#امام_جواد_ع
#سمانه_س
#ام_الفضل
#انگور
#کینه
#زهر
💠 امام جواد (ع) با پیشنهاد تحمیلی ماءمون، با دختر ماءمون به نام زینب که به «ام الفضل»معروف بود، ازدواج کرد ولی او نازا بود.
🔻 امام جواد (ع) با کنیزی به نام سمانه (س) مادر امام دهم (ع) ازدواج کرد و از او دارای فرزند شد.
🔷 ام الفضل بر سر همین موضوع ، کینه امام جواد (ع) را به دل گرفت وقتی که ماءمون از دنیا رفت، برادرش معتصم، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد (ع) را تحمل کند.
🔶 سرانجام با جعفر (پسر ماءمون) در فکر توطئه قتل آن حضرت برآمدند.
🔷 برای این کار ام الفضل را مناسب دیدند، به او پیشنهاد کردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود، حضرت جواد (ع) را با آن انگور، مسموم و شهید کرد.
🔶 وقتی که امام جواد (ع) در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و گریه می کرد.
🔷 امام جواد ( ع ) به او فرموند:
👈 چرا گریه می کنی؟ گریه تو سودی ندارد، سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی که نجات و درمان ندارد.
📚 بحارالانوار ، ج ۵۰، ص ۱۷ - منتخب التواریخ، ص ۷۴۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام حسين عليه السلام:
🔻 إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَل
🍃 بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است. (تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ص۳۰۹، ح۱۵۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۷
#شهید_عباس_بابایی
#گذشت_و_فداکاری
#انفاق
#ایثار
💠 عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا.
🔻 اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد.
🔷 اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم.
🌷خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی
📚 خدمتاز ماست۸۲، ص۱۸۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وَأَنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛
🍃 و در راه خدا، انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. (بقره- ۱۹۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۸
#حضرت_علی_ع
#نان_خشک
#زهد
💠 سوید بن غفله می گوید: به حضور علی علیه السلام رسیدم. دیدم نشسته و ظرفی از شیر و مقداری نان جوین خشک در برابرش است؛
🔻 نان را با دستش خرد می کند، و هر گاه نان با دستش نمی شکند، آن را با زانو می شکند و در ظرف شیر می ریزد.
🔷 امام به من فرمود: بفرما و از این غذای ما بخور.
🔶 گفتم: من روزه هستم.
🔷 حضرت فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هر کس به خاطر روزه، از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد، بر خدا واجب است که او را از خوردنی و نوشیدنی بهشت بهره مند سازد.
🔶 سوید بن غفله می افزاید: به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود، گفتم: ای فضه، آیا در مراعات حق این مرد، از خدا نمی ترسید؟ چرا نان نرم برایش نمی پزید؟
🔷 فضه پاسخ داد: امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش نبریم.
✅ و امام علی (ع) فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه هیچگاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز سه روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد. من دیدهام رسول خدا (ص) نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشنتر از جامه من می پوشید و من اگر او را الگو قرار ندهم می ترسم روز قیامت به او ملحق نشوم.
📚 بحارالانوار، ج ۴۰، ص۳۳۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛
🍃 سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. (مائده- ۵۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۵۹
#فضائل_حضرت_علی_ع
#خطبه_نماز_جمعه
#فرماندار_مدینه
#ناسزا
💠 عمر بن عبدالعزیز می گوید:
🔻 پدرم فرماندار مدینه و از گویندگان توانا و سخن سرایان نیرومند بود و خطبه نماز را با كمال فصاحت و بلاغت ایرادمی كرد. ولی از آنجا كه، طبق بخشنامه حكومت شام، ناچار بود در میان خطبه نماز علی و خاندان او را لعن كند، هنگامی كه سخن به این مرحله می رسید ناگهان در بیان خود دچار لكنت می شد و چهره او دگرگون می گشت، وسلاست سخن را از دست می داد.
🔷 من از پدرم علت را پرسیدم.
