eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
401 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 : اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم. ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم. راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود. دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم؟ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 وجود ما درخت خشکی است که خدا باید آن را زنده کند؛ اما برای این روییدن کاری هم بر عهده ماست! باید خود را تکانی دهیم تا خدا ما را برویاند! خدای متعال به مریم سلام الله علیها فرمود: هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ اَلنَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا (مريم٢٥) این تنه نخل را به طرف خود تکان ده تا رطب تازه‌ای بر تو فرو ریزد! ما نیز باید خود را از حیات پست غرق در غفلت تکان دهیم تا خدا نیز همانگونه که درخت خشک را برای مریم سلام الله علیها سبز کرد ما را نیز برویاند! به اذن خدا خودت را تکانی بده تا زنده شوی! @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 برای شاهزاده ای، تعدادی برده ی جدید آورده بودند. برده ها در غل و زنجیر های سنگین، سر خود را پایین انداخته و ایستاده بودند. فقط یکی از آنها شاد به نظر می رسید و حتی زیر لب آهنگی هم زمزمه می کرد! او با وجود اینکه طعم تازیانه ی نگهبان را چشید، ولی دست از خواندن بر نداشت. شاهزاده با تعجب از او پرسید: ای مرد! چطور می توانی با این وضعیتی که داری، احساس شادی و شعف کنی؟! ما که آزادیم، همانند تو احساس شادمانی و خوشبختی نمی کنیم... برده جواب داد: چرا شاد نباشم؟! شما فقط پاهای مرا به زنجیر کشیده اید، اما قلب و روح من آزاد است و کسی نمی تواند آن را به بند بکشد. شاهزاده به نگهبان دستور داد: این مرد را آزاد کنید، زنجیر کردن او بیهوده است... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 آیت الله مهدوی کنی: پس از معمم شدن، برای سفارش لباس رفتیم سراغ مرحوم استاد شیخ رجبعلی خیاط و اولین لباس من را ایشان دوخت. ایشان به من گفت: آقا می خواهی چه کاره بشوی؟ گفتم می خواهم طلبه شوم. گفت می خواهی آدم بشوی یا طلبه؟ گفتم من آدم شدن را نمی فهمم یعنی چی؟ می خواهم طلبه شوم. گفت: اگر آدم بشوی بهتر است تا طلبه.آدم هم می تواند طلبه باشد و هم آدم. گفتم چگونه می شود آدم شد؟ گفت: هر کاری که می کنی برای خدا بکن. اگر چلوکباب هم می خوری برای خداوند بخور. گفتم چلوکباب را که نمی شود برای خدا خورد! گفت: چرا می شود، اگر برای شکم بارگی غذا خوردی، این هوا هوس است اما اگر برای این هدف غذا بخوری که قدرتی بگیری تا خدمت و عبادت کنی، این می شود برای خدا. به من گفت تا آخر عمرت یادت باشد که هر کاری می کنی برای خدا بکن @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم علیه‌السلام فرمودند: اُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لایَجْعَلُ فِی کُلِّ جُمْعَۀٍ یَوماً یَتَّفَقَهُ اَمْرَ دِینِه وَ یَسأَلَ عن دِینِه . افّ بر هر مسلمانی که یک روز را در هفته به تفقّه در دین اختصاص ندهد که در آن روز از امر دین خود سؤال کند. بحارالأنوار ج ١ ص ١٧٦ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حاج فرهاد میرزا، پسر عباس میرزا -ولیعهد فتحعلی شاه و عموی ناصرالدین شاه- از دانشمندان نامی اسلام است در سال 1300 هجری صحن و رواق و گنبد و تزئینات حرم و صحن مقدس حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) را به هزینه خود تعمیر نمود. بعضی به او اشکال کردند که شما از جمله‌ی علمائید و مؤلف کتب قمقام و جام جم و غیره می‏باشید؛ چرا یکصد هزار تومان (معادل یکصد هزار مثقال طلا) از اموال خود را در راه ساخت حرم، مصرف نمودید؟ پاسخ گفت: ثروتمندان، دارایی خود را در بانکها ذخیره می‌کنند و من دارایی خود را در بانک حضرت موسی بن جعفر و حضرت جواد(علیهما السلام) و در بانک حضرت سید الشهدا(ع) و در کتاب قمقام، پس انداز کرده‌ام. فرهاد میرزا در سال 1305 در تهران مریض شد و چون در وقت احتضارِ وی، اکثر بزرگان در اطراف او جمع شدند، فرمان سکوت داد و گفت: از جمله وصایای من این است که: پس از مرگم، مرا غسل و کفن کنید و به هر تشریفاتی که مایلید در تهران و شهرهای دیگر تشییع نمایید و مرا در کاظمین، در حجره‌ی شخصی‏ای که در صحن حضرت موسی بن جعفر(ع) برای خود ساخته‏ام دفن نمایید و به فرزندان خود گفت: می‏دانم که اگر مردم مطلع شوند، در بغداد برای من تشییع بی‏نظیری بر پا خواهد شد، در این صورت من از حضرت موسی بن جعفر(ع) خجالت می‏کشم و دوست دارم تشییع من مثل تشییع موسی بن جعفر(ع) غریبانه باشد! لذا هنگامی که به نزدیک بغداد رسیدید، جنازه‌ی مرا بر روی تخته پاره‏ای بگذارید و آن را چهار نفر حمال بدون هیچ تشریفاتی بردارند و به صورت یک نفر غریب دفنم کنید. فرزندان به دستور او عمل کردند، اما همین‌که به بغداد رسیدند، دیدند که به یک‌باره از سمت کاظمین جمعیت زیادی با عَماری و پرچمها به استقبال جنازه آمدند. فرزندانِ آن مرحوم سفارش آن بزرگوار را به مردم گفتند، اما متولی باشی(متولی حرم) گفت: این دستور حضرت موسی بن جعفر(ع) است. آن حضرت در خواب به من امر کردند که با جمعیت و تشریفات بروید و جنازه حاج فرهاد را بگیرید و با عزت تمام تشییع کنید. : منتخب التواریخ و زندگانی چهارده معصوم عماد زاده، ص 366 @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 خداوندا... مرا کمک کن و یاری ام ده تا لحظه لحظه های زندگيم را با عشق و دلدادگی به تو پرکنم و وجودم را پر از عشق و محبت قرار ده تا تسلیم خواست و اراده تو گردم. خداوندا... مرا کمک و یاری کن تا در راهی که تو برایم مقدر ساخته ای قدم گذارم و همواره در فیض و برکت تو روزم را با عشق و آرامش سرکنم. خداوندا... تو را عاشقانه دوست دارم وکمکم کن تا در این عشق، دلدادگی و دوستی با تو پابرجا و ثابت قدم بمانم. خداوندا... قلبمان را از عشق و محبت خودت متبرک گردان و همواره ما را از محدوده زمان و مکان برهان تا در پیوند مهر خداییت قرار گیریم و روزهایمان را در آغوش پر از خیر و برکتت سپری کنیم. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 زندگی ات را بر مبنای ترس بنا نکن؛ بی هیچ واهمه ای زندگی کن. تنها در این صورت است که به معنای واقعی کلمه، زندگی کرده ای. ترس، تو را بسته نگه می دارد و مانعِ باز شدن و شکوفایی ات می شود. ترس موجب می شود که پیش از اقدام به هرکاری، هزار و یک نگرانی و دغدغه راهِ تو را سد کنند. دغدغه ها و وسواس ها، تو را سردرگم تر می کنند. این ها سیاه چاله های کهکشانِ روح تواند. انسان ممکن الخطاست. خطا کردن، لازمه ی انسان بودن و نیز انسان شدن است. فقط یک چیز را در خاطر داشته باش: سعی کن خطاهای خود را تکرار نکنی. تکرارِ خطاها نشانه ی حماقت است. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 مرحوم آیت‌الله شیخ حسنعلی نجابت نقل می‌کند: آیت‌الله خویی به من چنان علاقه‌ای داشتند که بهترین عباهایی که برای ایشان از سوریه هدیه می‌آوردند، به من هدیه می‌کردند. وقتی که من پس از مدتی همسر اختیار کردم، شرایط طوری بود که نتوانستم مجلس عروسی مفصلی بگیرم. آقای خویی در جلسه‌ای از من گله کردند که ازدواج می‌کنی و ما را دعوت نمی‌نمایی؟ من با پول آن زمان طلبگی، مجلس کوچکی راه انداختم و آیت‌الله خویی و تعدادی دیگر را دعوت کردم و ایشان هم احسان کردند و به مجلس تشریف آوردند. حضرت استاد می‌فرمودند که من برای آن مجلسی که قرار بود آقای خویی تشریف بیاورند، با توجه به آن‌که فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم، با پول شهریه ي طلبگی، هندوانه بزرگی خریده و آن را در سردابی گذاشته بودم که کاملا خنک شود؛ اما در مجلس، متوجه شدم که آقای خویی از خوردن آن هندوانه پرهیز می‌کند و وقتی هم هندوانه را به ایشان تعارف می‌کنم، طفره می‌روند. . پس از پایان مجلس، وقتی دیگران رفتند و ایشان هم قصد خداحافظی داشتند، به صورت گلایه و به طور خصوصی، موضوع هندوانه را با ایشان در میان گذاشتم و علت تناول نکردن ایشان را جویا شدم. . پس از کمی طفره رفتن، فرمودند: تابستان امسال من هنوز نتوانسته‌ام که برای اهل خانه خویش هندوانه بخرم؛ لذا خلاف مروت دیدم که در حالی که هنوز خانواده‌ام هندوانه نخورده‌اند، من از هندوانه شما تناول کنم. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ ) ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻛﻮﻓﻪ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻳﺪ. ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﺎﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﺩﺍﺏ ﻧﻤﺎﺯ، ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺟﻮﺍﻥ، تأﻭﻳﻞ ﻧﻤﺎﺯ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺟﺰ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ، تأﻭﻳﻠﻰ ﺍﺳﺖ؟! ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ، ﻧﺎﻗﺺ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ. تأﻭﻳﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻤﺎﺯ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ:‌‌‌ ﻗﺮﺑﺖ، ﺧﻠﻮﺹ، ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟّﻪ، ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻠﻰ ﺻﺤﻴﺢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺩﻫﺮ ﺻﺎﺋﻢ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺻﻔﺎ ﻭ ﻣﺮﻭﻩ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ. ﺁﺭﻯ، ﺭﻭﺡ ﻧﻤﺎﺯ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺮﺑﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ، ﺗﻮﺟّﻪ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ، ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺻﻠﻮﺓ ﺍﻟﻤﺼﻠّﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ١٣٨ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی در راه شکار، دیوانه‌ ای را دید که کودکان او را اذیت می‌ کردند. شاه دلش به رحم آمد و او را همراه خود برد. در بین راه، از دیوانه چند سؤال کرد. او به تمام سؤال‌ های شاه، پاسخ‌ های صحیح و عاقلانه داد. شاه تعجب کرد و گفت چرا رفتارت با من مثل بقیه‌ مردم نیست؟ دیوانه جواب داد قربان، به‌ خاطر اینکه عقل شما کم و زورت زیادتر از من است. می‌ ترسم غضبناک شوی و دستور کشتن مرا بدهی. از این جهت ناچارم با تو مدارا کنم. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: كسى كه بتواند خود را از چهار چيز بدور نمايد ، سزاوار است هيچ گاه ناگوارى و ناخوشى بر وى نازل نشود عرض شد: آن چهار چيز کدام است؟؛ حضرت فرمود: 1⃣ عجله كردن 2⃣ لج بازی نمودن 3⃣ خودبينى 4⃣ سستى کردن ٢٠٦ @DastaneRastan