eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.7هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
29هزار ویدیو
331 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ 🌼🍃در میان یاران پیامبراکرم صل الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد. 🌼🍃یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. 🌼🍃دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت ، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» 🌼🍃از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: 🌼🍃«ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» 🌼🍃در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» – نه! – حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ – اختیار با شماست. 🌼🍃پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! 🌼🍃جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» ❣زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ‌
🍂🍂🍂🍂🍂 🌼🍃‍ الهی اونقدر بخندی که صدای خنده هات بشه زیباترین موسیقی کائنات 🌼🍃الهی از شادی اونقدر پر بشی که سر ریزش همه دنیا رو سیراب کنه الهی روزیت اونقدر زیاد بشه که مجرایی باشی برای روزیِ خیلیا 🌼🍃الهی همیشه بهترین افکار به سراغت بیان و درست تصمیماتو بگیری 🌼🍃الهی اونقدر غرق خوشبختي بشی که تا عمق بی انتهای رضایت برسی الهی همیشه تنت سالم باشه و عاقبت به خیر بشی 🌼🍃الهی همیشه بهترین حالِ ممکن رو داشته باشی و الهی که خدا همیشه هواتو داشته باشه ❣الهی آمین 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
داستان راستان🇵🇸
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💥#داستان_عروسی_جنها 🌼🍃امروز قصد دارم ماجرایی که برام سالها پیش تابستان ۱۳۷۲ رخ داد تعریف
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 💥 🌼🍃من حدود بیست یا سی ثانیه همین طور که الاغ داشت می رفت نیگاشون می کردم تا اینجا فکر می کردم اینا حتما آدمای ده بغلی هستن و دارن عروسی میگرن اونا هم اصلا توجه ای به من نمی کردن و فقط می رقصیدن 🌼🍃که یه دفعه یکیشون که رو تنه درخت نشسته بود وبه من نزدیک تر از همه بود سرشو برگردوند و به من نیگا کرد تا اون نیگام کرد تمام موهای بدنم سیخ سیخ شدن قیافه اش ترسناک بود چشمای خیلی بزرگ و درشتی داشت و پوست صورتش هم کمی سیاه بود و موهای سیاهشو هم یه طرف شونه کرده بود 🌼🍃 جالب اینه که همه شون کلاه سرشون بود به جز این یکی . تا اون نیگا کرد من از ترس مثل دیونه ها از الاغ پیاده شده و جیغ و داد زنان رفتم طرف روستا .کمی مونده بود برسم به روستا که یکی از اهالی روستا جلومو گرفت و گفت بچه چته؟ چرا داد و بیداد می کنی؟ من هم که زبونم بند اومده بود فقط به باغ اشاره می کردم اونم گفت بیا نشون بده ببینم کجا رو می گی؟ 🌼🍃من هم با اون رفتم وقتی به باغ رسیدیم انگار نه انگار هیچی نبود همشون غیب شده بودن.بعد از گذشت چند سال از اون ماجرا تازه فهمیدم که اون روز ظهر موجوداتی که دیده بودم چی بودند و اولین نفر توی ده هم نیستم که همچین عروسی رو میبینم پدربزرگ من هم از این عروسیا دیده و میگه هر موقعه اونا خیلی شاد و خوشحال میشن از خودشون بی خود و غافل میشن بنابراین قابل رویت میشن. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣❣❣ 🌼🍃خداوندا تو که باشی ؛ زمین و زمان آرامند. حتی اگر از آسمان سنگ ببارد! تو که باشی، همه پـُر از تواند... و مثل تو؛ آرام و مهربااان. 🌼🍃اسمان تاریک شد... و زمین...؛خلوت! و بزم عاشقانه ای دیگرنیز فرارسید. و تو هستی...و من با تو، آرامِ آرامم! 🌼🍃آنقدر حضورت مستم کرده است ؛ که هوای فریاد به سرم زده... کاش ميشد بر بامِ زمین می ایستادم و نام تو را، هزار بار عاشقانه، فریاد ميزدم. ❣تا همه اهل زمین بدانند ؛ دلبر من؛ همان "هوُ اللّهُ أَحَد"ی است، که عالم را به یک کرشمه ی نگاهش، اداره میکند. 🌼🍃عاشــقی.... بی نظیرترین میدانِ زمین است. و هر که زمین خورده این میدان نباشد؛ پرواز را تجربه نخواهد کرد. ❣وآنها خدا را دارند @NavayQuran❤️ @Ayegeraphy❤️ ❣❣❣❣❣❣❣
🌹اول قیافه خودتو ببین🌹 در زمان های قدیم شخصی برای خرید كنیز به بازار برده فروشان رفت و مشغول گشت و تماشای حجره ها شد.  به حجره ای رسید كه برده ای زیبا در آن برای فروش گذارده و از صفات نیك و توانایی های او هم نوشته بودند و در آخر هم نوشته بودند، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجره بعدی مرا جعه فرمایید. در حجره بعدی هم كنیزی زیبا با خصوصیات خوب و توانایی های بسیار در معرض فروش بود و ضمنا بر بالای سر او هم همان جمله قبلی كه اگر بهتر از این را می خواهید به حجره بعدی مراجعه نمایید. آن بندۀ خدا كه حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را می دید.  تا اینكه به حجره ای رسید كه هر چه در آن نگاه كرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نهاده بودند خوب دقت كرد و ناگهان خودش را تمام و كمال در آینه دید.  دستی بر سر و روی خود كشید.  چشمش به بالای آینه افتاد كه این جمله را بر بالای آینه نوشته بودند:  چرا این همه توقع داری؟ قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت كن.