🔶 گفت: اگر آنچه را كه من از علی می دانم، دیگران نیزمی دانستند كسی از ما پیروی نمی كرد؛ و من با توجه به مقام منیع علی به او ناسزا می گویم، زیرا برای حفظ موقعیت آل مروان ناچارم چنین كنم.
📚 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۲۲۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛
🍃 و از میان مردم كسی است كه جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. (بقره- ۲۰۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۰
#روغن
#قناعت
#احتکار
#ساده_زیستی
#شهید_مجید_بقایی
💠 یه حلب ۱۷ کیلویی روغن خریده بودیم.
🔻 به مجید گفتم: روغن رو از بازار بیار خونه.
🔷 گفت: شما اینهمه روغن خریدید، اونوقت از من میخواین اون رو بذارم روی دوشم و بیارم خونه؟!!!
🔶 من از اینکار عار دارم ، چرا میخواین احتکار کنین؟
🔷 من که نمیدونستم احتکار یعنی چی، بهشگفتم: مادر! برا مصرف روزمرهی ماست.
🔶 مجید گفت: خب! دو کیلو؛ سه کیلو؛ نه ۱۷ کیلو. امام خمینی فقط برا مصرف روزانه ش مواد خوراکی داره ، شما چرا؟
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید مجید بقایی
📚 تا چشمهی بقا، ص ۲۹
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 پیامبر اکرم (ص):
🔻 الجالب الی سوقنا کالمجاهد فی سبیل الله و المحتکر فی سوقنا کالملحد فی کتاب الله؛
🍃 آنانکه به بازار ما چیزی وارد میکنند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند و آنکه در بازار احتکار مینماید، مانند کسی است که در کتاب خدا کافر به شمار میآید. (نهج الفصاحه، ص۲۷۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۱
#حاج_حسین_خرازی
#بوسیدن_دست_علما
#احترام_به_علما
#علمای_شیعه
💠 احترام خاصی برای روحانيت قائل بود.
🔻 در برابر آنها خود را كوچك ميشمرد.
🔷 بارها در مقابل چشم نيروهای لشگر، دست علمایی را كه در لشگر حضور پيدا ميكردند ميبوسيد.
✅ ميگفت هر چه داريم از اين علمای شيعه داريم.
📚 بنيلوحي، ۱۷۲:۱۳۷۵
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔻 إذا رأیتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً؛
🍃 زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، ح۲۱۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۲
#امام_جواد_ع
#کمک_به_فقرا
#بی_تفاوت_نبودن
#ضایع_کردن_اعمال
💠 مردی در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد (ع) رسید.
🔻 حضرت فرمود چه خبر است که این چنین مسرور و خوشحالى؟
🔷 آن مرد عرض کرد ای فرزند رسول خدا (ص)، از پدر شما شنیدم که مى فرمود بهترین روز شادى انسان، روزى است که خداوند توفیق انجام کارهاى نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشکلات برادران دینى موفق بدارد.
🔶 امروز نیازمندانى از جاهاى مختلف به من مراجعه کردند و به خواست خداوند گرفتاری هایشان حل شد و نیاز ده نفر از نیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنین سرور و شادى به من دست داده است.
🔷 حضرت فرمود به جانم سوگند که شایسته است که چنین شاد و خوشحال باشى، به شرط این که اعمالت را ضایع نکرده و نیز در آینده باطل نکنى.
📚 بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۹
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام علي عليه السلام:
🔻 اَلْمَنُّ يُنَكِّدُ الاِْحْسانَ؛
🍃 منت گذارى ، [وزن ] احسان و نيكى را سبك مى كند. (شرح غررالحكم ، ج۱، ص۱۷۸)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۳
#نماز_برای_سلامتی_امام_زمان_عج
#سردار_شهید_سیدعلی_حسینی
#نماز_مستحبی
#توسل
💠 نمازهای مستحبی زیاد میخواند، ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود.
🔻همیشه بعد از نماز صبح با حالِ خاصی میخوندش.
🔷 میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته، برا همین یکبار ازش پرسیدم: این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح می خوانی، چیه؟
🔶 اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم ، گفت: اگه قول بدی تو هم همیشه بخونی میگم.
