🔥❗️
هر کس از زنان و مردان
نمازش را سبک
بشمارد ‼️
خداوند متعال
او را به پانزده بلا مبتلا می سازد⚠️
#نماز_اول_وقت❣
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طی می شود به شادی و غم روزگار عمر
دائم به یک قرار نماند مدار عمر
آنانکه پاس عمر گرامی نداشتند
جز غم نگشت حاصلشان در گذار عمر
هر جا بهار هست خزانیش در پی است
آماده شو برای خزان در بهار عمر
بنیاد زندگی چوحبابی است روی آب
ناگه رود به باد فنا اقتدار عمر
خیری اگر به دست تو آید مکن دریغ
تا ماند از تو نام نکو. یادگار عمر
روزی که بهر یاری خلق خدا گذشت
هرگز مکن محاسبه اش در شمار عمر
ای همسفر به هوش که عمر سفر کم است
روزی رسد به منزل آخِر قطار عمر
سالک زلحظه لحظه عمر استفاده کن
زیرا که نیست در کف تو اختیار عمر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
「 #خدا..... 」
جای یک چیز را
در زندگیت
عوض کن
تا زندگیت زیبا شود!!!
بجای
ترس از خُـღــدا ...
عشق
به خُـღــدا را
جایگزین کن♥️】°
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ از بزرگی پرسيدند
🔻شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
🌟پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود .
🌟ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند.
🌟طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .
🌟آنقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست ، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست.!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹داستان آموزنده🌹
(مرحوم ایت الله حاج شیخ جواد انصاری) میفرمودند: درویشی نزد میرفندرسکی آمد و مدعی شد که من از دنیا گذشتهام و به مرتبهی فنا رسیدهام.
میر از او پذیرایی نمود و با کمک یکدیگر به تهیهی غذا مشغول شدند و هر یک کاری را عهده دار گردید و درویش بنا شد کشکی بساید.
میر از او تعهد کرد که اگر به مرتبهای رسید، سه حاجت او را برآورد.
سپس میر در او تصرفی نمود و درویش، در حین کشک ساییدن، دید جماعتی از دربارِ سلطنت آمدهاند و میگویند که شاه از دنیا رفته و ارکانِ دولت، شما را برای سلطنت انتخاب نمودهاند.
درویش برخاست و به اتفاق آنها به دربار رفت و بر تخت سلطنت نشست و دستور داد که وسایل لازم را مهیا کنند تا به شکار برود. آنها هم اسبهای سلطنتی را آماده کردند و درویش بر اسب سواریِ مخصوصِ شاه نشست. بعد از مراجعت از شکار، به حرمسرا رفت و در بین زنانِ حرم، کنیزی را که بسیار زیبا بود انتخاب نمود و سپس به خزانه رفت و در حین بازدید از جواهرات، گوهر بسیار خوبی را با خود برداشته و با خود به دربار آورد.
پس از ورود به دربار، ندیمان به وی گفتند که مردی به نام میر فندرسکی، جلوی در، اذن شرفیابی میخواهد. درویش اذن داد که او وارد شود و از وی پذیرایی به عمل آورد. میر به درویش گفت: قرار بود اگر به جایی رسیدی، سه حاجت مرا بر آورده کنی. یکی از سه حاجت من اسبِ سواری پادشاه است، درویش عذر آورد.
میر گفت: حاجت دوم من، آن کنیزی است که مورد علاقهی شماست و حاجت سومم آن گوهر پر قیمت است.
درویش آن دو را نیز عذر آورد.
میر به درویش گفت: تو از دنیا گذشتهای؟!! کشکت را بساب که شب بدون شام نمانیم!
درویش به خود آمد و دید مشغول ساییدن کشک است.
🌹
📙کتاب سوخته، (زندگینامه مرحوم ایت الله انصاری) [با اندکی تلخیص]
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 گفتن بسم لله بر سر سفره ✨
❤ پیامبر گرامی اسلام صلےالله علیه وآله:
هرگاه سفره پهن مى شود،
چهار هزار فرشته
در اطراف آن گرد مى آيند.
چون بنده بگويد: «بسم اللّه»
فرشتگان مى گويند:
«خداوند، به غذايتان بركت دهد!»
سپس به شيطان مى گويند:
«اى فاسق! بيرون شو.
تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».