✨﷽✨ ✨ #پندانـــــــهـــ #درسنامه ""هفت پند مولوی"" 1⃣شب باش: ✔در پوشيدن خطای ديگران 2⃣زمين باش: ✔در فروتنی 3⃣خورشيدباش: ✔در مهر و دوستی 4⃣کوه باش: ✔در هنگام خشم و غضب 5⃣رودباش: ✔در سخاوت و یاری به ديگران 6⃣درياباش: ✔در کنار آمدن با ديگران 7⃣خودت باش: ✔همانگونه که می‌نمایی…
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌼🍃أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُوا أَن تخْشعَ قُلُوبهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَْقِّ ... ؟ آیا برای ڪسانی ڪه ایمان آورده اند، وقت آن نرسیده است ڪه دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی ڪه نازل شده ( قرآن ) نرم و خاشع گردد... ؟ حدید - بخشی از آیۀ ۱۶ 🌼🍃از سوال های خدا میترسم ... ته دلم را می لرزانند. اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری ؟ اَلَم یَانِ لِلَّذینَ آمَنُوا ... بِاَیُّ ذَنب قُتِلَت ؟ فَبِاَیِّ آلاءِ رَبُّکُما تُکَذُّبان ؟ خودت میدانی ڪه خودش جواب سوالهایش را می داند . پس نمی پرسد ڪه بداند؛ !!! می پرسد ڪه بدانی ... ڪه آیا هنگام آن نرسیده است ڪه...؟ خودت هم می دانی؛ خیلی وقت است هنگامش رسیده است. اصلا راستش را بخواهی خیلی هم دیر شده است. از وقتش هم گذشته است! آن همه سال پیش خدا گفت آیا وقت آن نرسیده است... ؟ و هنوز می پرسد، و هنوز وقتش نرسیده است ... ڪه خشوع، ڪه تواضع، ڪه بندگی، ڪه ایمان ... ڪه ایمان ... . گاهی فڪر می ڪنم بـــــاید از اول شهادتین را بگویم و ایمان بیاورم ... "ایـــــّمان" بیاورم ... اما میبینم پیامبری باید ڪه از درونم برخیزد و من به او ایمانِ دوباره بیاورم، و جای خالی این پیامبر، این ایمان، این باور در سینه ام درد می ڪند. @ayegeraphy 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣❣❣ 🌼🍃آب، گوارا است .. و صدای آب هم آرام‌ بخش .. اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش می‌بخشد .. 🌼🍃من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال و امنیت می‌رسند .. و در کنار ما راحت و آسوده‌اند، و گرنه مایه‌ی رنج آن‌ها خواهیم بود ... 👌و چیزی که آدم را زلال و تصفیه می‌کند عشق و محبت است ... @Ayegeraphy ❣❣❣❣❣❣❣
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌼🍃اگر غفلت کردی و اشتباهی رخ داد ، ناراحت نشو و وقت خود را به عزاداری و گریه و زاری برای کار درستی که انجام نشده تلف مساز . از اشتباهاتت درس بگیر و به سمت جلو پیش برو . 🌼🍃سرزنش کردن خودمان به خاطر اشتباهی که از ما سرزده شبیه این است که دروازه بان یک تیم فوتبال باشیم و با اولین گلی که میخوریم پیراهن‌مان را روی سرمان بکشیم و شروع به گریه کنیم . این‌کار نه تنها گل از دست رفته را جبران نمی‌کند ، بلکه باعث ضعیف‌تر شدن ما می‌شود و به رقیب اجازه می‌دهد تا گل‌های بیشتری وارد دروازه ما کند . 🌼🍃شعار احمد حلت همیشه این بوده است که ای عزیزان وقت ارزشمند خود را روی چیزی بگذارید که می‌توانید کنترلش کنید و تغییرش دهید . ❣سوگواری برای چیزی که قابل تغییر نیست هیچ فایده‌ای جز ضرر ندارد! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#سوره_توحید ☀️ آیت الله کشمیری (ره) می فرمودند : در تمام ماه رجب ، ده هزار سوره توحید وارد است و برای همه چیز خوب است . بعد از ماه رمضان ، ماه رجب افضل است . ☘️ جهت سهولت قرائت ده هزار بار سوره ی توحید در این ماه ، می توانید روزانه ۳۳۳ بار این سوره ی شریفه را قرائت نمایید تا در پایان ماه ۱۰ هزار بار تکمیل گردد. و همچنین آن حضرت براى هزار بار خواندن سوره «توحید» در این ماه و حتى صد بار نیز پاداش زیادی ذکر کرده است.
