرآن نسبت به آدمهای مغرور و متکبّر، خیلی تند است:↶ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (اسراء/۳۷) روی زمین، با تکبّر و غرور راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد! خودمونیش این میشه: تو فکر کردی کی هستی، که انقدر و داری؟؟! چرا انقدر مغرورانه راه میری؟! فکر کردی یه لباسِ فلان تنت کردی، یه مدرک تحصیلی فلان گرفتی، یه ماشین فلان سوار شدی، یه خونه فلان داری، دیگه خبریه؟! انقدر و نداشته باش، آخرش یه وجب جا قراره بخوابی. لذا یکی از نصیحت‌های لقمانِ حکیم به فرزندش همینه:↶ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/۱۸) پسرم! با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّرِ مغروری را دوست ندارد. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 پیامبر رحمت (ﷺ) میفرمایند: يقول الله عزوجل اذ كان الغالب على العبد الاشتغال بى ، جعلت بغيته ولذته فى ذكرى فاذا جعلت بغيته ولذته فى ذكرى عشقنى و عشقته فاذا عشقنى و عشقته رفعت الحجاب فيما بينى و بينه و صيرت ذلك تغالبا عليه لايسهو اذا سها الناس اولئك كلامهم كلام الانبيأ اولئك الابطال حقا؛ خداى عزوجل مى فرمايد: هر گاه ياد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم ، چندان كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اينان سخن پيامبران است ، اينان براستى قهرمانند. كنزالعمال ۱/۴۳۳/۱۸۷۲ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 در اهل طریقت این اعتقاد وجود داشت که لقمه ی حرام و دارای شبهه از گلوی مردان خدا پایین نمی رود و در گلوی آنها گیر کرده و موجب زحمت و دشواری برای آنها می شود. در ادبیات فارسی چهار داستان در این رابطه وجود دارد که در اینجا معتبرترین آن را ذکر می کنیم. "حارث محاسبی" یکی از بزرگترین عارفان آیین تصوف در قرن سوم هجری بود که در بغداد زندگی می کرد و از کرامات او اینگونه نقل شده است که چهل سال تمام روز و شب پشت به دیوار به صورت دو زانو می نشست و عبادت خداوند متعال را می کرد، چون علت این کار را از او جویا شدند گفت :"شرم دارم هنگام عبادت در پیشگاه حضرت حق بنده وار ننشینم. روزی حارث به نزد" جنید بغدادی "مهمان بود و جنید متوجه شد که شیخ گرسنه است، پس به شیخ تعارف می کند که طعامی برایش آماده کند. محاسبی قبول می کند و جنید غذای ماکولی را که شب قبل از عروسی یکی از بستگانش آورده بود در پیش شیخ می نهد. حارث دست پیش می برد و به سختی لقمه ی کوچک از غذا را برمی دارد و در دهان می گذارد، اما هر چه می کند لقمه از گلوی او پایین نمی رود و در نهایت مجبور می شود لقمه را از دهانش خارج کند، پس شیخ باناراحتی قصد رفتن از خانه ی جنید را می کند. جنید که شاهد صحنه بوده، سراسیمه مانع خروج شیخ از خانه شده و علت را جویا می شود. حارث می گوید :"آن طعام از کجا بود؟" جنید می گوید :"از خانه ی خویشاوندی." حارث در پاسخ می گوید :"مرا با خدای عزوجل نشانی است که لقمه ی مشکوک و شبهه آمیز در گلویم گیر می کند و پایین نمی رود. "پس جنید عذر خواسته و خواهش می کند فردا شیخ مجدداً به نزد او بیاید. روز بعد جنید برخلاف روز قبل، پاره ای نان خشک را که متعلق به خودش بود به عنوان غذا برای شیخ می آورد و شیخ آن نان خشک را همچون طعامی بهشتی با اشتها فراوان می خورد و به جنید رو کرده و می گوید :"چیزی که پیش درویشان آری، چنین آر." اصطلاح" لقمه ی گلوگیر "امروزه کنایه از کاری است که انجام دادن آن زحمت فراوان دارد و ممکن است موجب ضرر نیز شود. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 قاضی: پیر مردی با چهره‌ای قدسی و نورانی وارد یک مغازه طلا فروشی شد. فروشنده با احترام از مرد نورانی استقبال کرد. پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم... مرد زرگر قهقهه‌ای زد و با تمسخر گفت: درست است که چهره‌ای نورانی دارید اما هرگز گمان نمی‌کنم عمل صالح چنین هیبتی داشته باشد.!! در همین حین یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند. مرد زرگر از آنها خواست که تا او حساب و کتاب می‌کند در مغازه بنشینند. با کمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل پیرمرد نورانی نشست ، با تعجب از زن سوال کرد که چرا آنجا در بغل آن مرد نشستی؟!! خانم جوان با تعجب گفت کدام مرد ؟