📚 كافى ج6 ، ص292 ، ح1
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#روشنگر_راه
در سال 144 هجری قمری که منصور دوانیقی برای حج به مکه آمد؛ در دارالندوه منزل کرد. او آخرهای شب برای طواف میآمد، به طوری که کسی او را نمی شناخت و پس از نماز صبح با همراهان خود به منزل برمی گشت. شبی مشغول طواف بود، شنید یک نفر چنین راز و نیاز میکند: خدایا! به تو شکایت میکنیم از ظلمی که در زمین پدید آمده و نیز از فاصله ای که بین حق و صاحبان آن به واسطه ی ستمگری پیدا شده است. منصور که کاملا گوش میداد به آن مرد گفت: این چه سخنی است که از تو میشنوم؟ گوینده گفت: اگر مرا امان دهی تو را از کارها آگاه میکنم. منصور او را امان داد. مرد گفت: خداوند تو را نگهبان مسلمانان قرار داده؛ اما تو بر در بارگاه دربانهایی گذاشته ای که نمی گذارند مردم حاجت خود را عرض کنند، وزیرها و کارکنان خیانتکار نیز بسیار شده اند؛ از این رو مملکت پر از ظلم و فساد گردیده، من گاهی به چین مسافرت میکردم، در آن جا وزیری بود که نعمت شنوایی اش را از دست داد، به همین دلیل هر روز گریه میکرد، وزیران سبب اندوه او را سؤال کردند، گفت: برای از دست دادن نیروی شنواییام گریه نمی کنم، متأثرم که بعد از این نوای ستمدیدگان را بر در سرای خود نخواهم شنید؛ ولی باز اگر گوشم نمی شنود چشمم بینا است و میتوانم درد مظلومان را ببینم. دستور داد هیچ کس لباس قرمز نپوشد مگر شخصی که ستمی دیده و شکایت دارد. هر روز نزدیک ظهر بر فیلی سوار میشد و داخل شهر گردش میکرد تا اگر ستمدیده ای هست او را با چشم ببیند. این پادشاه به خدا اعتقاد نداشت؛ ولی رعیت نوازی اش بیشتر از حرص و آزش بود؛ اما تو که به خدا ایمان داری و پسر عموی پیامبری حرص خود را بر آسایش مسلمانان مقدم میداری. منصور سخت گریه کرد و گفت: کاش به وجود نیامده بودم. آن گاه درخواست چاره کرد. آن مرد جواب داد: باید دانشمندان برجسته و پرهیزکار را امتیاز دهی و احترام نمایی. منصور گفت: این دسته از من فراری اند، پاسخ داد: میترسند تو آنها را در روش ستم خود شریک کنی؛ اما اگر در بارگاه خود را برای رسیدگی به خواستههای مردم مستمند باز کنی، دربانان را که مانع عرض حاجت مردم میشوند برکنار کنی، از راه حل برای زندگی خود استفاده نمایی و داد مظلومان را بدهی، من ضمانت میکنم همانهایی که اکنون از تو فراری اند به سویت برگردند و تو را در کارها کمک کنند. منصور گفت: خدایا! مرا توفیق ده تا به آنچه این مرد میگوید عمل کنم، بعد از ادای نماز صبح دستور داد او را بیاورند. هر چه جست و جو کردند مرد ناشناس پیدا نشد. گفته اند: گوینده ی این سخنان حضرت خضر (ع) بوده است.
📙پند تاریخ 3/ 192-190.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#علت_ظلم
روزی شعبی، حجاج را از ظلم و ستم تحذیر و به عدل و داد ترغیب میکرد. حجاج نیز دیناری طلا برداشت، وزن و عیار آن را سنجیده و به دست شعبی داد و گفت: پیش صرافها ببر و از وزن و عیار این دینار سؤال کن. شعبی نزد چندین صراف رفت. هر یک به طمع این که دینار را میخواهد به او بفروشد چیزی گفت. یکی میگفت: کم عیار است، دیگری میگفت: کم وزن است و هر کدام نقصی برای آن قائل میشدند. شعبی نزد حجاج آمد و جریان را شرح داد. حجاج گفت: در فلان محله و فلان کوچه خانه ای به این نشان هست، آن جا برو و در بزن. از صاحب خانه وزن و عیار دینار را جویا شو. شعبی رفت و دینار را به صاحب خانه داد، آن مرد نگاه کرد و گفت: از نظر وزن و عیار تمام است چنانچه بخواهی به جایش درهم نقره میدهم. پرسید: از حجاج به تو ظلمی رسیده است؟ پاسخ داد: نه، بلکه در زمان او راحت هستم و ظلم دیگران را نیز از من دفع میکند. شعبی در شگفت شد، نزد حجاج آمد و گفتار آن مرد را برایش بازگو کرد. حجاج گفت: چون مردم بر یکدیگر ستم روا دارند خداوند کسی را بر آنها مسلط میکند که بر آنها ستم کند. کسی که به احدی ظلم نکند هیچ کس بر او ستم نخواهد کرد. اگر این طایفه با خدای خود راست بودند و شرط بندگی را به جا میآوردند هرگز به رنجانیدن آنها موفق نمی شوم.