🌷 حضرت یعقوب ( ع ) پس از سال ها فراق حضرت یوسف ( ع ) به دیدار پسرش رفت. 💐 حضرت یوسف ( ع ) به استقبال پدر از مصر بیرون آمد ، اما برای استقبال پدرش از اسب پیاده نشد. 🌿 پس از پایان مراسم دیدار ، جبرئیل از حضرت یوسف ( ع ) خواست که دستش را باز کند. ☀️ نوری از میان انگشتانش به آسمان رفت. حضرت یوسف ( ع ) پرسید این چه بود ؟ ☘️ جبرئیل گفت این نور نبوت بود که از نسل تو به خاطر کیفر پیاده نشدن برای پدرت خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود. 📚بحارالانوار #قدر پدرهایمان را بدانیم...
🌸🍃🌸🍃 یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به‌نام شیخ صادق بود. (محلّه‌ای به‌نام آقا صادق در محلّه امام‌زاده‌ی شهر خوی هم‌اکنون به این نام مشهور است) روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت بُرد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آقا صادق، آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی آقا صادق که خیلی ناراحت بود تصمیم داشت او را به اشدّ مجازات برساند چون به پیرزن بینوایی رحم نکرده بود. از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متشاکی و حل و رضایت‌شان، شاگردِ قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ آقا صادق دگرگون شد؛ آقا صادق گفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم، اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به من و دیگران اثبات نکنی. خدایا! من بر ضعیف بودن در برابر هوای نفسم، در برابرت اعتراف می‌کنم که مرا در معرضِ تهدید شیطان قرار ندهی تا ضعفِ ایمان و اراده‌ام را بر من و دیگران ثابت کنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی. @DastaneRastan_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 " خداوندا ".......! آرامم ڪن همان گونه ڪه دریا را پس از هرطوفانی آرام میڪنی... راهنمایم باش ڪه در این هستی... سردرگم نشوم... ایمانم راقوی ڪن... ڪه تو را در تنهایی خود گم نڪنم... " خداوندا "......! من فراموش ڪارم اگر گاهی یا لحظه ای فراموشت ڪردم... ای رحمتِ سرشار؛ فراموشم نڪن... " خداوندا ".....! رهایم مڪن حتی اگر همہ رهایم کردند... خداوندا تقدیرعزیزانم را انگونه ڪہ صلاح میدانی رقم بزن @DastaneRastan_ir
4_5902523737567139663.mp3
6.96M
♥️سوره مبـــارک ق... 🎧با صـــدای آرامش بخش قاری جوان 💖 #تزریق_آرامش 🎤 #اسلام_صبحی 🆔 @NavayQuran
🔸دستور بسیار مجرب آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی: برای ختم ذکر« » ▫️آیت الله مبشرکاشانی: 💠مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد نصیری از شاگردان مرحوم آیت الله بهاءالدینی در امور معنوی و اخلاقی بود هر از گاهی در منزل ایشان جلسه ختم صلوات برقرار می شد و حقیر گاهی شرکت می کردم و بعض بزرگان مانند آیت الله رضوانی و ... از تهران شرکت می کردند. 💠مرحوم حاج آقای نصیری برای بنده چنین حکایت کرد که پدرم از شاگردان و علاقه مندان مرحوم آیت الله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بود. مرحوم میزرا جواد آقا به پدرم ختم ذکر « » را با طریقه خاصی آموخته بود و فرموده بود که این طریقه را فقط به مومنین بیاموزید زیرا از ختوم حتمی الإجابه است و نیز باید در امور مهم به آن حضرت به این روش متوسل شد: 💠ده شب هرشب رأس ساعت معینی دو رکعت نماز حاجت بخوانید بعد از سلام 110 مرتبه صلوات بفرستید سپس 1570 مرتبه ذکر مبارک « یا علی» را بگویید و حاجت خود را بخواهید و در پایان سه مرتبه صلوات بفرستید که مجرب است. توجه به نکات ذیل الزامی است: 🌸هنگام ختم با وضو و روبه قبله باشد 🌸هنگام ذکر راه نرود و با کسی سخن نگوید 🌸نباید حتی یک شب ترک شود 🌸یک مکان مشخص انتخاب شود
🌷🌷🌷 ✨عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر...امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس،در خانه...دور از چشم همه اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم... مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم... زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست... آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم... راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟
🍃🌺 💗 #سلام_مولای_مهربانم خورشید من ٺویے وبے حضورٺو صبحم بخیرنمےشود اے آفٺاب من گرچهره رابرون نڪنے ازنقاب خود صبحے دمیده نگردد بہ خواب من #السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان💗