🔷 وقتی قول دادم، گفت:
👈 من هر روز این دو رکعت نماز رو برا سلامتی و فرجِ امام زمان(عج) می خوانم.
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید سید علی حسینی
📚 ساکنان ملک اعظم۳ «منزل حسینی» ص ۴۴
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 وصیت نامه
🍃 از برادرانم محمدآقا و عباس آقا تقاضا دارم خط امامی باشند که در غیر این صورت آنان را برادر نمیدانم و از محبتهای آنان و اذیت و آزاری که من به آنها داشتم، تشکر و پوزش میخواهم. برادران عزیز امیدوارم که در بهشت رضوان، شما عزیزان را ملاقات کنم. از همسرم فوقالعاده تشکر دارم.
به هر حال گذشته را از هر که هست فراموش کنید. بدیها را نبینید و نیکیها راتوجه خاص کنید و هر چه شما کردید در بهشت بعد از صد و بیست سال منتظر شماهستم.
پدر، مادر و همسر و برادران و خواهران و اقوام و دوستان، همیشه برای این بندهگنهکار طلب مغفرت نمایید.
والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی حسینی
۱۳۶۶/۵/۳
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۴
#آخرین_سخن_پیامبر_ص
#حضرت_علی_ع
#نماز
💠 جابر بن عبدالله میگوید:
👈 کعب الاحبار از عمر پرسشکرد: «آخرین سخن پیامبر چه بود؟»
🔷 او گفت: «از علی علیه السلام بپرس!»
🔶 کعب به نزد حضرت علی علیه السلام آمد و همین پرسش را از آن حضرت نمود.
🔷 حضرت علی علیه السلام فرمود:
✅ رسول خدا را به سینه خود گرفتم پس سر مبارکش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز.
📚 فضائل الخمسه من الصحاح السته،ج۳، ص۳۸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 رجالٌ لاتُلهیهِم تِجارَهٌ و لا بیعٌ عَن ذکر اللهِ و اقامِ الصّلوهِ؛
🍃 مردانی که تجارت و خرید و فرش، آنان را از یاد خداوند و نماز خواندن مشغول و غافل نمی سازد. (نور- ۳۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۵
#رهبر_معظم_انقلاب
#میثم_خامنه_ای
#سادات_اعلایی
#تکلیف_مدرسه
#رئیس_جمهور
#پاکت_میوه
#مقوا
💠 «ساداتاعلایی» معلم دبستان علوی تهران:
🔻 در مدرسهای که آقای میثم خامنهای فرزند رهبر انقلاب درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند.
🔷 ایام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد، لذا آقای خامنهای رئیسجمهور وقت یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
✅ آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند، لطفا مؤاخذه نکنید، بلکه تشویق هم بفرمائید.
سید علی خامنهای
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 قال الصادق (ع):
🔻 اَدْنَـى اْلاِسْـرافِ هَـراقَةُ فَضْلِ اْلاِنـاءِ وَابْتِذالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَاِلْقاءُ النَّـوى؛
🍃 پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از:
۱- دور ریختن آبی که از آشامیدن اضافه آمده است.
۲- اینکه لباس کار و لباس بیرونی، یکی باشد.
۳- بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما «چون از هسته خرما ماده غذائی برای شتران تهیه می شد. (وسائل الشیعه، ح ۳، باب۲۸، ص۳۷۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۶
#علامه_سید_شرفالدین_ره
#علمای_شیعه
#پادشاه
#توسل
#تبرک
💠 مرحوم سید شرف الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
🔻 زمانی که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه ای به او داد و هدیه اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود.
🔶 ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت.
🔷 سید شرف الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می بوسی و تعظیم می کنی در حالی که چیزی جز پوست یک بز نیست؟
🔶 ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد نه خود جلد.
🔷 آقای شرف الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر را می بوسیم، می دانیم که آهن هیچ کاری نمی تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماوَرای این آهن ها و چوب ها قرار دارد. ما می خواهیم رسول اللَّه را تعظیم و احترام کنیم، همان گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف [درون] آن پوست قرار دارد.