حال شما خوب است!!؟ از چه سخن می گوئید؟ کسی اینجا نیست. و با اوقات تلخی گفت : بالاخره این قطعه طلا را به ما می دهی یاخیر؟ مرد طلا فروش با تعجب و خجالت طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را دریافت کرد. و زوج جوان مغازه را ترک کردند. پیرمرد رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمی‌بیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق می شود. دوباره مرد و زن دیگری وارد شدند و همان قصه تکرار شد. پیرمرد به زرگر گفت من چیزی از تو نمی‌خواهم . این دستمال را به صورتت بمال تا روزیت بیشتر شود . زرگر با حالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به صورت مالید و نقش بر زمین شد . پیرمرد و دوستانش هرچه پول و طلا بود برداشتند و مغازه را جارو زدند... بعد از ۴ سال پیرمرد نورانی با غل و زنجیر و اسکورت پلیس وارد مغازه شد. افسر پلیس شرح ماجرا را از پیرمرد و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت قصه را باز گفتند. افسر پلیس گفت برای اطمینان باید دقیقا صحنه را تکرار کنید و پیرمرد دستمال را به زرگر داد و زرگر مالید و نقش بر زمین شد و این‌بار پیرمرد و پلیس و دوستان دوباره مغازه را جارو زدند.😂 ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ای خالق هستی ای ارام جانم ای که نامت رخصت رویشست حال امروزم را مدیون توهستم ارامشی که وصف نا پذیر است ارامشی که مالامال از طراوت وخرمیست فقط برای امروز دوست دارم نه به گذشته فکر کنم ونه به اینده دوست دارم برای حال باشم دوست دارم از با تو بودنم فقط لذت ببرم می دانم دستانم در دستانت است رهایشان نکن مهربانم شادیم را روز افزون کن ‎ @DastaneRastan
JoshanSaghir.pdf
658.9K
🖥 متن دعای جوشن صغیر ※ در جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۸۵ و پیروزی قاطع حزب‌الله، حاج قاسم نقل می‌کند: ظاهراً هیچ امیدی به شکست دشمن نبود، در ملاقاتی با آیت الله خامنه ای، ایشان با اطمینان می‌گویند در جنگ پیروز می‌شوید و برای این منظور فرمودند :«به رزمندگان بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.» ※ امشب با این سپر فوق‌العاده قدرتمند معنوی رزمندگان اسلام را حمایت کنیم. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 لطفا" براي احراز موفقيت ، با جمله :« نمي توانم اين كار را انجام بدهم » خداحافظي كن . اگر موفقيت هيچ ضربه اي به در نمي كوبد ، لطفا" در را عوض كنيد . «اما » و «اگر » و «شايد» موانعي هستند كه موفقها از روي آن پريده اند . موفقيت نصيب افرادي مي شود كه بيش از همه استقامت دارند . مي دانم موفقيت هم يك عادت است بايد به موفق بودن عادت كرد. ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 قرآن کریم می‌فرماید واقعی فقط از می‌ترسه، و از غیرِ خدا هیچ ترسی نداره. چون یکی از آثارِ برای شخصِ مؤمن، است. کسانی که از غیرِ خدا می‌ترسند، اولیاء و دوستانِ هستند: إِنَّما ذلِکُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنين (آل عمران/۱۷۵)َ این سخنانِ است که به وسیله‌ی آن دوستانش را می‌ترساند، شما از آنان نترسید و از من بترسید، اگر دارید. طبقِ این آیه، هر ﺷﺎﻳﻌﻪ‌ﺍﻯ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ‌ﻯ ﺗﺮﺱ، ﻭ ﻳﺄﺱ و ناامیدی در جامعه اسلامی بشه، ﺍﺳﺖ. اصلاً ناامید کردنِ مردم، کار ، و دار و دسته‌ شیطانه: (إِنَّما ذلِکُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَه). کسانی هم که از قدرتِ غیر خدا می‌ترسند، ﻳﺎﺭِ ﻭ ﺗﺤﺖِ ﻧﻔﻮﺫِ هستند، اما ﺷﺠﺎﻉ، ﺍﺯ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺩﻭﺭﻧﺪ (الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَه). @DastaneRastan