✅ اثرات لقمه حرام در زندگی ! 🔹حضرت رسول خدا (ص)فرمایند: نماز کسی که لقمه‌اش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش که با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است. حضرت امام صادق علیه السلام :هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. حضرت امام هادى علیه السلام: به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود. حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت! این همان سخنی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود: چون شکمهای شما از حرام پر شده،کلام حق در شما اثر ندارد... 📚 الكافي (ط-الاسلامیه) ج۵ ، ص ۱۲۵
یادمان نرود که 4 روز دیگه ماه رمضان است 🌙 ماه رمضان دوشنبه ۹۸/۲/۱۶ میباشد روزه گرفتن فقط غذا نخوردن نیست اینکه به کسی بد نگاه نکنیم ، کسی را مسخره نکنیم ، با کسی با دشنام سخن نگوییم ، کسی را آزرده نکنیم ، چشم به مال کسی نداشته باشیم و... روزه است پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هرکس خبر ماه مبارک رمضان را به دیگران خبر بدهد آتش جهنم برایش حرام میشود❤️ پس شما هم با فرستادن این پیام به دیگران رسیدن ماه مبارک رمضان را خبر دهید😊 @baklasbashim
💞برای زیبایی دستها؛ با دستهایتان صدقه بدهید. 💞برای زیبایی صدا؛ قرآن کریم را تلاوت کنید. 💞برای زیبایی چشمها؛ از ترس خدا اشک بریزید. 💞برای زیبایی صورت؛ عادت وضو را ترک نکنید. 💞 برای زیبایی اعصاب؛ در بارگاه خدا سجده کنید. 💞 برای زیبایی دل؛ در دلتان یاد خدا را جای دهید.
خدای مهربانم...❤️ تو خود گفتے:"فانےقریب" من نزدیڪم... خوبِ مـــن... تو همیشہ نزدیڪے؛ اما من دورم ڪاش مےشد به تو نزدیڪ شوم. یڪ روز دیگر هم گذشت مرا در صراط مستقیمت قرار بده چقدر بودنت را محتاجم... "یا انیس من لا انیس له..." ای مونس وهمدم ڪسےڪه همدمے ندارد... لحظه‌هایمان را با یادت بخیر ڪن آمین
✅حرفِ حساب ✍زن فرعون تصمیم گرفت که عوض شود، و پسر نوح تصمیمی برای عوض شدن نداشت...! اولی همسر یک طغیانگر بود و دومی پسر یک پیامبر...!!! 💥برای عوض شدن هیچ بهانه ای قابل قبول نیست این خودت هستی که تصمیم می گیری تا عوض شوی... بعضی از چیزها دیر که شد، بی‌فایده هستند مانند بوسیدن پیشانی یک مرده
✴️ آیا میدانید فقیر واقعی کیست؟ روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از اصحاب خود پرسید: فقیر کیست؟ اصحاب پاسخ دادند: فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد. حضرت فرمود: آنکه شما می گویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی است که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست، بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، چهارمی را زده، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته در مقابل حقوق مردم از او می گیرند و به صاحبان حق می دهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار می کنند، و روانه آتش دوزخ می نمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کس است. 📚منبع : بحارالانوار : ج 72، ص 6
🔺مقدس اردبیلی رفت حمام ، دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید : خدایا شکرت که شاه نشدیم ، خدایا شکرت که وزیر نشدیم ، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم ! مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم میکنند ، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی ، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟ گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد ! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی ، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد ، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد ، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب ، کمک کن! مقدس گفت: بله شنیدم ... حمامی گفت:.اونجا ، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟ مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده ... حمامی گفت: پس چطور همه خبر دار شدند؟ پس معلوم میشود خالص خالص نیست!! و مقدس میگوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که "ریا در مردم،خد پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک ..." ✅ بساط مهیاست در فضای مجازی ، مواظب باشیم!