eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.3هزار دنبال‌کننده
35.8هزار عکس
30.2هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید. آن زن را خدادادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت. خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند. شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید. شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد. ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم. بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر. شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟ 📚نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات ↶【به ما بپیوندید 】↷ __________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸آمادگی برای ظهور ✍ آیت‌الله بهجت(ره) : تنها انتظار فرج کافی نیست، تهیأ (آمادگی)، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف واقع می‌شود، به‌حدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ (جهان مملو از ظلم و جور می‌گردد). خدا می‌داند که به‌واسطه ضعف ایمان بر سر افراد چه می‌آید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِله (فتنه‌های گمراه‌کننده) کناره‌گیری کنند. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✍در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ پولی نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟ عابد گفت: تا آن درخت برکنم؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» باز ابلیس و عابد درگیر شدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟ ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی. ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴 آزمون صداقت ✍چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند اما وقتی به شهر خود برگشتند، متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده‌اند و زمان برگزاری امتحان به‌جای سه‌شنبه، صبح دوشنبه بود. بنابراین، تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند‌ آنها به استاد گفتند: ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی‌که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را ییابیم و از او کمک بگیریم؛ به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم. استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی داد و از آنها خواست شروع کنند. آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت؛ سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس، ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅از امیرالمومنین علیه السلام : جواب ابلهان خاموشی است!!! ✍جابر گويد: امير المؤمنين علی علیه السلام شنيد كه مردى به قنبر دشنام می‏داد و قنبر نيز می‏خواست به او جواب گويد، حضرت او را صدا زد اى قنبر! آهسته، ناسزا گوى خود را در زبونى رها كن تا خداى رحمان را خشنود سازى، و شيطان را به خشم آورى، و دشمنت را كيفر و شكنجه دهى... سوگند به آن كس كه دانه را شكافت و جانداران را آفرید شخص با ايمان خداى خويش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خشنود نسازد، و شيطان را به چيزى مثل سكوت و خاموشى به خشم نياورد، و هيچ احمق و نادانى به عكس العمل مانند سكوت در مقابل او كيفر و شكنجه نگردد. 📚 امالى شيخ مفيد با ترجمه استادولى،ص۱۲۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکنی؟ او در جـواب گفت: با جـمعی نشسته ام که به مـن آزار نمیرسانند طعنـه نمی زنند تهمـت نمی زنند دروغ نمیگوینـــد خیـانت نـمیکنند حسـادت نمیکنند قضــاوت نمیکنند چـاپـلوسی نمیکنند و بالا تر از همه ی اینها اگر از پیششان بروم پشت سرم بـد گویی نمیکنند.... 🌼پنجشنبه هست فاتحه برای عزیزان سفر کرده فراموش نکنید.🌼 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
🍂به نام خداوند لوح و قلم 🍁حقیقت نگار وجود و عدم 🍂خدایی که داننده رازهاست 🍁نخستین سر آغاز آغازهاست 🍁آغاز میکنیم یکشنبه ۳۰ آذر ماه را 🍂الهی دلتون از غصه آزاد 🍁روزگارتون بر وفق مــــراد 🍂آخرین روز پاییزیتون زیبا
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
🌸واژہ پرستار يعنی: 🌸پ: پيمان بستن برای ایثار 🌱ر: رفتن بہ سوی خدمت خلق 🌸س: سخت کوش 🌱ت: تکميل کنندہ کار طبيبان 🌸ا: الگوی او، زينب ڪبری(س) 🌱ر: راضی از رحمت خــدا 🌸پـرستاران زحمتکش 🌸روزتــون مبارکــــــ🌸
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎روز با کوتاه آمدنش 🍉بلندترین شب سال را تقدیممان میکند 🍎تا بدانیم با گذشت میتوان شادی 🍉را به دیگران هدیه کرد. 🍎صدای آمدن شب یلدا 🍉آرام آرام به گوشمان می رسد... 🍎پیشاپیش یلدا مبارک
✨﷽✨ 🔴 ده خصلتی که باعث نزول ده بلا می شود ... ✍ رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر در امتم ده خصلت پیدا شود، خداوند آن ها را با ده خصلت عقاب می كند. پرسیدند آن ها چیست یا رسول الله؟ فرمودند: ↙️ اگر دعا کم شود، بلا نازل می شود. ↙️ اگر صدقه دادن کم شود، بیماری ها زیاد می شود. ↙️ اگر زکات دادن کم شود، چهارپایان هلاک می شوند. ↙️ اگر سلطان ظلم كند، باران از آسمان نمی بارد. ↙️ اگر زنا در بینشان زیاد شود، مرگ های ناگهانى هم زیاد می شود. ↙️ اگر رباخواری زیاد شود، زلزله هم زیاد می شود. ↙️ و اگر برخلاف آن چه خدا نازل کرده، حکم شود، دشمنشان بر آن ها مسلط شود. ↙️ و اگر عهد خدا را نقض کردند، خداوند آن ها را به قتل مبتلا می سازد. ↙️ و اگر کم فروشی کردند، خداوند آن ها را به قحطی مبتلا خواهد کرد. 🔰 سپس رسول خدا صلوات الله علیه و آله آیه شریفه " ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس ... فساد در خشكی و دريا ظاهر شد، به وسيله اعمال مردم تا بچشند برخی از آن چه را انجام داده اند تا شاید برگردند. " را تلاوت فرمودند. 📚 جامع الأخبار، ج 1، ص 180 ↶【به ما بپیوندید 】↷ _______________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنرانی استاد عالی ✍ موضوع: توصیه عجیب حضرت عیسی به یارانش ↶【به ما بپیوندید 】↷ ________________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•