🔷 حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند.
🔶 آنجا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجاج با آثار رسول خدا (ص) تبرک جویند، ولی آن که پس از او آمد، به قانون گذشته شان بازگشت.
📚 آنگاه هدايت شدم، ص۹۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید!(مائده- ۳۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۷
#امام_جواد_ع
#آیندهنگری_امام_جواد_ع
#گره_زدن_دم_حیوان
💠 در ﯾﮑﯽ از ﺳﺎل ﻫﺎ، مأﻣﻮن ﻋﺒﺎﺳـﯽ ﻋﺎزم ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻃﯿﺒﻪ ﺷﺪ.
🔻 ﭼﻮن ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﺪﯾﻨﻪ رﺳـﯿﺪ، ﻋﺪه ای از ﺑﺰرﮔﺎن ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه اﻣﺎم ﻣﺤﻤﺪ
ﺟﻮاد(ع) ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻘﺒﺎل مأﻣﻮن آﻣﺎده ﺣﺮﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ.
🔷 ﻫﻮا ﺑﺴﯿﺎر ﮔﺮم وﺳﻮزان وﻧﯿﺰ ﺑﯿﺎﺑﺎن ها ﺧﺸﮏ و ﺑﯽ آب وﻋﻠﻒ ﺑﻮد.
🔶 وﻗﺘﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺳﻮار ﺣﯿﻮاﻧﺎت ﺷﻮﻧﺪ، اﻣﺎم ﺟﻮاد (ع) دﺳـﺘﻮر داد تا دم ﺣﯿﻮاﻧﺶ را ﮔﺮه ﺑﺰﻧﻨﺪ.
🔷 ﻋﺪه ای ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻀﺮت ﺟﻮاد(ع) آﺷـﻨﺎیی ﺑﻪ ﺣﯿﻮان ﺳﻮاری و ﺑﯿﺎﺑﺎن ﮔﺮدی ﻧﺪارد و ﻧﻤﯽ داﻧﺪ ﮐﻪ در ﭼﻪ ﻓﺼﻠﯽ ودر ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ دم ﻗﺎﻃﺮ، ﮔﺮه زده ﺷﻮد.
🔶 و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻓﺮاد ﺳﻮار ﺷﺪﻧﺪ وﺑﺮای اﺳـﺘﻘﺒﺎل مأﻣﻮن ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ، ﻣﻘﺪاری از راه را ﮐﻪ ﭘﯿﻤﻮدﻧﺪ، ﻣﺴﯿﺮ ﺟﺎده را اﺷﺘﺒﺎه رﻓﺘﻨﺪ، در ﻣﺤﻠﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨـﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم آن ﮔﻞ و ﻻی ﺑﻮد؛ وﺣﯿﻮاﻧﺎت ﻣﺮﺗﺐ دم ﺧﻮد را ﺑﻪ اﻃﺮاف ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ دادﻧﺪ؛
🔷 وﺗﻤﺎم ﻟﺒﺎس وﺳﺮ و ﺻﻮرت اﻓﺮادی ﮐﻪ ﺳﻮار ﺣﯿﻮان ﻫﺎ ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﺜﯿﻒ وﭘﺮ از ﮔﻞ ﺷـﺪ. وﻟﯽ ﺣﻀـﺮت ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ آﻟﻮدﮔﯽ ﺑﻪ ﻟﺒﺎس وﺑﺪﻧﺶ اﺻﺎﺑﺖ ﻧﮑﺮد و دﯾﮕﺮان ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ، ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺣﻀﺮت ﺻﺤﯿﺢ ﺑﻮده اﺳﺖ.
📚 الخرایج و الجرایح، ج ۲، ص ۶۶۹، ح ۱۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام علی (ع):
🔻 اَعْقَلُ النّاسِ اَنْظَرُهُمْ فِى الْعَواقِبِ.
عاقل ترين مردم كسى است كه بيشتر در عاقبت كارهايش بينديشد.(شرح غررالحكم ، ج۲، ص۴۸۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۲۶۸