هدایت شده از گسترده "شما'
🌺👈👈باتوجه به استقبال خوب مربیان از کانال مربی حرفه ای ان شاءالله به زودی دوره تکمیلی مهارت افزایی مربیان در قم برگزار خواهد شد
ویژگی های این دوره
✅حضور اساتید برجسته کشوری
✅برگزاری دوره در شهر مقدس قم
✅وجود محل اسکان برای شهرستانی ها
✅ارائه محتوای و پک فرهنگی بروز
✅انتقال تجربیات موفق در عرصه کودک و نوجوان
✅گواهی پایان دوره معتبر
🌺کانال مربی حرفه ای .مرجع مربیان خوب کشوری 🌺
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/936247303C9379b34241
🔸امیرالمومنین(ع) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی میگریستند و مادرشان آنان را سرگرم میکرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آنها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است.
🔸علی(ع) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرفی خرما و کیسهای آرد و روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. با رسیدن به خانه آن زن، از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان فرمود: بخورید.
پس از سیر شدن آنان، امام (ع) به صورت چهار دست و پا بر زمین خم شد و کودکان یتیم را دوش خود سوار کرد و گرد اتاق میگشت.
🔸کودکان با مشاهده این حالت، بسیار خندیدند و خوشحال شدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفتآور از شما دیدم!!! امام (ع) فرمود: ای قنبر! چون وارد خانه شدم، این کودکان یتیم از شدت گرسنگی میگریستند. دوست میداشتم وقتی از نزد آنان خارج میشوم، آنها در حال سیری بخندند و خوشحال کنم.
#داستانهای_آموزنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅آیا آرزوی مرگ برای خود انسان حرام هست؟
✍️آرزوي مرگ از سوي يك مومن نبايد ناشي از ناتواني در برابر مشكلات و سختي هاي زندگي باشد.
فرد مومن بايد با تقويت دانش و معرفت ديني و قرآني خود، و ارتباط با خدا از طريق دعا و نماز، و تحكيم قدرت صبر و بردباري، و اراده و عزم خود بر مشكلات و سختي ها غلبه كند.
روزي پيامبر اكرم (صلی الله علیه و اله و سلم) به عيادت بيماري رفت.
از او احوالپرسي كرد.
بيمار از درد و مشكلاتش ناليد و آرزوي مرگ كرد.
حضرت به او فرمود:«لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»(1)
آرزوي مرگ نداشته باش، زيرا اگر تو آدم خوب و نيكو كاري باشي با طولاني تر شدن عمرت بر كارهاي نيك شما افزوده مي شود و اگر آدم بدي باشي با تأخير افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب گردي و توبه كني و يا گرفتار سختي و رنج هايي در دنيا شوي و آن ها كفاره بدي ها و گناهانت شود و به خاطر آن آمرزيده شوي.
📚۱-وسائل الشيعه، ج۲، ص۴۴۹
#داستانهای_آموزنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : داستانی شنیدنی از برخورد پیامبر اکرم (ص) با اعرابی بی ادب
👤 #حجت_الاسلام_فرحزاد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_5920507130707707829.mp3
4.55M
نگاه به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وسیله ای است برای عرض ارادت به ساحت مقدس خدا
🎙 #امام_خامنه_ای
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸دستور روحانی برای آغاز پرداخت کمکهای معیشتی از روز دوشنبه
رئیس جمهور در جلسه هیات دولت:
🔹مصرف بنزین در سال گذشته و اوایل امسال رو به فزونی گرفت و اگر همین روند ادامه داشته باشد در سال ۱۴۰۰ ما مجددا وارد کننده بنزین می شدیم.
🔹هدف دولت در طرح حمایت معیشتی، کمک به خانوارهای متوسط و کم درآمد است.
🔹به سازمان برنامه و بودجه برای آغاز پرداخت کمکهای معیشتی از روز دوشنبه دستور دادم.
🔹اعتراض حق مردم است اما حساب اعتراض از اغتشاش جداست.
🔹نباید اجازه ناامنی در جامعه بدهیم.
🆔 @YjcNewsChannel
می گویند مردي زیرک از همسایه اش دیگی را قرض گرفت .
چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید در جوابش گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد ، مرد زیرک دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به مرد زیرک دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از مرد زیرک خبری نشد .
همسایه به در خانه او رفت و سراغ دیگ خود را گرفت.
مرد زیرک گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می می میرد؟ چرا مزخرف میگی!!!!و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید.
دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد.
و این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#سعدی
💠 بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد.
پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی.
گفت: ای پدر فرمان تو راست، نگویم
و لیکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی
که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت: تا مصیبت دو نشود:
یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی اندُه خویش با دشمنان
که «لاحَول» گویند شادی کنان
#داستانهای_آموزنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴عاقبت طمع و گدایی، در عین بی نیاز بودن!
✍️اسماعيل بن احمد مي گويد: سر راه امام حسن عسكري (علیه السلام) نشستم، وقتي كه از نزديك عبور مي كرد،از فقر خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم! گفتم: به خدا يك درهم بيشتر ندارم، صبحانه و شام نيز ندارم!
آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ مي خوري...
چون تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اي.
سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داري به اسماعيل بده. غلامش صد دينار به من داد.
سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: اين را بدان كه هرگاه احتياج بسياري به آن دينارهائي كه در زير خاك نهاده اي پيدا كردي، از آنها محروم خواهي شد.
اسماعيل مي گويد: همان گونه كه امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زيرا ۲۰۰ دينار در زير خاك پنهان نموده بودم، تا براي آينده ام پس انداز باشد. اما مدتي گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم، رفتم تا آن را از زير خاك بيرون آورم، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست.
💥معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار كرده است.
چيزي از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم.
📚اصول کافی،باب مايفصل به
دعوي المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹
#داستانهای_آموزنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند
در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونهای که از صدای آنها، همسایهها ناراحت بودند.
ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمیکنم و شما هر اقدامی که میخواهید بکنید.
مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند: «خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور میکند چون به مطب این دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف خود را ترک کند.»
از آن پس، هر کس از جلو مطب عبور میکرد، برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب میشد و سلام کرده، تذکر خود را با زبان خوش بیان میکرد و خارج میشد.
چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعهکننده مواجه میشد که همگی یک مطلب را به او تذکر میدادند.
وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند.از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسه آموزش دخترانش را تعطیل کرد.
📗 عارف کامل ص۴۵ / روزنامه کیهان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•