ای دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزی از آن خواب گران
📙پند تاریخ 3/ 157 - 158
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
همرنگ جماعت شدن از ديدگاه قرآن
خیلی ها برای توجیه کارهاشون میگن که: خب همه انجام میدن
این جمله که اگر نمی خوای رسوا بشی همرنگ جماعت باش با قرآن منافات داره
این آیه زیبا رو بخونید:
سوره مبارکه الأنعام آیه 116
وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#داستان_حدیده_ی_محماة!
روزی معاویه از عقیل بن ابی طالب داستان حدیده ی مُحماة (آهن گداخته) را پرسید و از عقیل خواستار یادآوری خاطرات گذشته راجع به برادرش علی (ع) و عدالت و دادگری اش شد. عقیل پس از نقل قضیه ای گفت: روزی وضع زندگی من خیلی آشفته شد و به تنگ دستی سختی دچار شدم، خدمت برادرم علی رفته، از او درخواست کمکی کردم *، اما به منظورم نرسیدم. پس از آن بچههای خود را جمع کردم و در حالی که آثار گرسنگی شدید و بی تابی از ظاهرشان پیدا بود نزد او بردم، باز تقاضای کمک کردم، فرمود: امشب بیا. شبانگاه با یکی از بچهها نزد او رفتم. به پسرم گفت: تو برگردد. آن گاه فرمود: جلو بیا تا آن را به تو بدهم. من از شدت تنگدستی و حرصی که داشتم خیال کردم کیسه ی دیناری به من خواهد داد، همین که دست دراز کردم دستم به آهنی گداخته خورد و مانند گاو نری در دست قصاب، ناله کردم. فرمود: عقیل! مادرت به عزایت بنشیند، این همه ناراحتی تو از آهنی است که به آتش دنیا افروخته شده، چه خواهد گذشت بر من و تو اگر در زنجیرهای آتشین جهنم بسته شویم، سپس این آیه را خواند: «إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ »، پس از آن فرمود: عقیل! اگر بیشتر از حقی که خدا برایت معین کرده بخواهی همین آهن گداخته خواهد بود، به خانه ات برگرد، فایده ای ندارد. معاویه از شنیدن گفتار عقیل تعجب کرد و گفت: هرگز زنان دیگر مانند علی را نخواهند زایید.
*بنا به فرمایش امام علی (ع) در نهج البلاغه، عقیل یک مَن آرد از بیت المال میخواست.
📙نهج البلاغه / خطبه ی 215.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#مالک_اشتر_به_علی_چه_گفت؟
روزی مالک اشتر خدمت علی (علیه السلام) مشرف شد و عرض کرد: یا امیر مؤمنان؛ جنگ جمل را به پایان رساندیم و با مردم بصره و کوفه بر شامیها در جنگ صفین پیروز شدیم. آن زمان رأی آنها یکی بود، اکنون به خاطر این که شما در تقسیم بیت المال به عدالت رفتار میکنید و عرب و عجم در نظر شما یکسان هستند، مردم برای رسیدن به آروزهای خود به سوی معاویه میروند. آنها بیشتر خواستار دنیایند. حضرت علی (ع) فرمود: با این که روشم این است باز میترسم کوچک ترین کوتاهی یا ذره ای انحراف از من سر زده باشد؛ اما پراکنده شدن مردم خدا میداند برای این نیست که ستمی از طرف من دیده اند یا شخص عادلی را پیدا کرده به سوی او میروند، آنها فقط برای رسیدن به پیرایههای دنیای فانی، از حقیقت برگشته روی به باطل میآورند. آنها در روز قیامت مورد پرسش قرار خواهند گرفت که آیا شما برای دین عمل میکردید یا دنیا؟ من هرگز حق کسی را به دیگری نخواهم داد و به وسیله ی مال مردم نصرت نمیجویم.
