#قائم_آل_محمد
💠 عبد الرّحمن بن سليط گويد:
امام حسين عليه السلام فرمود:
از ما خاندان دوازده مهدىّ خواهد بود كه اوّلين آنها امير المؤمنين عليّ بن أبى طالب است و آخرين آنها نهمين از فرزندان من است و او امام قائم به حقّ است و خداى تعالى زمين را به واسطه او پس از موت زنده كند و دين حقّ را به دست او بر همه اديان چيره نمايد گرچه مشركان را ناخوش آيد، او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتدّ شوند و ديگرانى در آن پابرجا باشند و اذيّت شوند و به آنها بگويند: اگر راست مى گوئيد اين وعده چه وقت عملى شود؟ بدانيد كسى كه در دوران غيبت او بر آزار و تكذيب صابر باشد مانند مجاهدى است كه با شمشير پيشاروى رسول خدا صلى الله عليه وآله مجاهده كرده است..
📚منبع: بحار الأنوار: ج:36، ص:385
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
نشانههای آخرالزمان...
پیامبر اکرم صلی ﷲ علیه وآله دربارهٔ حالات جسمی و روحی مردم آخرالزمان فرمودند: يَا اِبْنَ مَسْعُودٍ أَجْسَادُهُمْ لاَ تَشْبَعُ وَ قُلُوبُهُمْ لاَ تَخْشَعُ
اى پسر مسعود! بدنهاى آنها (از پُرخوری و نوشیدن شراب و روابط نامشروع) سير نمىشود و قلبهاى آنها(در برابر آیات و هشدارهای خداوند) خاشع نمیگردد
📗بحارالأنوار،ج۷۴،ص۹۲
امام صادق علیه السلام:
وَ رَأيْتَ قُلُوبَ النَّاسِ قَدْ قَسَتْ وَ جَمَدَتْ أَعْيُنُهُمْ وَ ثَقُلَ الذِّكْرُ عَلَيْهِمْ
در آن زمان میبینی دلهای مردم سخت شده و اشک چشمانشان خشكيده و ياد خدا بر آنها سنگين آيد
مردم قسی القلب و بی رحم شدهاند؛ دیگر از چشمها اشک خوف از خدا بر گونهای جاری نمیشود.. یاد خدا بر مردم سنگین است چون خدا آنان را به چیزی که دوست ندارند امر فرموده و از چیزی که دوست دارند نهی کرده
وَ رَأيْتَ اَلْآيَاتِ فِي اَلسَّمَاءِ لاَ يَفْزَعُ لَهَا أحَدٌ
در آخر الزمان میبینی که آیات و نشانههای آسمانی که علامت عذاب است ظاهر میشود؛ اما احدی نمیترسد و فزع نمیکند.(یعنی در دل مردم اثر نمیگذارد و بیقرار نمیشوند)
📗الکافی،ج ۸، ص۳۶
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚💚 قرائت دعای فرج توسط حضرت آیت الله خامنهای
رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم.
💠هشام جوانی بود از یاران امام صادق علیه السلام، روزی به بصره رفت تا در کلاس مردی که به امامت اعتقادی نداشت شرکت کند.
بعد از کلاس هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم داری؟ مرد گفت این چه سوال احمقانه ای است چرا از چیزی که می بینی می پرسی؟ گفت: سوالات من همینطور است. گفت خیلی خب بپرس. هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم، بینی و زبان و گوش داری؟ مرد گفت آری دارم. گفت با آنها چه می کنی؟ مرد وظایف همه اعضایش را یکی یکی گفت. بعد پرسید: عقل هم داری. گفت آری. پرسید وظیفه اش چیست؟ گفت او هر چه که بر حواسم می گذرد را می گیرد و صحیح و باطلش را مشخص می کند.
پرسید آیا وقتی اعضای بدن سالم هستند هم به عقل نیاز است؟ گفت: بله چون اگر اعضا در وظایفشان دچار تردید شوند به عقل رجوع می کنند. پرسید پس خداوند عقل را برای رفع تردید اعضا قرار داده است. گفت درست است. پرسید: چطور خداوند برای اداره اعضای بدن تو رهبر و پیشوایی گذاشته اما این همه انسان را بدون امام آفریده تا در شک و حیرت بمانند.
اما مرد دیگر جوابی نداشت که بدهد.
📚اصول کافی؛باب الاضطرار الی الحجه
حدیث 3،ج1
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
#اندکی_مطالعه
#اندکی_تفکر
عالمی را پرسیدند: خوب بودن را کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ!
دیگران حیران شدند و گفتند: ولی زمان مرگ را هیچکس نمیداند!
عالم فرمود: پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد!
۷ اسفند درگذشت
#علی_اکبر_دهخدا
سالمبن عبدالله بن عمرخطاب، مردی پرهیزگار و پارسا بود. و هشام بن عبدالملک به روزگار خلافت خویش به کعبه رفت و سالم را دید
و او را گفت:
ای سالم! از من چیزی بخواه!
و او گفت:
از خدا شرم دارم که در خانه او از دیگری بخواهم.
و چون بیرون رفت هشام پی او رفت و گفت:
اینک نیاز خویش از من بخواه.
سالم گفت:
دنیوی خواهم؟ یا اخروی؟
هشام گفت:
دنیوی بخواه.
سالم گفت:
از آنکه داشتهاست نخواستهام چگونه از تو خواهم که نداری.
#کشکول_شیخ_بهایی
💠 نمرود با دخترش (رعضه) نشسته بودند و منظره آتش انداختن حضرت ابراهیم(علیه السلام) را نگاه میكردند.
دختر نمرود بالای بلندی ایستاد تا ماجرا را به خوبی ببیند، دید كه ابراهیم(علیه السلام) در میان آتش است اما در محوطه آتش، گلستانی ایجاد شده است.
دختر نمرود گفت: ای ابراهیم این چه حالی است كه آتش تو را نمیسوزاند؟
حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرمود: زبانی كه به ذكر خداوند گویا باشد و قلبی كه معرفت خدا در او باشد آتش در او اثر ندارد.
دختر نمرود گفت: من هم مایل هستم با تو همراه باشم.
حضرت ابراهیم(علیه السلام) فرمود: بگو لا اله الا الله، ابراهیم خلیل الله و داخل آتش بشو .
دختر نمرود این جملات را گفت و پا در آتش نهاد و خود را نزد حضرت ابراهیم(علیه السلام) رساند و در حضورش ایمان آورد و به سلامت به جانب پدرش برگشت.
نمرود با دیدن این منظره تعجب كرد و در عین حال به خاطر ترس از مملكتش دختر را از راه موعظه و نصیحت نزد خود خواند ولی حرف نمرود در دختر اثر نكرد و دستور داد او را در میان آفتاب سوزان به چهار میخ بكشند.
خداوند مهربان به جبرییل فرمود: بگیر بنده مرا .
جبرییل رعضه را از آن مهلكه رهانید و نزد حضرت ابراهیم(علیه السلام) آورد.
رعضه در تمام مشقتها با حضرت ابراهیم(علیه السلام) همراه بود تا آن كه حضرت او را به همسری یكی از فرزندانش درآورد و خدای تعالی فرزندانی به آنها عنایت فرمود كه همه بر مسند نبوت و پیامبری قرار گرفتند.
📚برگرفته از داستان راستان
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