📙پند تاریخ 201/3 -202
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 میزان عجیب علاقه خدا به ما
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 آیت الله ناصری دولت آبادی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#صفای_باطن_علوی
ائمه هدی علیهم السلام افرادی دارای طبع بلند و صفای باطن بودند و به هیچ وجه روحیه کینه توزی نداشتند. در این رابطه به داستان زیر توجه کنید: پس از جنگ جمل، جمعی از سران سپاه دشمن، مانند مروان و... که بی نهایت با امام علی دشمنی کردند، در جلسه ای گرد هم آمدند و به بررسی اوضاع پرداختند. یکی از آنها گفت: سوگند به خدا ما به این مرد امام علی (ع) ظلم کردیم و بیعت او را بدون عذر موجهی شکستیم. به خدا سوگند برای ما آشکار شد که بعد از رسول خدا (ص) روش هیچ کس مانند روش آن حضرت نیک نبود. عفو و بخشش او نیز بعد از رسول خدا (ص) بی نظیر بوده است. برخیزید به حضورش برویم و از اعمال بد خود عذرخواهی کنیم تا ما را ببخشد. آن گروه برخاستند و در خانه ی امام علی نشستند. امام علی (ع) به آنها فرمود: خوب توجه کنید. من بشری مانند شما هستم، با شما سخنی دارم، از من بشنوید، اگر حق بود مرا تصدیق کنید، وگرنه آن را نپذیرید. شما را سوگند به خدا، آیا میدانید هنگامی که رسول خدا (ص) رحلت کرد، من نزدیک ترین و بهترین شخص به او و بهترین شخص نسبت به مردم بودم؟ حاضران گفتند: آری تصدیق میکنیم! امام علی (ع) فرمود: شما از من روی گرداندید و با دیگری بیعت کردید. من به خاطر حفظ وحدت مسلمانان تحمل کردم. سپس مقام خلافت به دیگری رسید. باز هم تحمل کردم با این که میدانستید من نزدیک ترین و بهترین مردم به خدا و رسولش بودم. صبر کردم تا او کشته شد و مرا یکی از شش نفر قرار داد. باز تحمل کردم و به اختلاف مسلمانان دامن نزدم، اکنون نزد من آمدید و با من بیعت کردید، چنان که با ابوبکر و عمر بیعت کردید. شما نسبت به بیعت آنها وفا کردید؛ ولی بیعت مرا شکستید. چه شد که بیعت أنها را نشکستید؛ ولی بیعت مرا شکستید؟ حاضران - که سخت شرمنده شده بودند. عرض کردند: یا أمیر المؤمنین! شما مانند بنده ی صالح خدا، حضرت یوسف (ع) باش که به برادرانش فرمود: «امروز ملامتی بر شما نیست؛ خداوند شما را میبخشد و او مهربان ترین مهربانان است. » امام علی (ع) با کمال بزرگواری و صفای باطن به آنها فرمود: امروز ملامتی بر شما نیست. سپس فرمود: میان شما مردی است اشاره به مروان که اگر با دستش با من بیعت کند، با پایش آن را میشکند!
📙فرازهای برجسته از سیره ی امامان شیعه 2/ 152. 150 ؛ به نقل از: الامام علی بن ابی طالب، من حبه عنوان الصحیفه /487.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#مسیحی_گستاخ
«باقر» لقب پنجمین اختر فروزان آسمان امامت و ولایت امام محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام است. باقر؛ یعنی شکافنده. به آن حضرت باقر العلوم میگفتند؛ یعنی شکافنده ی دانش ها. روزی مردی مسیحی به صورت سخریه و استهزا به آن حضرت گفت: أنت بقر امام بدون آن که از خود ناراحتی نشان دهد، با کمال سادگی و خونسردی فرمود: من بقر نیستم من باقرم. مسیحی گفت: تو پسر زنی هستی که آشپز بود. امام فرمود: شغلش این بود؛ عار و ننگی به شمار نمی آید. مسیحی گفت: مادرت سیاه و بی شرم و بدزبان بود. امام فرمود: اگر این نسبتها که به مادرم میدهی، راست است خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد و اگر این نسبتها دروغ است، خداوند از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی. این روحیه ی امام (ع) باعث شد آن مرد مسیحی، مسلمان شود.
📙داستان راستان 17/1 ؛ به نقل از: بحار الأنوار 11/ 83
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجه الاسلام ماندگاری
موضوع : خیلی از دختر و پسرها میگن : چرا به اونی که دوست داریم نمی رسیم ❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫خاطرهای از قرارِ دلها شهید ابراهیم هادی💫
🔹روز خواستگارے از پنجره بیرون پرید‼️
◽️گمنامے را انتخاب ڪردهای ڪہ قید زمان و مڪانے در ڪار نباشد... تا دلهــا را هر ڪجا ڪہ باشند گِرد خود جمـع ڪنے ...
💞قرارِ دلهاے بیقرار💞
🕊⚘#شهید_جاویدالاثر_ابراهیم_هادی🕊⚘
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌹چه كار كنيم كه عبادات براي ما عادت نشود
و وقتي نماز ميخوانيم، اثر مستقيم در زندگي ما داشته باشد؟
✍عبادت و بندگي يك حقيقت و كنهي دارد كه ما اين لايه زيرين و حقيقت را نمي بينيم. به قولي عادت شده است. بعضيها روي عادت چهار ركعت نماز را ميخوانند و دو ركعت هم ميخوانند و روي تايم متوجه ميشوند، نماز تمام شده است. آقايي ميگفتند:
من راننده ماشينهاي سنگين هستم. به ركعت اول كه ميايستم دنده اول هستم و وقتي به ركعت چهارم ميرسم، دنده ي چهار هستم و نمازم را سلام ميدهم. مردم هم ميگويند: هرچه گم كرده ايم، در نماز پيدا ميكنيم. گاهي توجه به الفاظ و مسائل نيست. همين روزه ماه رمضان، خدا ميخواسته مردم را اذيت كند؟ هفده هجده ساعت گرسنگي در تابستان و از آن خواب صبح بلند شدن چه هدفي داشته است؟ يا خود حج واقعا انسان با چه مشكلاتي در منا و عرفات و مشعر بايد بسر ببرد يا طواف كه بايد با چه زحمت در لابلاي فشارها بروي و انجام بدهي، آيا همه دقتها بايد در صفا و مروه انجام شود؟ آيا اينها همه اش ظاهر است و يا كنه و باطني دارد؟
شما وقتي قرآن را ميخوانيد، ظاهري دارد. ظاهر آيه اي ميگويد: اگر آبهاي زمين فرو برود، چه كسي براي شما آب ميآورد؟ ظاهر آيه آب است ولي باطن آن امام و حجت است. اگر حجت خدا غايب بشود، چه كسي ميتواند او را براي شما ظاهر كند؟ در بحث عبادت هم همينطور است. اين نماز و روزه و اعمال حقيقت و كنهي دارد و غالبا مردم از اين حقيقت غافل هستند. اگر به آن حقيقت برسيد، لذتش را احساس ميكنيد. امام صادق (ع) ميفرمايد: دو ركعت نماز شب براي من محبوب تر از كل دنيا و همه چيزي كه در آن است ميباشد. اين غرق شدن در عبادت است.
📚از بیانات حاج آقا رفیعی
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام صادق علیه السلام:
✅جلوی چشم مردم، صدقه نده تا تو را ستایش کنند. زیرا اگر چنین کنی، پاداش خود را فقط در دنیا گرفته ای نه در آخرت.
💥بلکه طوری پنهانی، با دست راستت صدقه بده، که حتی دست چپت هم خبردار نشود.
زیرا آن کسی که به خاطر او پنهانی صدقه میدهی، پاداش تو را آشکارا خواهد داد.
📚بحارالانوار، جلد 78، صفحه 284
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍استاد فاطمی نیا:
حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است! حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
تحمل و بردباری قبر عیب هاست
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...! مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم! و به همين منوال روزهاي ديگر! از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
💥مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها! میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد! دعوا ریشه کن شد!
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🦋💙🦋
#شهیدانه
بہش گفتم:
چند ۅقتیھ بھ خآطر#اعتقآداتم مسخڔم میڪنن....😔
بھمگفـٺ:
براۍ اونایـیڪھ اعتقاداتتون رو#مسخـره😡
میڪنن،
دعآڪنینخدآبھ عشق❤️ '#حـسیـن' دچاࢪشونڪنھ😍
#شهیداحمدمشلب
#سـرباز_رهـبرم
🦋
-------◦◌᯽🦋᯽◌◦-------
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
میدونیـ🤔
رفیق،منوتویۍڪہـ👆
الـانخیلیراحتنشستیم...😊
مدیونیمبه....
شهدا💔
بهامامزمان❤
بهکساییکهـ دارن
واسهآرامشمنوتو
تلاشمیڪنن💚
حواستباشه
داریتو،چهڪشوریزندگے
مےڪنی...
اینجا ...ڪشورامامزمان(عج)💚
#ٺـڪ_حــڔڣ✌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#منبࢪ_مجازے🎙
خدا اهل "رفاقت" است!
خدا رفیقداری و جوانمردی را دوست دارد،خودش بیش از همه اهل رفاقت و مروت است...!
وقتی با همه ضعفت بھ یاد او باشی؛
با همه قدرتش بھ یادت خواهد بود...!🍃
#استاد_پناهیاݩ🌻
پاتوق بچه مذهبی ها
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#یاکریم
حسن آقا...
حســن مولا...
حســــــن عشق...
#امام_حسن_مجتبی
#ولادت_امام_کریم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•